یادداشت مدیر مسوول صفحه انترنتی « هوډ »
از آنجایی که جناب عبدالقیوم میرزاده از مدت قریب به یک ماه میشود همکاری شانرا با این صفحه آغاز کرده اند ، قسمت های گذشته این مبحث در این جا به نشر نرسیده است ( البته قسمت های گذشته نزد ما موجود است ) ولی بنا بر اهمیت و مبرمت موضوع لازم دانسته شد تا به نشر این نبشته از همین قسمت ( قسمت بیست و هشتم ) آغاز کنیم . وعده میدهیم که به زودی صفحات ویژه ی نویسندگان با مجموع نوشته های شان به زودی ایجاد گردد .
عبدالقیوم میرزاده
ملت ، منافع ملی ، دولت – ملت در افغانستان
به ادامه گذشته ( قسمت بیست وهشتم )
فقر فرهنگی وخرافات
فقر فرهنگی وندانستن مردم از فرهنگ کشورخود شان واعتقادات وباور های خرافی یکی دیگر از چالش های فراروی کشور ما میباشد که یقینآ در پروسه ملت شدن و آگاهی از منافع ملی نقش بارز و بسیار با اهمیتی دارد. این بی خبری مردم از فرهنگ بومی خود شان را فقر فرهنگی میتوان گفت واین امر باعث میگردد تا هجوم فرهنگی در کشور صورت گرفته و مردم ما را از خود بیگانه سازد و همه ارزش های مادی ومعنوی خودی یا بومی بی ارزش گردند و مردم با فرهنگ خود بیگانه گردند همانست که جایش را یا خلایش را فرهنگ بیگانه پر کرده وبر شئونات جامعه تآثیر گزار گردد. این مسئله نه تنها زیانهای مادی را برجامعه ما وارد میکند بلکه مردم را نه تنها با فرهنگ خود شان بیگانه میسازد بلکه با وطن وزادگاه شان نیز بیگانه میسازد و از احساس شان برای هویت واحد و یک ملت واحد جلو گیری بعمل می آید.
برای جلوگیری از هجوم فرهنگی بیگانه لازم است تا همه داشته های فرهنگی کشور ما وداشته های تاریخی این مرز وبوم از طریق کتب درسی مکاتب، کورسهای آموزش سواد و موسسات تحصیلات عالی، بروشور های تبلیغاتی، رادیو، تلویزیون، جراید، مجلات، منبر مساجد و تکایا و بوسیله مبلغین در قطعات وجزوتامهای ارتش، پولیس وارگانهای امنیتی، قضایی وعدلی به آگاهی عموم ملت رسانیده شود تا آنها فرهنگ خودی وبیگانه را تشخیص داده بتوانند، به مردم توضیح گردد که بیگانگی از فرهنگ خود و چسپیدن به فرهنگ بیگانه چه مصیبت هایی را به خودشان وجامعه باعث میگردد.
در اینجا قابل یاددهانی میدانم که خرافات و پدیده های موهوم غیر عقلانی تحت نام عقاید مذهبی مشکل دیگریست که تا کنون در کشور ما متاسفانه ذهنیت های مردم ما را در گرو گرفته که از یکطرف فضای منطق واستدلال وبحث های مستدل را در میان مردم محدود میسازد واز طرف دیگر از اشتراک فعال مردم در رویداد های سیاسی، اجتماعی، عقیدتی و فرهنگی جلوگیری بعمل آورده مردم ما را اعم از زن ومرد، پیر وجوان عاطل وباطل ساخته وهمه را به این معتقد گشتانده که به هر چه داری یا برایت میرسد شکر کن و از تلاش برای بهبود زنده گی وآینده ای بهتر صرف نظر کن که این امردر تمام ابعاد جامعه اعم از اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و نظامی باعث عقب مانی عمومی میگردد.
خرافات چیست؟
لازم می افتد کمی در این باره توضیح ارائه کنم تا این معضل بصورت درست ومنطقی برای همگان قابل درک باشد. خرافات پاره ای از باور ها واعتقادات مردم است که هیچکدام پایه ای علمی و منطقی نداشته وفهم بشر تا کنون آنرا به اثبات نرسانیده است ولی تآثیرات بسیار ناگوار در زنده گی اجتماعی، اقتصادی وسیاسی جامعه وافراد آن وارد میکند. خرافات از زمانه های بسیار دور در زنده گی انسانها وجود داشته تا حدی که انسانهای اولیه تمام فعل وانفعالات غیر عادی زنده گی مثل سیلاب، آب خیزی، زلزله، آتشفشان، خشکسالی، بیماری های خطرناک وقحطی را از جانب قدرت های نامریی مرموز میدانستند وبرای رفع وجلوگیری آن پیوسته محتاج رمال، تعویذ نویس وجادوگر بوده اند و فهم شان این بود که تنها بوسیله رمل، تعویذ وجادو میتوان جلوگیر آفت ها وبلا ها شد.
اساسآ تا کنون علما ودانشمندان علوم اجتماعی وتجربی کدام تعریف معین از خرافات ارائه نکرده اند اما همه برویت خرافات وپدیده های موهوم موجود در اجتماع در وجود مصادیقش و پیآمد های اجتماعی آن آنرا به مردم توضیح کرده وبا ذکر مثال های اجتماعی آنرا به معرفی میگیرند، شناسایی خرافات بسیار ساده هم نیست زیرا هیچ آزمایشگاه و لابراتواری برای تشخیص خرافات وتفکیک آن
از دیگر باور ها، سنت ها واعتقادات مردم در دسترس بشر نمی باشد و همچنان خرافات وپدیده های موهوم کدام مرز معین با سایرباور ها، سنت ها و اعتقادات مردم نداردتا آنرا از عقاید مردم جدا کرده مرزبندی کنیم.
با استنباطات جامعه شناسانه وروان شناختی خرافات را چنین میتوان دسته بندی کرد:
خرافات آرمانی، عقیدتی یا جهانبینی مانند باور به خدایان، ارواح خبیث وجادو که به جادوی سیاه وسفید منقسم گردیده است.
خرافات در شیوه وروش زنده گی چون فال بینی، چشم زدن، کف بینی، بد شانسی، خوش شانسی، سفر، عروسی، تولد، رفع نحس ها وغیره موهومات.
خرافات در باره مسایل ماورآ طبعیت مانند پیشگویی در باره خشکسالی، قحطی، امراض، فاجعه ومرگ.
خرافات در باره اعداد، ارقام، رنگ ها، روز ها و زمان یعنی روز ها واعداد نحس وسعد، اشیای سعد ونحس، رنگ های سعد ونحس وصد های دیگر که هیچکدام پایه واساس منطقی وعقلانی نداشته و مردم را از جد وجهد، استنباط آگاهانه از مسایل بدور ساخته وبه موهومات باورمند میسازد.
رشد وشیوع خرافات در کشور های مختلف فرود وفراز های مختلف را تجربه کرده است. گاهی با اعتقادات مذهبی مردم عجین شده و به جهان بینی مسلط تبدیل شده واگر کسی به آن مخالفت کرده خطرات مرگ را بجان خریده است، مثال فرخنده شهید در شهر کابل نمونه مستند وبارز از این خرافه پرستی میباشد، پژوهش های جامعه شناسی بما نشان میدهد که خرافات وعقاید خرافی بیشتر در مواقعی شیوع پیدا میکند که جامعه با خطرات جنگ، بی نظمی های اجتماعی، اضطراب های اجتماعی ناشی ازخشکسالی، قحطی، شیوع امراض مزمن وخطرناک و پدیده های مهلک که انسانها تفوق بر آنرا در توان خویش نبینند روبرو باشد. بطور کل باور و اعتقاد به خرافات در یک اجتماع زمانی بیشتر میگردد که جای عقل، خرد و استدلال منطقی را جهل، نادانی، بیسوادی و عدم اعتماد به آینده بگیرد و مردم احساس کنند که در مانده شده اند. همان است که به خرافات پناه برده جای استدلال و منطق را موهومات، تعویض، دنبل، جادو، سحر، رویا پردازی، بخت باز کردن، طالع بینی، رمل اندازی، کف بینی، احضاراشباح، افسون و اعداد و روزها و رنگ های خوشبختی و نحس و صد ها موهومات ناشایست دیگر که پیامد ها ونتایج بسیار زیانبار را در جامعه باعث میگردد و مردم را از رسیدن به درک حقیقت وطرق وشیوه های عقلانی تفکر باز میدارد، روحیه مبارزه وتلاش برای زنده گی بهتر وتلاش برای حل منطقی پرابلم ها را مردود ساخته مردم را تن پرور و منفعل ببار می آورد. بدترین ویژه گی خرافات اینست که بسیار سهل و به بسیار آسانی در میان مردم جا گرفته وبه بسیار مشکل از جامعه زدوده میشود. روان شناسان به این نظر اند که مردمان متعصب، اقشار بیسواد و نادار اجتماع در برابر خرافات بیشتر آسیب پذیر تر اند و جوامع با سواد و بدون تعصبات کمتر آسیب پذیر اند یعنی جاییکه عقل وتفکر علمی حاکم است جایی برای خرافات باقی نمیماند. از لحاظ فردی هم خرافات انسان را به بی اراده گی و بی نقش بودن در سرنوشتش تلقین میکند تا او را از فعالیت اجتماعی برای بهبود زنده گی اش مانع گردد. ولی در جوامع بویژه جوامع عقب نگهداشته شده و آشوب زده هستند فراوان گروه هایی فرصت طلب که از بیسوادی، خوش باوری و ووضعیت ناهنجار روحی مردم سوء استفاده کرده و به ترویج خرافات میپردازند و بیشتر افراد مضطرب، آنانیکه اعتماد به نفس ندارند، آنانیکه به دین و آیئن خویش ایمان راسخ ندارند، افراد احساسی در معرض سوء استفاده بیشتر این گروه ها قرار گرفته وبدین ترتیب خرافات در جامعه شیوع پیدا میکند. همچنان پژوهش های جامعه شناسی وروان شناختی میرساند که بطور اوسط زنان بیشتر از مردان باور های خرافی دارند وبه شیوع خرافات در جامعه نقش دارند. وسایل ارتباط جمعی بویژه تلویزیون وانترنت هم نقش بسزایی در ترویج خرافات در جامعه دارند که امروزه تقریبآ روان اکثریت آنهاییکه به این وسایل دسترسی دارند در گرو این وسایل اطلاعات جمعی خاصتآ تلویزیون وانترنت میباشد.
ارگانهای اداره دولت در امور فرهنگی، مذهبی، موسسات تحصیلات عالی و متولیان دینی با این پدیده شوم به مبارزه بی امان برخواسته و واقع بینی وواقع گرایی را در میان مردم ترویج کنند، مردم باییست ریشه یابی مستدل و منطقی از قضایا وطرح ها داشته باشند و موهومات و خرافات قانونآ قدغن گردد. وسایل اطلاعات همگانی بویژه تلویزیون با نشر برنامه های مشخص این پدیده نا میمون را با تمام ابعاد خطرناک اجتماعی آن به مردم روشن سازد تا مردم نه تنها به آن اعتقاد نداشته باشند بلکه این خرافات مایه نفرت همگانی گردد، الگوی فرخنده به مثابه لکه ننگ خرافات پرستی در کشور بحیث بهترین تکانه تبلیغاتی وآگاهی مردم برای زدودن این پدیده شوم بازتاب سراسری پیداکرده و حکومت برای جلوگیری از تکرار چنین حوادث برای خشکاندن ریشه ها وعوامل این پدیده نا میمون تدابیر مشخص اتخاذ کند. نویسنده گان ونهاد های آموزشی وتربیتی با نشر آثار علمی برای رد خرافات در تربیت اولاد وطن از طریق سیستم آموزشی و همچنان لازم است تا ریشه های اصلی خرافات که همان جهل ونادانی است بوسیله با سواد سازی عمومی مردم وپخش واشاعه حقایق مستدل در جامعه از بین برده شود ودر گامهای بعدی بوسیله ارگانهای فرهنگی ومذهبی وادارات پژوهشی علمی ریشه ها وعوامل بروز خرافات ریشه یابی شده و راه های برون رفت از آن معین گردد. یعنی تدابیر سراسری غرض نجات جامعه از این بلای مهلک اجتماعی در همکاری تنگاتنگ تمام ارگانهای ذیربط اتخاذ وعملی گردد.
ادامه دارد