جامعه شناسی جشن کرسمیس 

 کرسمیس یکی از بزرگترین جشن های جهان  و بسیار مهم مسیحیان در سراسر جهان است که البته در بین غیر مسیحیان نیز به عنوان جشنی جذاب به حساب می آید.درین  روزها  در اکثر کشورهای دنیا جاده های پر جمع وجوش  مردم ، درخت‌های سبز با نقش ونگارو پر زرق و برق و با هیاهو  در شهر ها ، روزهای آخر ماه دسامبر پیاده‌روها و مناطق مختلف کشورهای دنیا حال و هوای جشن کریسمس دارد . Agnes Totne Mikhalykoاستاد پوهنتون اوسلو می گوید که حتی رومی ها در این زمان به پاس احترام به خدایان باستانی خود، جشنی برگزار می کردند. 25 دسامبر کوتاهترین روز سال است و مردم آن را به عنوان زمان تولد مجدد خورشید جشن می گیرند.  انجیل یک کتابی  است که در یک زمان وبواسطه یک نفر  نوشته نشده شده است  بلکه مجموعه ای از از نطریات نویسندگان   گوناگون است . مهمترین بخشهای کتاب انجیل بواسطه چهار تن از حواریون او نوشته شده است. این چهار تن زندگانی مسیح را هر یک با دیدگاه خود و تجربه خود با مسیح نوشته‌اند. این چهار انجیل: ۱- انجیل متی یا متیو یا ماته اوس ۲– انجیل مرقس یا مارک یا مارکوس ۳– انجیل لوقا یا لوک یا لوکاس و ۴- انجیل یوحنا یا جان یا یوهانس می‌باشند.  ولی در هیچ یک ازین انجیل ها  هیچ چیزی در مورد زمان تولد عیسی مسیح گفته نشده است.کریسمس  Christmas جشنی است که به خاطرگرامیداشت مولود عیسی مسیح برگزار می‌شود؛کاتولیک ها وپروتستان های دنیا  کریسمس را در روز ۲۵ دسامبر جشن گرفته و تعداد  آن را در شامگاه ۲۴ دسامبر نیز برگزار می‌کنند.  اینکه جشن کریسمس Christmas از کجا عمومیت یافت ، چندان معلوم نیست، اما چیزی که روشن  است این است که؛ توس جولیوس آفریکانوس نخستین مورخ مسیحی که شرح وقایع جهانی را آغاز کرد، در رایج کردن این تفکر که  مسیح روز ۲۵ دسامبر متولد شد نقش محوری داشت.  تعین کردن  25 دسامبر به مثابه  مولود عیسی مسیح و برگزاری  جشن و سرور در آن روز در اوایل قرن چهارم مورد حمایت کنستانتین امپراتور روم که به پدر کلیسا مشهور است واقع شد و بدین ترتیب آیین کریسمس بیش از پیش در دنیای مسیحیت تثبیت و رسمیت پیدا نمود.   برای اولین بار به جشن کریسمس در تقویم فیلوکالوس (Philocalus مشاهده میشود که در سال ۳۵۴ در روم گردآوری شد. اصطلاح«پاگان» در میان عیسوی ها به‌‌معنای کافر، مشرک و دور از دین ‌است. ادیان پاگانی به‌ادیان چند خدایی پیش از مسیحیت اطلاق می‌شود که در زمان ظهور مسیحیت رقیبی جدی برای مسیحیت محسوب می‌شدند. پیروان این ادیان به‌پرستش الهه‌های یونانی و رومی، مصری و دیگر خدایان اساطیری می‌پرداختند.  مسیحیت سعی در براندازی این کیش‌ها داشت و توانست در بسیاری از مناطق به‌پیروی از آن‌ها خاتمه دهد. اما در مناطق دور افتاده پیروان این ادیان بر سر اعتقادات خود باقی ماندند؛ در قرون وسطا در حاشیه جوامع به‌حیات خود ادامه دادند و هم اکنون نیز طرفدارانی در برخی مناطق دارند. با این وجود بنا به‌مصالح تاریخی خود برخی از دست‌اندرکاران کلیسا تعدادی از نمادها و رسم و رسوم پاگانیستی را با تعاریف جدیدی در دنیای مسیحیت حفظ کرده اما هم  چنان نیز این اختلافات ادامه دارد. از منابع مختلف محققین عیسوی بر می اید که  پس از مرگ رهبران سنتی مسیحیت در دو قرن نخست، بالاخره تلاش برای شکل و شمایل مذهبی دادن به آیین های برافتاده پاگانیستی برای جذب مومنین جدید به آیین مسیحیت نتیجه داده و ابتدا روز مشخصی برای تولد عیسی مسیح تعیین شده است. اوایل قرن نوزدهم علاقه به کریسمس در آمریکا به‌واسطه چند داستان کوتاه نوشته واشینگتن اروینگ Washington Irving)، نویسنده و سیاست‌مدار وشاعر امریکاییاحیا شد. مهاجران آلمانی و آمریکایی‌هایی که پس از جنگ داخلی آمریکا به کشور بازگشتند سهم مهمی درآوردن سنت‌های کریسمس اروپایی به قاره آمریکا بر عهده داشتند.بعد از مناقشات زیاد درمیان چیز فهمان  امریکایی  این روز را به عنوان رخصتی عمومی شناختاند که مغایرت  با قوانین سکولار ندارد ؛ بر اساس قصه بابانوئل یک شخصیت تاریخی و داستانی در فرهنگ عامیانه کشورهای غربی و مسیحی است؛به یکی از کشیش‌های  ترکی به نام سن نیکولاس که در قرن چهارم میلادی زندگی  میکرد به خاطر محبت با اطفال و تحفه دادن به فقرا ورد زبانها یود. او بعدها به نیکولاس قدیس شهرت یافت، در نقاشی‌های قرون‌وسطی و عصر رنسانس به شکل آدم قد بلند با چهره‌ای جدی و مهربان ترسبم شده است است جسد سنت نیکلا اکنون در کشور ترکیه در منطقه Demre واقع در سواحل دریایی مدیترانه دفن است و به علت مومیایی شدن طبیعی  هنوز قسمت‌هایی از آن سالم مانده است. دانشمندان در سال ۲۰۰۳ موفق به بازسازی صورت وی از روی استخوان‌ها شدند و دریافتند که بابانوئل واقعی دارای  رنگ قهوه‌ای روشن بوده است.  بابا نوئل به چندین اسم شناخته میشود که بابانوئل (Papa noel)، سانتا کلوز (Santa claus) و سنت نیکولا (Saint Nicola) از معروفترین این اسامی اند. درخت کاج هم که اگر نباشد مثل این است که یک چیزی گم  شده باشد. امروز در تمام جهان درخت سرو نماد مهم کریسمس است.مردمان عاقل وبادانش مسیحی باوران در قرن ۱۹  بر این موافقه رسیدند تا افسانه بابانوئل را با جشن کریسمس یکجا نمایند و از آن برای تربیت رطفال خویش  استفاد کنند، بنابراین کلاه اسقفی و صلیب نیکلاس مقدس به لباس و کلاه قرمز تبدیل شد بابانوئل بعد از آن برای بچه های با تربیه وگپ شنو  تحفه وهدیه میداد ،  با این فرق  که او دیگر نه در بهشت بلکه در قطب شمال زندگی می‌کرد و صاحب کارخانه اسباب‌بازی و هدیه بود. کودکان در بسیاری از  کشورها کفش یا جوراب خود را جایی می‌گذارند تا بابانوئل آن را با هدیه پر کند.

 برای مثال افسانه های مشهور مردمان جهان در مورد کرسمیس جنین هستند:بچه های هالندی، شب کریسمس کفش های خود را کنار بخاری دیواری خانه هایشان می گذاشتند و کمی علف هم برای اسب نیکولاس مقدس یا سینترکلاس بیرون در خانه می گذاشتند و سنت نیکلاس ، سوار بر اسب خود، بر بالای بام خانه ها می گذشت و از راه دودکش خانه ها، آب نبات و شیرینی به داخل کفشهای کودکان می انداخت. همزمان معاون او پیتر سیاه نیز از لوله دودکش ها پایین می رفت و هدایایی را که برای بچه ها آورده بود، در خانه ها می گذاشت. مهاجران هالندی که به آمریکای شمالی کوچ کردند، این سنت را با خود به آن کشور بردند و در آنجا بود که نام او به " سانتا کلوز" تغییر یافت .عتقاد بر این است که بابا نوئل از دودکش بخاری در شب کریسمس وارد خانه می‌شود.هر سال در هنگام کریسمس بز بزرگی در یوله در کشور سویدن ساخته و در مرکز شهر گذاشته می‌شود. البته این سنت فقط و فقط مخصوص این شهر نیست و در شهر‌های دیگر سویدن هم ساخته می‌شود، اما بز این شهر با همه آن‌ها فرق دارد؛این بز از کاه ساخته می‌شود و برای این شهر نماد کریسمس است. در کانادا کودکان و البته گاهی هم بزرگ تر‌ها به بابانوئل نامه می‌نویسند و آن را به آدرس خانه بابانوئل در قطب شمال کانادا می‌فرستند. البته این نامه‌ها هیچ وقت به دست بابانوئل‌ها نمی‌رسد، چون بعضی از کارمندان پست، داوطلبانه این نامه‌ها را باز می‌کنند و جواب می‌دهند.یکی از آداب و رسوم محبوب در کشور جمهوری چک پرت کردن بوت  است! مردم این کشور معتقدند که اگر دختران مجرد در چهارچوب در بایستند و کفش را از بالای شانه به آن طرف پرت کنند به زودی ازدواج می‌کنند. البته یک شرط دارد که بعد از این که کفش به روی زمین افتاد باید حتما قسمت جلوی کفش به سمت آن‌ها باشد.ریسمس در آذربایجان ـ باکو معروف است مخصوصا با آن کاج غول پیکر و تزئین شده در قلب بلوار باکو که اگر به نوک درخت نگاه کنید بدون شک کلاه  از سرتان میفتد. سخن کوتاه اینکه  برخی  جامعه شناسی  بر این باورند که   امروز  عملن این جشن  دیگر از مذهب فاصله گرفته ؛ نه جهاد دارد ونه غنیمت  ونه کنیز  ونه سنگسار  ونه دارلحرب ؛وبه یک عید همکانی وفرهنگی مردمان جهان مبدل گردیده است این   عید  و بسياري از اعياد و تعطيلات از اين قبيل براي مردم از قشرهاي  مختلف با سنين متفاوت معاني گوناگون دارد . براي نمونه عيد ميلاد مسيح براي كودكان شادي بخش است چون براي آنان چنين ايامي با هدايايي كه به آنان داده مي شود ، همراه خواهد بود . اما كريسمس براي بزرگترها زمان كاراست و براي خرده فروش هاو كاسبان ايام پردرآمد و كسب پول !  واژه کریسمس از دو بخش کریس و مس تشکیل شده که به معنای مراسم عشای ربانی (عشای ربانی یکی از مسائل اساسی ایمان شعائر عبادی مسحیت است. مسحیان هنگامی‌ که در این مراسم شرکت می‌کنند باور دارند که ممسیح با جسم خود پیش شان حاضر می‌شود. نان شراب به عنوان یکی از ارکان اجزای اصلی عمل عشای ربانی دارای مفهوم خاصی در مسحیت می‌ باشد. به آیین عشای ربای (high mass)، شام خداوند (lords supper)، شکستن نان، مجلس سپاسگزاری شراکت هم اطلاق شده است. در انجیل  روایت شده است که  عیسی در آخرین شب حیات خود که شب عید فِصح یهودان بود به اتفاق شاگردان به سنت کتاب مقدس  آخرین شام دسته جمعی را صرف کردند.که بعدها به معنای «جشن مسیح» استعمال شده است. مردم بسیاری در آمریکای شمالی و جنوبی، اروپا، آسیا و دیگر مناطق جهان کریسمس را به عنوان مهم ‌ترین رویداد سالانه مسیحی جشن می گیرند. این جشن از اوایل قرن بیستم میلادی به بعد به تدریج وجهه مذهبی خود را از دست داده و هم اکنون بیشتر به عنوان یک جشن غیر مذهبی برگزار می شود.   خلاثه اینکه  امروز کرسمیس  یعنی  تزئین خانه و شهر، خرید هدیه، به راه افتادن کارناوال های کریسمس، تماشای بابا نوئل، پوشیدن لباس‌های نو و برپا کردن جشن و پایکوبی در کنار  فامیل ها و دوستان  ودرختان کریسمس. اما غرب بیشتر به تاثیر اقتصادی کریسمس اهمیت می دهد تا وجهه مذهبی آن. البته کریسمس جشنواره ای است که به مناسبت گرامیداشت تولد عیسی مسیح ، در 24 دسامبر جشن گرفته می شود.  در حالیکه سال نو روزی است که پایان سال و آغاز سال جدید را جشن گرفته می شود.اشتباه نشود که کرسمیس سال نو نیست ؛ سال نو روزی است که پایان سال و آغاز سال جدید را جشن می گیرد. تاریخی که در آن سال جدید جشن گرفته می شود ، برای هر فرهنگ و مذهبی متفاوت است ، زیرا همه آنها از تقویم های خاص خود پیروی می کنند.  کریسمس با یک مهمانی جشن گرفته می شود و اعضای خانواده به یکدیگر هدیه می دهند ، در حالی که سال نو را بیشتر با نوشیدنی ، آتش بازی و شمارش زمان تا سال نو جشن می گیرند. گفتنی است که اکثر کشورهای جهان از تقویم میلادی پیروی می کنند. بر اساس این گاهشمار بین‌المللی، مردم در قاره‌های اروپا، آمریکا، استرالیا و بخش‌هایی از آسیا و آفریقا ساعت ۱۲:۰۰ شب ۳۱ دسامبر هر سال را به عنوان  انتقال سال قدیم به سال جدید جشن می‌گیرند.جشن سال نو میلادی همیشه با آتش‌بازی یا گردهمایی‌هایی در مجالس و مهمانی‌ها برگزار می شود؛کرسمیس  و   نوروز هر دو از اعیاد محبوب جهان هستند و کمتر کسی را می‌توانید پیدا کنید که نام این دو را نشنیده باشد. هرکدام از این دو عید دارای رسم و رسومات و آداب و سنت‌های مخصوص به خود هستند. می‌توان گفت کریسمس و عید نوروز نقاط مشترکی هم دارند؛ هدیه دادن، یادآوری فصل بهار و سرسبزی و جمع شدن خانواده‌ها به دور هم از جمله شباهت‌های این دو مناسبت است. جشن نوروز هم دارای آداب و رسوم و سنت‌های زیادی است. یکی از مهم‌ترین کارهایی مردم چند روز قبل از عید نوروز انجام می‌دهند، خانه‌تکانی است. مردم در خانه‌تکانی تمام خانه را گردگیری می‌کنند و به تمیز کردن لوازم خانه می‌پردازند تا با منزلی تمیز به استقبال سال نو بروند.از اصلی‌ترین مراسم جشن نوروز می‌توان به هفت‌میوه  و یا  هفت سین  اشاره کرد. در سفره‌ی هفت‌ سین هفت میوه خشک  وجود دارند که نام آن‌ها با حرفِ سین آغاز می‌شود. خانواده‌ها هنگام تحویل سال به دور سفر می نشینند و برای داشتن سالی خوب دعا می‌کنند. مردم در این روزها به دیدار خویشاوندان و خانواده‌ی خود می‌روند. همچنین سری به مزار درگذشتگان می‌زنند تا هنگام عید از آنان یاد کرده باشند. این روز با نام  جشن طبیعت شناخته می‌شود، مردم به دامن تپه ها وسزه زار ها  می‌روند.  در فرهنگ باستانی ما افغانها، غم و اندوه و زاری نکوهش و بجایش جشن و پایکوبی، شادی و خنده ستایش و ارج داده شده است، که جشن ها و سنت ها  مان، نمادی از این ارحرمت می باشد. ولی این جشن ها و سنت های ملی ما، تنها برای شادی و پایکوبی نیستند، بلکه در کل بعنوان یک مجموعه، یکی از عناصر زیربنایی، سازنده و مهم فرهنگ و هویت افغانی بشمار می روند، و بدین علت هم برگزاری آنها، بجز شادی کردن و شاد بودن، در حقیقت پویاسازی و زنده نگاهداشتن آن هویت ملی است. ما افغانان  از بد روزگار که با داشتن یک سابقه  تاریخی کهن و فرهنگ دیرپای وقتی   به کشور های مختلف اروپایی امریکایی  مهاجرت کرده ایم، علاوه بر آن که باید به جشن ها و اعیاد ملی خودمان تعلق خاطر داشته باشیم، شایسته است در آداب و رسوم جامعه کشور میزبان و بویژه مراسم  کرسمیس  وسال نو میلادی مشارکت نمائیم و شادی و سروری که جامعه اینجا را در بر گرفته ازآن خود بدانیم.گذشته های مان بیانگر این است که نیاکان ما نیز جشن هایشان را با روشنایی و نور می آراستند و آن را نمادی از نیکی و مهربانی می پنداشتند. پس چه زیبا و شایسته است که ما نیز در این نورآرایی شبهای کریسمس مشارکت داشته باشیم و این فرهنگ زیبا را به نسل های دوم و سوم مهاجران آموزش دهیم و همه یک دل و یک زبان در کنار درخت کریسمس به یکدیگر هدیه دهیم و هدیه بگیریم؛ از اسلامیت وانسانیت مان هیچ چیز کاسته نمیشود بر خلاف به عنوان انسانهای متمدن مورد احترام دیگران قرار میگیریم  .  ما از برگزاری این گونه مراسم علاوه بر آن که به آینده و ساختن یک زندگی بهتر و آرام تر، باورمند می شویم، باید به ارزش معنوی دیگر آن هم توجه داشته باشیم. جالب است بدانید که پاپ فرانسیس رهبر کاتولیک های جهان که فردی روشن و حقیقت بین است درباره این ایام گفته است: «کریسمس فرصتی است برای آن که ما باز در پی شناختن خود باشیم».  ببینید در این جمله کوتاه دنیایی از زیبایی های ارزشمند نهفته است. اگر انسان در چرخه حیات عمر خود به خویشتن شناخت پیدا کند، بسیاری از مشکلاتش حل می شود. با خودشناسی انسان جایگاه واقعی خود را در جهان هستی پیدا می کند و به این پی می برد که او آزاد آفریده شده و در برابر آزادی دیگران هم مسئولیت دارد. با این شناخت است که استبداد، ظلم و دیکتاتوری از جامعه رخت بر می بندد و مساوات، آزادی و دموکراسی برقرار می شود. پس چه نیکوست ما همین پدیده خودشناسی را به عنوان درس و آموزه ای از جشن های کریسمس و آغاز سال نو در نظر بگیریم و همه سعی کنیم که بدانیم در این جهان هستی نسبت به دیگران چه حق و حقوقی داریم و چگونه باید در تعامل منطقی و اصولی با یکدیگر زندگی کنیم. با خودشناسی در انسان مسئولیت به وجود می آید، آن گاه به حقوق دیگران تحاوز نمی کند. جامعه ای که بر محور تعامل درست انسانی پایه گذاری می شود در آن فساد، ظلم و زور گویی وتجاوز صورت نمی گیرد. شما تصور کنید در یک چنین دنیایی، زندگی چقدر هدفمند و زیبا می شود. این همه گرفتاری هایی که انسان زمان حاضر در سرتاسر جهان با آن درگیر است بر اثر خودخواهی و عدم شناخت از خویشتن به وجود آمده است. پس چقدر زیبا است در این ایام جوش وخروش و هنگامه سال نو و عید کریسمس در کنار این همه خوبی ها و خوشی ها که در آن فرو میرویم  به این نکته مهمی که این رهبر فهیم کاتولیک های جهان آن را گفته است بدون این که آن را یک دستورالعمل دینی و مذهبی تلقی کنیم، توجه نماییم و سعی کنیم که سال جدید میلادی را با خودشناسی و شناخت ارزش والای مقام انسانی شروع کنیم و بدانیم که افراد با نگرش درونی و شناخت خویش است که به عشق و جانان واقعی خود می رسند. از نظر جانعه شناسی این تاریخ‌ها و کنکاش‌ها هرچند پیچیده‌ و گنگس کننده است، ولی یک واقعیت عیان و روشن‌تر از روز وجود دارد و آن این که بشر به شادی و خوشگذرانی نیاز دارد. به اوقاتی که خوش باشد، به دشواری‌های زندگی روزمره فکر نکنند، اختلافات و کینه‌ها را کنار بگذارد، خلاصه همه با هم خوش باشند. پیام با ارزش همچو عید ها  اندیشه نمودن  ونهادینه نمودن صلح  است، زیرا که بهای این جنگ‌ها و دشمنی‌ها را تنها مردم هستند که می‌پردازند.  بقول معروف هیچ مردمی دشمنی با مردم دیگری ندارند، بلکه کله‌های پر از بیماری قدرتمندان است که این مصیبت‌ها را برپا می‌سازد. در پیام یونسکو آمده :از آنجا که جنگ در مغز آدمیان آغاز می‌شود، در مغز آدمیان است که دفاع  از صلح شکل بگیرد. ناآگاهی از زندگی و فرهنگ و تمدن دیگر مردمان در سراسر تاریخ بشریت سبب شده است که بی اعتمادی و بدگمانی میان مردمان گیتی ببارآید که به دلیل ناهمسانی‌ها و ناهم اندیشی‌های آنان اغلب به جنگ بیانجامد.سال نو و دیگر جشن‌ها، زمانی پیوندی با گردش فصول و اوضاع جوی  و تاثیر آن بر کشت و کار و غیره داشته اند، امّا آنچه امروز مانده است همان نیاز به وقت خوش ولبخند یاران وفامیلها است. و این نیاز بشری آن قدر سخت جان  است که هیچ مخالفتی از هرموضعی و با هیچ استدلالی نتوانسته است نابودش کند. ولی های آدمان !!!  برای کدام  طفل مهم است  که   اصل  وبنیاد کرسمیس چیست؛ و فراموش نکنیم که کریسمس بیش از هر چیز جشن کودکان  است ، که هنوز می‌توانند افسانه بابا نویل  را باور کنند که با ریش سفید و لپ‌های گل انداخته و لباس‌های قرمز از سرزمین‌های برف‌گرفته با ارابه‌ای پر از خریطه های تحایف راه‌های آسمانی را طی میکند تا آن چه را آرزو کرده‌اند به دست‌شان برساند.  گرچه امسال با وجود تنش‌های بسیاری که میان مسلمانان و مسیحیان در اروپا، ایالات متحده و جاهای دیگر به وجود آمد، به جا خواهد بود  که به چنین پیوندها و اشتراکاتی بیندیشیم وبر اصل انسان وانسانیت فکر نماییم .  لذاهر جشن که نیات انسانی داشته باشد و کودکان را شاد بسازد ؛ باید حرمت کرد وشرکت کرد !

         روزهای خوش جشن کرسمیس  وسال نو مبارک برای همه آدمان  دنیا !

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد