کاندید اکادمیسین اعظم سیستانی

 

سرخ گنبد در قلعه فتح، کاروانسرا بود یا مدرسه ؟

 

ایوان سمت، سکرجنرال گولدسمید انگلیسی که در سال ۱۸۷۲ بمنظور مشاهده نقاط تحت تصرف دولت ایران از بندکوهک تا چهار برجک گولدسمید راهمراهی کرده بود، و از قلعه فتح دیدن نموده شرحی دربارۀ آن نوشته بود وما درنوشته قبلی به آن پرداختیم، درجایی گفته بود:
درقلعه فتح «نشانی از ساختمان های قابل توجه، دیده نمیشود، تنها چیزی که واقعاً ارزش توجه داشت، یک کاروانسرای بزرگ واقع در بیرون دیوار شهر بود. این کاروانسرا، در جنوب غربی باروی شهر واقع وتماماً از خشت پخته، به بزرگی ۱۱ انچ مربع ساخته شده بود واز نظرطراحی واجرا زیبائی خاص داشت که در خرابه های باستانی سیستان، معمول نیست.

ساختمان کاروانسرا دارای یک حیاط مرکزی بزرگ با سقف گنبدی روی آن بود که در هرطرف آن بالهای متشکل از چندین اتاق وجود داشت. از بال راست راه ارتباطی با زاویۀ۹۰ درجه به اصطبل ها ساخته شده بود. روی گنبد حیاط مرکزی واقعاً خوب بود، اما ظاهر ساختمان چنین به نظر می آمد که نیمه کاره بوده وساختمان آن به اتمام نرسیده است.زیرا اصطبل های لازم برای بال چپ وجود نداشت وهمچنین قسمت بالای گنبد نا تمام بود. مجاور این کاروانسرا ، یک یخچال بزرگ ساخته شده از خشت های گلی، ودر طرف دیگر آن یک گورستانی وجود داشت که روی آن خرده سنگ های مرمر وتکه های کاشی پراکنده بود. بعد از باز دید قلعه فتح به این نتیجه رسیدیم که این شهر خیلی قدیمی است.

در سیستان، امکان احداث بنا های سنگی دیرپا (بعلت نداشتن کوه]نیست وبناهای گلی هم به دلیل هوا زدگی نمیتوانند مدت خیلی طولانی پا برجا بمانند. نشانی از وجودچوب دراین ساختمانها به چشم نمیخورد[زیرا بعلت رطوبت هوا چوب زود می پوسد، بنابرین ساختمانها همه از خشت وگل بشکل گنبدی اند] وسقف همگی قوسی شکل بوده ودیوارهای شهردارای تکیه گاه هایی به صورت پایه های گلی ضخیم در فواصل ۶ فوتی هستند.»( حسن احمدی، جغرافیای تاریخی سیستان، صص ۱۸۹)

ساختمانی که کاپیتان سمت، آنرا «کاروانسرا» تشخیص داده وچشم دیدهای خود را در بارۀ آن بیان کرده است، درمیان مردم محلی که اکثراً بلوچ اند واز تاریخ منطقه اطلاعی دقیق ندارند،بنام "سرخ گنبد" نامیده میشد.این ساختمان که در جنوب غرب نزدیک ارگ قلعه فتح، درخارج حومۀ شهر به شکل مخروطی اعمار شده بود، اصلاً ساختمان یک مدرسه بود که ملک حمزه کیانی در قرن هفدهم (۱۶۱۸-۱۶۵۵)آنرا بنانهاده بودوبنام "مدرسۀ شاهی" یا «مدرسه ملا شاهی» یاد میشد.

سرخ گنبد از نظر تیت:

درسال ١٩٠٣، یکی از همراهان هیئت حکمیت سیستان بنام جورچ پیترتیت، که هم نقشه بردار وهم باستان شناس بود،این ساختمان را از نزدیک دیده وشرحی در بارۀ آن داده میگوید :«سرخ گنبد اصلاً یک مدرسۀ دولتی بوده است. جى.پى. تيت با دسترسى به يکى ازآثار تاريخى نایاب سيستان بنام «شجرة الملوک» ياد آور مى شود که" تعداد اساتيد مدرسۀ "سرخ گنبد" به يکصد و هشتاد نفر مى رسيد که از والدين طلاب سالانه علاوه بر شهريه، يکصد خروار غله بوزن تبريز و دويست تومان نقد در يافت ميکردند. " ( جی، پی.تیت، سيستان باهتمام غلام على رئيس الذاکرين. ص ١٢٥)
اين مدرسه معروف به مدرسۀ ملا شاهى بودکه گويا ملا امام شاه يا ملک حمزه کيانى بوده است. تیت علاوه میکند که ملک حمزه کيانى عهده دارحکومت سيستان از ١٠٢٨ـ ١٠٥٥هجرى برابر با ١٦١٨ـ١٦٤٥م بود. اراضى وسيعى به اين مدرسه و مدرسه ديگريکه در محل موسوم به«حوض» در شمال قلعه پلنگى اعمار کرده بود وبنام مدرسه ملک حمزه مشهور بود وقف کرده بود.

تیت، چنین مینویسد:« دورتر از دیوار قلعۀ فتح، در جنوب غرب کوت [قلعه] آثاری از یک مدرسه موجود است که ملک حمزه آنرا وقف نموده بود. اکنون گنبد ساختمان مرکزی آن افتاده وبا توجه به اینکه گنبد مذکور تماماً از آجر پخته[خشت پخته] ساخته شده بنام «سرخ گنبد» موسوم است. در دوجانب ساختمان مرکزی دوبازو موجود بوده که در داخل آنها اتاقها وبالکن های ستون دار دیده میشود. دراین اتاقها استادان وطلاب زندگی میکردند. بخصوص آنانکه از مکانهای دور آمده بودند. میگویند تعداد اساتید مشتمل بر ۱۸۰نفر بودند که از والدین طلاب علاوه برشهریۀ یکصد خروار غله بوزن تبریز ودویست تومان نقد میگرفتند. احداث مدرسه به ملا شاهی منسوب است که مجتهد قلعۀ فتح بوده است. بعد از تکمیل این مدرسه ملک حمزه آنرا وقف نمود. وراث ملای مذکوراکنون در دهکد های «بنجار» و«گوری»به عسرت بسرمی برند.مدرسه وگروه مدرسین آن مدتها قبل داستان پارینه شده اند.ساختمان مدرسه بر روی سطح کم ارتفاعی قرارگرفته واز دور دیده میشود. رنگ سرخ آجرهای پخته توجه آدمی را به خود جلب میکند، زیرا چنین بنائی در بین بناهای سیستان غیر عادی به نظرمیرسد.»( جی، پی.تیت،همانجا)

سبک معماری سرخ گنبد:

معماری ویژه محرابهای ساختمان میانی مدرسه قابل ذکر اند. آجر(خشت پخته) بجای اینکه از مرکزی سرچشمه بگیرند و با آنکه طبق معمول حاشیه یی را پدید آورند، در محراب های این ساختمان از ردیف های افقی آجر ساخته شده ویک دیگر را می پوشانند ودر عین حال دیوارهای ضخیم این سبک جدید را محکمتر میسازند. نمونۀ دیگراز همین سبک محراب سازی نیز دیده شده است که در فاصلۀ شش یا هفت میل در جنوب کرکوشاه در ویرانه های «چهاردری» موجود است. این ساختمان نیز از آجر ساخته شده زیرا سبک معماری مزبور را چنین می پنداشتند که اگر با مصالح کم دوام ساخته شود زیاد دوام نخواهد آورد. چهاردری مقبره یی بود که هرچهارسمت آن با جهات قطب نما مطابقت داشت. راه های باز شامل چهاردرگاهی(محراب) وسیع بود و از زوایای دیوارها بصورت ستونهای باریک استفاده میشد. دراین ساختمان نیز بر روی قبر، گنبدی از آجر پخته ساخته شده بود.طبق روایت موجود در ساختمان وسط مدرسه، ملک حمزه خان کیانی را دفن کرده اند وهمانند اوقاف مذهبی وتعلیمی اسلامی از آن به عنوان مسجد نیز استفاده میشد.

دو روایت دلچسپ از عبدالغفور مراد، مردمنور قلعه فتح:

نگارنده این سطور،در۱۹۶۳، که هنوز محصل فاکولته ادربیات بودم،سری به قلعه فتح زدم ویک هفته مهمان اقوام بارکزائی خود در قلعه فتح بودم. عبدالغفورمراد وپسران عمویش که بعد نام برده میشوند، از من بخوبی پذیرائی کرد.
او دو حکایت جالب برایم روایت کرد، دریک روایت از سرانجام گنبد سرخ گفت که:دردوره صدارت هاشم خان رئیس بارکزائیان قلعه فتح کرنیل محمدعمر خان،زمینهای که در سیخسرداشتند با حاجی آغامحمدخان ناروئی مقیم قلعه فتح، تعویض کرد وطایفه ناروئی از قلعه فتح به سیخسر رفتند وطایفه بارکزائی ازسیخسربه قلعه فتح آمدیم.کرنیل محمدعمرخان در قلعه فتح به فکرایجاد یک مجتمع شدتا تمام برادران دریک محل ودریک ساختمان نسبتاً مستحکم وآبرومند کنارهم زندگی نمایند. او تصمیم گرفت تا سرخ گنبد را که از خشت پخته بود وبعلت رنگ خشتهایش مردم به آن «سرخ گنبد» میگفتند، تخریب کند و از خشت هایش برای خانواده ما قلعه ای بشکل یک قشلۀ کوچک عسکری بسازد که شامل ۴۸ باب خانه های نشیمن همراه با چهار برج سه طبقه ئی در چهارگوشۀ آن که حد وسط بزرگی هریک از خانه ها به (۴در۸ متر) میرسید. علاوه برآن ازخشت های همان سرخ گنبد یک مسجد به بزرگی (۳۰متردر۶ متر به ارتفاع ۴متر) با چندین دهلیز وحجره جهت تعلیم وتدریس مسایل دینی ساخت.
با درنظرداشت یک مجتمع به بزرگی یک قلعه نظامی دارای ۴۸ خانه نشمین ویک مسجد بزرگ با یک مهمانخانه بزرگ که گنجایش کم از کم یکصد نفرمهمان را در یک وقت داشت، به نظرمیرسد که ساختمان مدرسه شاهی ملک حمزه کیانی، چقدر با عظمت و شکوه مند بوده است.

ودر روایت دیگر برایم توضیح دادکه : بارکزائیان قلعه فتح از طایفۀ کلان خیل قریۀ نوده فراه اند. بزرگ ایشان کرنیل محمدعمرخان بودکه با شش برادرخود از فراه برای اجرای وظایف سرحد داری به نیمروز آمده ابتدا در سیخسر وبعد در قلعه فتح مقیم شده بودند. این برادران هریک کرنیل محمدعمرخان،غفورخان، محمد یوسفخان، کجیرخان، محمدعلم خان، محمدنعیم خان، محمداعظم خان ومحمدحسین خان، پسران دوران خان ابن مرادخان ابن نورا خان ابن کلان خان بودند. پسران ایشان بشرح زیراست :
از غفورخان: محمدامین خان، ومحمدعلیخان(صاحب سه فرزند: نادرخان،علی احمدخان وعبدالرحمن بود.)
ازمحمدیوسف خان:احمدجان(صاحب چهارپسربنام های محمدجان،عبدالله، محمدحسن ومحمدحسین بود.)
ازکرنیل محمدعمرخان:چهارپسربنامهای غلام صدیق خان،غلام حیدرخان، عبدالقدوسخان، وعبدالعزیز خان بوجود آمدند.
از کجیرخان: دوپسربنامهای عبدالحکیم خان واسرائیل به ثمر رسیدند.
از محمدعلم خان: سه پسربنامهای کریم جان، عبدالرحیم جان وعبدالله خان بوجود آمدند.
از محمدنعیم خان: غلام محی الدین خان،عبدالغفورخان مراد(شاعرزبان دری وبلوچی) ، محمدرحیم خان ولعل محمد خان به ظهور رسیدند.
درپنج دهۀ اخیرمتاسفانه براثرحوادث ناگوار تاریخی درکشور این خانواده بارکزائی قلعه فتح نیز فراز ونشیب های را دیده اند ومن اطلاع دقیقی ندارم که کدام ها زنده اند وکدام ها درگذشته اند ویا آواره شده اند ودرکجا زندگی دارند.
پایان ۱۴/ ۲/ ۲۰۲۰

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد