محمد ولی
رونمایی تازه از استرتژی کهنه
درایالات متحده امریکا کمپاینهای انتخاباتی درون حزبی کاندیدان ریاست جمهوری آغاز شده است ، هرکاندید میخواهدحل مشکل آغاز قرن ۲۱ یعنی معضله دوامدار جنگ در افغانستان وچالش بیش از ۷۰ سال شرق میانه را ماده تبلیغاتی کار وپیکار انتخاباتی قرارداده حمایت حزب مربوطه را حاصل نماید.
ترامپ برای خوشنودی یهودی های امریکا و کسب حمایت سرمایداران یهود شهر بیت المقدس را بحیث پایتخت اسرائیل رسمت داد وبرای امریکایی ها مذاکره باطالبان ونوید باز گشت عساکرش را اعلان کرد.
در روزهای آغازین این کارزار طرحهای متضاد ازجانب کاندیدان ، بعضی موسسات تحقیقاتی واستراتژیک ومراجع نظامی درباره افغانستان معرکه ارای صفحات تلویزیونها وامواج رادیوها گردید.
ازورای این طرحها بر می اید که با گذشت نزده سال جنگ واستعمال سلاحهای تا ( مادر بمب) هنوز هم مراجع اصلی سیاست ساز ان کشور دربیان حقایق ودور نمای سیاست شان خویشتن داری میکنند .
با حفظ ظاهر نمایی بدگویی از تروریسم نمیتوان به صداقت انها باور کرد.
۱- زنده باد تروریسم :
موسسه تحقیقاتی ( هری تیج فوندیشن) امریکا اخیرآ در یک بحث طرح ( مصون سازی کشورهای اسیای میانه در برابر هراس افگنی ) را ارئه کرده گفت : " شاخه خراسان داعش برای اسیای میانه خطر ناک است ائتلاف امریکا با کشورهای اسیای میانه تلاش میکند افغانستان را با گروه پنج جمع یک پیوند دهد "
بگویند یا نگویند ، قبول کنند یا نکنند ازسیاستمداران باز نشسته امریکا تا مطبوعات جهان برویت ارائه اسناد داعش را مولود سی. آی. ای . قلمداد کرده اند وانرا وسیله ماین فرش کن امریکا برای مناطق تحت پلان استراتژیک دانسته اند .
ازسال ۲۰۰۶ انتقالات افراد مسلح ناشناس توسط هلیکوپترهای امریکایی ازطرف شب به صفحات شمال کشور آغاز گردیده بود، بعدها حامد کرزی رئیس جمهور وقت ازین حمل ونقلها پرده برداشت ،اهالی محل نیز ازحضور افراد مسلح نا شناس اظهار نگرانی میکردند . یک ملا امام در شهر پلخمری برادیو اشنا صدای امریکا گفت با نشستن هلیکوپترها از طرف شب گروه گروه افراد مسلح را دیده است که بطرف قریه جات میروند .
بدون اضافه گویی ، حالا امریکا پس از اکمال انتقالات داعشی ها به کناره های جنوب دریای امو میگویند داعش برای اسیای میانه خطر است . این ازجمله بهانه ها وزمینه سازی های معمول ان کشور درطول موجودیتش در جغرافیای جهان است که غرض تجاوز بحیث تدابیر پیش گیرنده راه می افتد .
گفتند داعش برای اسیای میانه خطر است باید امنیت سرحدات ان تامین گردد، چون ما خواهان امنیت این مناطق هستیم عامل حضور ومداخله ما درین مناطق تروریستان میباشد .
مرکز مطالعات استراتژیک وبین المللی امریکا درهفته گذشته گفت افغانستان به پوهنتون هاروارد هراس افگنان تبدیل نشود . قدما میگفتند ( کار دیو سرچپه است ) یعنی تبدیل شود . پایگاه نظامی بگرام درپرورش تروریستان نقش هاروارد رادارد وهشت پایگاه دیگران درسائر نقاط بحیث برانچ های این پوهنتون عمل میکنند . درخفیه خانه های نظامی و استخباراتی امریکا باید با شعار زنده باد تروریسم پیک بلند گردد.
۲- شمال افغانستان به بحران برود
پاینده باد بحران :
بحران همزاد تروریسم است . ازتحقیقات موسسه "هری تیج فوندیشن " بر می اید که صفحات شمال افغانستان باید به بحران برود. تَضعیف دولت ها فورمول متعارف وعام بحران سازی است .ولایات شمال از لحاظ امنیتی وسیاسی تضعیف شده امنیت راهها برهم زده میسود ، جنگها شدت می یابد ، شاید ولسوالی های کنار آمو پس ازین میان دولت وتروریستان دست بدست نشده در اختیار داعشی ها گذاشته شود ، بحران را به انطرف دریای امو میبرند وبه بهانه امنیت ، امنیت اسیای میانه را مانند افغانستان برهم میزنند.
اما !
سال گذشته از تاریخ ۱۴ تا ۱۵ جون جلسه سران حکومات زیر نام " تشریک مساعی واقدامات باور " برای ممالک اسیایی دایر گردیده بود که ۲۵ کشوررا احتوا میکرد.
رئیس جمهور چین در سازمان همکاری شانگهای تذکر داد :" هدف اصلی صلح در جامعه بین المللی است که باید به ان دست یابیم ومهمترین راه ان امنیت است ، امنیت همسایگان و حاکمیت ارضی ان خیلی ها برای ما مهم است ."
با گذشت هشت ماه از ان بیانیه امریکا از تحکیم سرحدات اسیای میانه واهمیت ان برای ان کشور سخن میگوید. این اقدام تدبیری است بر ضد انچه که در سازمان همکاری شانگهای گفته شده بود . باین اقدام اسیای میانه به بحران برده میشود وسرحدات همسایگان روسیه وچین نا امن میگردد.
بحران در جاه های زودتر اوج میگیرد که دولت های ضعیف بران حکمرانی کنند . امریکا برای بحران سازی وبرهم زدن امنیت بوسیله نیروهای مخرب محل وتروریستان تجارب زیادی دارد .
گفته جوبایدن درست است که که امریکا برای ملت سازی ودولت سازی به افغانستان نیامده است زیرا دولت باثبات میتواند بحران را مهار کند واین خلاف سیاست همیشگی امریکا میباشد.
درحفظ بحران افغانستان صدها ملیارددالر ازدرک کشت وپروسس تریاک به بانکهای امریکا ولندن بخصوص خانواده سلطنتی انگلیس سرازیر میشود ، حضور نظامی امریکا توجیه پذیر میباشد وپلان ان کشور علیه رقبایش ازین جغرافیا واسیای میانه بهتر وسهل تر وکم مصرف تر عملی میگردد.
برحق اند که بگویند پاینده بحران .به پیش به سوی گسترش هرچه بیشتر ان .
۳- افغانها شایستگی ملت شدن را
ندارندما دولت سازی نمی کنیم
جوبایدن لاف زنان گفت به نقاط مختلف افغانستان رفته وبه این نتیجه رسیده است که افغانها ملت نمیشوند. مانباید دولت سازی کنیم .
او باید دانسته باشد که سفر به نقاط مختلف افغانستان را بی مورد اظهار نموده ، اووامثال اوهر باریکه به افغانستان امده اند دزدانه وبدون اطلاع قبلی درمیدان هوایی بگرام یا کدام میدان هوایی دیگر نشسته با شنیدن گذارش از چند جاسوس دوباره به امریکا برگشته اند ، اصلآ جراءت رفتن به نقاط مختلف افغانستان را نداشته اند .
حرفهای جوبایدن به اتکای لفاظی های کسانیست که درمستی دالر های امریکا غوطه وراند ، دیروز اسلام وسیله بود وامروز قوم وملیت.
این امریکا بود که چند خود فروخته فاقد مسئولیت ملی ووطنی را به قدرت حاکم مبدل کرد ، چهار کلاه های چهار قوم ( پشتون وهزاره وتاجک وازبیک) را گماشت تا با پاگذاشتن روی منافع ملی منفعت شخصی شانرا در پناه قوم وقبیل شان حفظ نمایند ، اقوام وملیتهای دیگری هم درین کشور زندگی دارند که سران انها بزور امریکا به قدرتهای پولی وسیاسی ونظامی مبدل نشده اند . چرا ازین اقوام وملیتها صدای خلاف وحدت ملی برنمی خیزد ؟
در مساجد وتکایا ، درمکاتب وپوهنتونها در مزارع ، درمیان پیشه وران واهل کسبه ، عقب ماشینهای تولیدی ، درمیان مردکاران وروزمزدان چرا این صدا بلند نیست؟ باهم یکجا عبادت میکنند ، درس میخوانند ، کار میکنند ، تولید می نمایند وکشت وزراعت میکنند . شنیده نشده که دهقانان پلوان شریک مربوط به ملیتهای مختلف درتوزیع حقابه یا حاصل برداری باهم در افتیده باشند . تنها چند چارکلاه چهار قوم است که روی تقسیم قدرت ، ثروت، چوکی وامتیاز باهم می جنگند وبه مراجع امریکایی از تفوق طلبی قومی ومحرومیت ملیتی نام میبرند وسیاست تفرقه وبحران امریکارا عملی میسازند .
غیر ازین استخدام شدگان امریکا مردم افغانستان دچار مکروب قوم پرستی وسمت گرایی نیستند ، بااینکه درین عرصه سخت مصروف بذر افشانی هستند . افغانها کاملا شایستگی زیست باهمی وملت بودن را دارند .
۴- افغانستان را غلام
غلامان نسازید
بحران انتخابات تابع بحران نظامی -- سیاسی جاری درکشور شده است ، مذاکرات پر از رمز وراز های استخباراتی از عوامل تاخیر در تعین نهایی سرنوشت ارای محدود یک اعشاریه پنج ملیونی مردم شده است ، درین بحران ممثلین سیاست پاکستان که قبل از آغاز انتخابات پیش داوری تشکیل حکومت موقت یا سرپرست را بر طبق ایده عمران خان وشاه محمود قریشی داشتند ازین توطئه دستبردار نیستند وازنام خود ان طرح را تکرار میکنند. منظور این طرح خط چلیپا براوضاع واحوالی است که برای پاکستان مطلوب نمیباشد .پلان حجیم پاکستان وقتی رسمآ رونمایی خواهد شد که اساسات نظام موجود برهم زده شده زیر نام شصت فیصد ساحه تحت حاکمیت طالبان وفشار متداوم جنگی شان بر دولت ، حکومت اشتراکی موقت با دست بلند طرفداران پاکستان شامل طالبان ، حزب اسلامی وجواسیس نفوذ داده شده در داخل حاکمیت عمدتآ گروههای جهادی ،صاحب اکثریت مطلق باشند تا انها حکومت مطلوب پاکستان را ایجاد کنند.
گله نیست زیرا نه تنها پاکستان بلکه دیگران هم سهمی در جریانات بعدی میخواهند اما انچه پاکستان میخواهد با منافع ملی ، استقلال ، حاکمیت وحیثیت افغانها در تطابق نیست .
درکشاکش بحران ، تروریسم ، مذاکرات ، جنگ وتوطئه نقش افغانها چه بوده میتواند ؟
افغانستان را طوری درچنگ چند تنظیم و اشخاص مافیایی گیر انداخته اند که ثروت وقدرت ، زور وسلاح ودستگاه دولت راهمه در خدمت گرفته اند . بیرون کردن اداره کشور از سلطه چنین مافیای نیرومند ودارای پشتوانه بیرونی انهم در سطح ناتو و امریکا کاری نیست که روشنفکران ووطنپرستان با دستهای خالی وفاقد امکانات سیاسی بتوانند به تنهایی عملی کنند .
وقتی کشوردرحال اشغال بوده وقدرت بدست نمایندگان اشغال گران افتیده باشد بدون یک جنبش سراسری وفراگیر ملی نجات وطن از سیطره این اختاپوت ناممکن میباشد.
انانیکه بر کشور مسلط ساخته شده اند هیچ یک شان نا شناخته نیستند ، سوابق جنگی وجنایی، خصایل سخیف خود پروری وثروت اندوزی ، وابستگی استخباراتی شان را هم کادرها وصفوف انها میدانند وهم روشنفکران وچیز فهمان.
کادرها وصفوف تنظیم ها که بدنه اصلی تنظیم مربوطه را میسازید خوب می بینید که رهبران تان حس وطنپرستی ندارند ، چپاولگر هستند، ادمکش بوده اند، تفرقه قومی وملی را دامن میزنند ، وابستگی های خارجی شان افتابی است، همینها بودند که چندین بار پروگرامهای صلح را برهم زدند ( پلا صلح بیننسوان ، تلاشهای لخضر ابراهیمی در جریان جنگهای داخلی ، تعهد مکه ، عدم تحقق کنفرانس بن وهمین اکنون که ۴۸ ساعت از اعلان امریکا از امکان امضای قرارداد صلح با طلبان میگذرد همینها اعلان حکومت موازی وطرح تجزیه را تکرار میکنند . از روز امدن به کابل که حالا حدود سی سال ازان میگذرد پیوسته در جنگ وتوطئه بوده اند ونگذاشته اند که مردم دمی هم نفس براحت بکشند ) ، اینها دربدل منافع شان به بد ترین نوع معاملات تن میدهند ، انقدر غرق تعیش وتنعم اند که شماراهم فراموش کرده اند چرا عقب انها روان هستید؟ ای کاش دل بدریا بزنید ازگذشته وحال منفور شان خودرا رهایی بخشید ، با نسل جوان ترقیخواهان وتحول پسندان که دست شان به خون مردم الوده نیست ، نفس شیطانی ندارند ، صاحبان دست ودل پاک هستند همسویی نمایید ، به تفاهم برسید تا یک جنبش وسیع سراسری برای تعین سرنوشت اینده کشور به میان اید .
به ایده های اسلام سیاسی گذشته که ازمراکز استخباراتی امریکا، انگلیس، اسرائیل وپاکستان سر بدر میکردباور نکنید . نزده سال حضور نظامی امریکا وناتو کافی نبود که تروریسم ودهشت افگنی قلع وقمع شده زمینه ترقی وپیشرفت مهیا میگردید .چرا دوباره کشور را به گذشته رجعت میدهند وبسوی حالات نامعلوم سوق مینمایند .
نزدیک سازی موقفها امید نجات وطن شده میتواند .