چه نوع نظام اسلامی ؟

بیش از ۴۰ سال است که مردم شعار نظام اسلامی را میشنوند ، اما در طول این مدت صرف ده سال تحت ان نظام زندگی کردند .

در مدت ده سال سه نوع حکومت اسلامی برقرار شد ؛ برای مدت سه ماه حکومت اسلامی هوادار غرب تحت ریاست جمهوری عبوری مرحوم مجددی ، حکومت اسلامی اخوانی تحت رهبری مرحوم ربانی بحیث رئیس جمهور و آغای حکمتیار بحیث صدر اعظم وسوم نظام امارتی تحت امارت مرحوم ملا محمد عمر مجاهد.

هرسه حکومت‌مشخصه مشترک داشتند وعبارت بود از نبود قانون اساسی ، جنگهای باهمی، بدترین نوع جنگها با بزرگترین رقم قتل وویرانی ، مهاجرت ها وبی جا شدن های کم سابقه در طول چهل سال ، اعمال وکردار های غیر اخلاقی که بخاطر رعایت حیای قلم ازانها ذکر نمیگردد .

مال مردم ، مال دولت وحتی اموال سفارت خانه ها چور شد ، مکاتب ومعارف برخ جوانان مسدود بود ، مناسبات خارجی با چند کشور برقرار بود ورژیم های اسلامی عملآ در حال تجرید جهانی بودند .

شریعتی را که طالبان نافذ کرده بودند سوای امنیت دیگر هیچ ارزش انسانی در ان وجود نداشت .

مردم نسبت بهر سه نوع حکومت اسلامی بی باور شدند ودیدند که نظام اسلامی شعار سیاسی فریبنده ، بازی با دین مقدس اسلام وخدمتگذار به بیگانه است وبه مردم چیزی نداده دولت داری دران وجود ندارد .

این باور نظر به اعمال جاری طالبان که ضرورت به بیان مکرر ان نیست از بیخ وبن بر کنده شده است .

نظام اسلامی که زبانزد طالبان وطرفداران ان است چیزی جز هوا بندی نبوده صرف یک شعار است برای اغوای افکار مردم ووسیله است برای تهیج جنگاندن پیروان شان . درعمل جز همان ده سال گذشته چیز دیگری نمیتواند باشد ، نزده سال کشت وخون شاهد حاضر در مورد است .

انچه طالبان در مطبوعات میگویند محتوی نو ندارد ، همان ایده های قبلی را در قالب های جدید وادبیات سیاسی مروج در رسانه ها بیان میدارند ، مثلآ از حقوق بشر نام می برند اما این حق برابر با قرائت خودشان است نه انچه که در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است . از حق زن نام میبرند اما حقی برای زنان قایل اند که مخلوطی از قرائت دینی وعنعنوی وقبیلوی است . استدلال در همچو موارد را مخالفت با نص تلقی کرده مجاز نمیدانند واگر براهین بیشتر ارائه گردد میگویند کلمه بخوان که کافر شدی ‌.

طالبان میگویند کثرت گرایی را رعایت میکنند ( در مصاحبه ها اصطلاح همه شمول را استعمال می نمایند ) ، این خلاف اصول ایشان است زیرا در موضعگیری شان در مورد فقه حنفی وجعفری اصل نیت شان را بیان کردند که به پذیرش حقایق مذهبی غیر از خود در دین واحد نیستند چه رسد به قبولی کثرت اندیشه وتفکر در یک جامعه مدنی .

نزد بنیاد گرایان انحصارگرایی اصل است نه کثرت گرایی ، انها ساده واسان تفکر غیر را به کفر والحاد نسبت میدهند . در نفس یک رژیم اسلامی تعدد ایدیولوژی ها وکثرت اندیشه ها جا ندارد حتی بین خود هم‌درمورد موافق نیستند طالبان هر هفت تنظیم اسلامی را مردود گفتند وتنظیم های اسلامی ایشان را استاد سیاف باری تکفیر شان کرده بود .

وقتی میگویند نظام اسلامی امارتی معنی ان روشن است که در حوزه تفکر سیاسی انها سیاست دینی برقرار میباشد ودر ورای ان چیز دیگری گنجایش نداشته کثرت گرایی سیاسی در عمل معنی نمیداشته باشد .

اقتدار مبتنی بر مذهب جدا از اقتدار برخواسته از ارای مردم است که حالا در جمهوری هامعمول بوده مردم با حق رای دادن یا رای گرفتن وارد میدان انتخابات میگردند زیرا طبق اصل " حل وعقد " گروه نخبگان وصاحبان صلاحیت که همان فقها وعلمای دین هستند و به نام " اهل حل وعقد " یاد میشوند صلاحیت تصمیمگیری را میداشته باشند نه عوام الناس ( العوام کل انعام ) اگر میگویند ازین موازین میگذرند وبر طبق روایات مدرن دموکراسی دولت داری میکنند یا مردم را فریب میدهند ویا به اصول واساسات نظام امارتی پشت پا میزنند واین اصول را وسیله رسیدن به قدرت ساخته در محتوی فکری نظام سازی شان‌ آمیزه های دو گونه غر بی و اسلامی در اختلاط است وبا این بدعتگری اصول وموازین امارت را با دموکراسی غربی در معامله قرار میدهند .درچنین حالت چطور میتوان بر صداقت عقیده ، تصمیم وسیاست ایشان‌باور کرد وشک نداشت که سیاست امریکا از مسیر بنیاد گرایی طالبانی با استفاده از عقاید پاک مردم چهره نگشاید تامنطقه را درهم نوردد وطالبان را بحیث ژاندارم شان در متطقه بکار اندازند.

در مذاکرات نشسته اند اما اندیشه شان‌در رسیدن به قدرت بر مدار تیوری قهر وغلبه می چرخد واین اندیشه را طی نزده سال با بد ترین وخطر ناکتری اعمال جنگی بر مردم روا داشتند .

بر اساس تیوری غلبه و قهر کسیکه به مقام امارت میرسد مشروعیت میداشته باشد زیرا او فاتح است ، چون مشروعیت را از اثر فتح وپیروزی بر باطل بدست اورده است اطاعت ازان هم مشروعیت داشته، سر کشی ازان بغی واسباب معصیت میباشد . جامعه باید به اوامر امیر فاتح و جانشینانش ( وسلو تسليما) باشد .

این چنین نیات واندیشه ها را امریکا چگونه میتواند با حقوق بشر ، دموکراسی ، کثرت گرایی وحق ازادی اندیشه وبیان تلفیق دهد ؟

پای نیرنگها در میان است ، روشن اندیشان باید مواظب باشند ونگذارند در نظام احتمالی اینده قربانی دگر گونی های سیاسی سیاستهای امریکایی -- طالبانی گردند .

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد