سرورجویا، وطن پرست فراموش شده
سرور جويا، از جمله رهروان مشروطيت دوم و شخص مورد اعتماد شاه امان الله بود وبه همین سبب مدتى دربار امان الله خان کتابت کرد.سرورجویا مردی صاحب اراده وشخصیت استوار وعدالت خواه وضد استبدادی بود و در راه تحقق عدالت ومحو ظلم وفساد مبارزه کرد وجانش را برسر عدالتخواهی وضدیت با استبداد از دست داد.
شادروان محمدآصف آهنگ، از شخصیت های ملی ومبارز وطن و از مشروطه خواهان سوم وعضوجمعیت وطن بود و باری برای من از خلیلی حکایت میکرد ومیگفت: خلیلی نزد مامای خود نایب سالارعبدالرحیم خان در هرات رفته بود واتفاقاً سرور جویا یکی از هواداران پرشور امان الله خان در روزنامه اتفاق اسلام هرات کار میکرد. خلیلی روزی سری به ادارهً روزنامه اتفاق اسلام میزند وسرورجویا را می بیند و چون او را میشناخت که از مشروطه خواهان وهوادار امان الله خان است ، فوراً تفنگچه خود را از کمر میکشد و جویا را هدف قرار میدهد. جویا براثر اصابت گلوله نقش زمین میشود وخلیلی به گمان اینکه او مرده است ادارۀ اتفاق اسلام را ترک میگوید ، اما جویا نمرده و زخمی شده بود. دوستان او را از صحنه خارج میکنند و به مداوای او در ایران می پردازند و سرانجام جویا از آن مهلکه نجات پیدا میکند واز ایران به پیشاور واز پیشاور به کابل می آید و خوشبختانه که تا این زمان مردم کابل از چنگال حکومت دزدان سقوی نجات یافته بودند. جویا خاطره سوء قصد علیه خود از سوی خلیلی را به دوستان خود واز جمله اعضای مشروطه خواهان سوم یعنی مرحوم غبار وآصف آهنگ ودیگر همرزمانشان بیان کرده بود.
جویا از۱۳۳۰تا سال ۱۳۴۲ مدت ۱۳ سال زندانی بود ودولت هرقدر براو فشار آورد تا از او یک جمله«گرد سیاست دیگر نمیگردم» بگیرد وآزادش کند، اوقبول نکرد. سرانجام پس از۱۰ سال حبس در زندان قلعه موتی و۳ سال تحمل رنج وبیماری در زندان دهمزنگ درگذشت و جنازه اش را به خانه اش تسلیم دادند. یادش گرامی باد!
انتظارمیرفت که مرحوم غبارصفحاتی ویا چند سطری دربارۀ سرورجویا درجلد دوم تاریخ خود نگاشته می بود تا اطلاعات نسل های بعدی ،در بارۀ پیشروان نهضت مشروطیت کامل ترمیشد. در سراسر جلد دوم تاریخ غبار، هيچ شخصيت اجتماعی، فرهنگی وسياسی ديگرکشور، مثل خود آقای غبار نمي درخشد و شخص غبار، يکه تاز دايمی ميدان مبارزه با رژيم بر سر اقتدار است. از اين است که از ساير مبارزان وزندانيان سياسی، جز نامی، هيچگونه توصیف وتعريفی نکرده است. به سخن ديگر غبار، در عين حالی که ناگزير است از ساير زندانيان سياسی نام ببرد، اما تعريف درخور شأن از آنهای که يکجا با او بزندان رفته بودند وحتی برخی بعد از رهائی خودش از زندان، در زندان مانده بودند (مثل: مرحوم سرور جويا، مرحوم براتعلی تاج ومرحوم فتح محمد ميرزاد) بدست نمیدهد.
آيا درميان اعضای جمعيت وطن وساير مشروطه خواهان و عناصر سياسی، کسی نبوده که نقشی همطراز غبار در تشکل و بسيج نيروهای ملی وآزادی طلب کشور بازی کرده باشد؟ من معتقدم که چنين شخصيت های جان باخته درآن جمعيت و ساير جمعيت های سياسی کشور وجود داشته و هر يکی از آن ها به اين می ارزيده تا مرحوم غبار از کارنامه ها وجان بازی های آنها بطور شايسته ياد آوری کند. مگرمتأسفانه که چنين ياد آوری شايسته از آنها صورت نگرفته است.
مقاومت وجان سختی ايکه مرحوم سرورجويا وياران همزنجيرش پس ازرهائی مرحوم غبار اززندان، از خود دربرابر عمال امنيتی زندان نشان داده اند واخیراً سرگذشت پرشهامت سرورجويا به قلم خودش به همت يکی ازارادتمندان آن مرحوم در نشريه زرنگار چاپ تورنتو کانادا بطورمسلسل (سال ۲۰۰۰) به نشررسیده، گواه صادقی براين است که اودر مبارزه برضد استبداد اگر از مرحوم غبار چندين گام بجلو نبوده باشد، به هيچوجه از ايشان عقب ترهم نبوده است .
سرور جویا گفته بود:
اشک بربسترم ای شمع بیفشان و بسوز
منتها تادم صبح است دوام من و تو
اما ازچنين مردی مصمم وجان سختی که تادم مرگ هم حاضر نشد با نوشتن يک پرزه خط ندامت ازسياست، خودرا از زندان نجات دهد تذکر درخوری درکتابش نکرده است.
روان این مرد بزرګ شاد ویادش گرامی باد!
پایان ۶/۲۱/ ۲۰۲۰