توجه امیر آهنین به قوای مسلح


امیرعبدالرحمن خان، به سپاه و قوای مسلح کشور بسیار اهمیت می داد و بیش از هر بخش دیگر ارکان دولت خود به تقویت اردو و قدردانی از سربازان و صاحب منصبان اردو توجه میکرد.

از نظرغبار: امیر عبدالرحمن خان که یک سپهدار لایق و یک قوماندان ماهر بود، بــرای تقویت نیروهای نظامی ‏کشور تلاش فراوان نمود و بخش اعظـم امکانات مالی وفکری خود را درین راه بکار انداخت. ادارۀ ‏نـظامی بر همۀ دوایر دولتی برتری داشت و تقریباً ثلث بودیجۀ دولتی برای مقاصد نظامی ‏تخصیص داده شده بود. اکثریت قاطع فابریکه های تولیدی درترکیب ادارۀ نظامی ‏وتحت مراقبت مـستقیم امیر فعالیت میکردند. تعداد پرسونل اردوی زمان عبدالرحمن خان به ۹۶۴۰۰ نفر میرسید.

صنوف اساسی اردو عبارت بودند از: پیاده، سواره و توپچی. در تشکیل این ‏اردو هشتاد فوج (لوا) پیاده (هر لوا۷۰۰ نفر)، چهل پلتن (کندک) سواری (هرکندک ۴۰۰نفر)، یکصد بطریهُ ‏توپچی (هر بطریه دارای شش ضرب توپ و یکصد نفر پرسونل)، گارد شاهی دارای چهار فوج ‏یکهزار نفری پیاده و سه فوج هشتصد نفری سواره بود. برعلاوهُ این تشکیلات یک ‏نیروی دیگر که تعداد آن به ۶۰ هزار نفر میرسید وجود داشت که نصف آن بنام «خاصه دار» در ‏ادارات کشور و سرحدات وظایف پولیس و ژاندارم را اجرا میکرد و نصف دیگرآن بنام «خوانین ‏سواران» در مناطق مختلف کشور تحت امر خانهای دست نشاندۀ دولت قرار داشته و موقع ‏ضرورت به خدمات ملکی و نظامی دولت سوق می شدند. برای اکمال به موقع قطعات و جزوتام ‏های اردو ذخایر اسلحه، مهمات، تجهیزات، خوراکه باب، کمندهای متعدد حیوانات بارکش و اسپ ‏های سواری وجود داشت. امیر تلاش میکرد تا ذخایر مهمات و تجهیزات نظامی را برای ‏یک ملیون سرباز و افسر تدارک بدارد.( غبار، افغانستان درمسیر تاریخ، ص۶۴۴)

امیر به اخلاف خود توصیه میکرد تا برای حفظ افغانستان از چنگ اندازی دول همسایه (روس و انگلیس) تعداد اردوی افغانستان به یک میلیون سرباز ارتقا یابد وهمگی مسلح با

سلاح مدرن باشند.

امیر در این مورد مینویسد:" به جهت اینکه تاج و تخت افغانستان برای پسرها و اخلافم از تخطیات دول خارجه و مدعیان سلطنت افغانستان و باغیان خود مملکت محفوظ بماند، باید در باب تربیت نظامی مملکت، توجه تامی داشته باشند. اگرچه دراین خصوص در محل دیگری هم صحبت کرده ام، ولی اینجا چند فقره مطالبی را که کمال اهمیت دارد به جهت ملاحظه جانشین خود اظهار میدارم. تمام لشکر افغانستان باید مسلح به اسلحۀ جدیده ممتاز و مرغوب باشد، یک میلیون اشخاص جنگی به جهت محافظت افغانستان از تخطیات دول خارج کفایت میکند. با داشتن این تعداد مرد جنگی افغانستان نباید دیگر از معظم ترین دول دنیا واهمه داشته باشد. و برای حصول این مطلب ترتیب های که من در اجرای آن ساعی میباشم اینست که برای تدارک زمان جنگ هرتوپ جدید مرغوبی باید پانصد عدد گلوله و هرتفنگ خزینه داری و هنری مارتینی، پنج هزار عدد کارتوس باید مهیا داشته باشد. این مقدار اسلحه وقورخانه به جهت یک میلیون سپاه کافی است.

این سپاه را به دوقسم منقسم نموده ام، یعنی سیصدهزار نفر لشکر نظامی وهفتصد هزار نفر لشکر داوطلب و ردیف، ولی این لشکر ردیف باید خوب تربیت شده و مشق نموده باشند. علاوه بر ادوات حربیه، آذوقه به جهت خوراک لشکر مزبور که کفایت سه ساله آنها را بنماید، در انبارهای خود مملکت در صورت لزوم حاضر باشد و نیز فیل و شتر و اسپ و یابو و قاطر و سایر حیوانات بارکش، از برای رفع ضرورت لشکر در خود افغانستان، در دست کرایه کش ها و مالهای بارکش دولتی حاضر می باشد، و در حقیقت به جهت اکثر دول معظمه خیلی مشکل است که برای حرکت دادن عساکر خود از نقطه ئی به نقطه دیگر تمام اسباب حمل و نقل را بقدر کفایت خود داشته باشند و واقعاً این اشکال بالنسبه به خاطر [آماده نمودن] آدم برای جنگ یا مسلح نمودن لشکر خیلی بیشتر است، ولی حمد میکنم خدای را که افغانها چنان مردمان قوی وصحیح المزاج و توانایی هستند که برکوه های مملکت خود به تندی اسپ میتوانند بالا بروند، درحالتی که تفنگ و فشنگ[کارتوس] و چادر و خوراکه چند روزه خود را هم به دوش داشته باشند، لهذا تعداد خیلی معدودی از حیوانات بارکش به جهت جمعیت زیادی لازم است."( تاج التواریخ، ج۲، ص ۴۴۶)

امیر میگوید:" در حقیقت تمام اسلحه و ادوات جدید با نارنجک و کارتوس در صورت لزوم به قدر کفاف سیصد هزار قشون حاضر میباشد.[درفابریکه حربی کابل سالانه ۳۶۰ توپ تولید میشد و امیر برای هرتوپ اقلاً پنجصد گلوله و برای هر تفنگ پنجهزار کارتوس در نظرگرفته بود]. تهیۀ آذوقه و وجه نقد و مال بارکش به جهت حرکت فوری حاضر و مهیا است. نهایت سعی را دارم که یک میلیون عساکر جنگی که همه مسلح به اسلحۀ جدید باشند حاضر نمایم. و ادوات حربیه و آذوقه و مواجب دو سالۀ آنها را هم تهیه نمایم تا به جهت جنگی که امتداد آن به قدر مدت مذکور بوده باشد، مهیا باشند. البته حاضر کردن این تعداد کثیر در ظرف دوهفته از افغانستان اشکال ندارد، ولی شخصی که از حقیقت جنگ بصیرت دارد باید اشکالات تهیه نمودن مال بارکش و آذوقه و مواجب و سایر لوازم برای جنگی که این تعداد کثیر را شامل است در نظرداشته باشد." (تاج التواریخ، ج۲، ص ۳۳۴-۳۳۵)

کمی بعد تر امیر مینویسد: در باب انبارهایی که به جهت ذخیره آذوقه وعلوفۀ لشکر در شهرهای بزرگ و معتنای افغانستان بنا نموده ام، به پسر و اخلافم نصیحت می نمایم که از من پیروی نموده ذخیرۀ این انبارها را هرساله تجدید نموده از غله پر نگهدارد وغله کهنه را به قیمت ارزانتر از جاهای دیگر، به عوض مواجب لشکر بدهند و بقیه را هم فروخته و گندم و جو تازه خریده به جای غلۀ که خرج شده است ذخیره نمایند. وغله را که می فروشند عموماًً جلودار به جهت اسپ ها و یابو ها و سایر مال های بارکش می خرند. پسرم و اخلافم نباید به حرف اشخاص نامجرب گوش بدهند که اینها از این تدبیر من که چهل و هشت هزار یابوی بارکش و چندین هزار خروار غله حاضر دارم، نکته گیری (انتقاد) مینمایند. این اشخاص میگویند چرا باید دولت متحمل مخارج این همه مالهای بارکش بشود. در صورت لزوم ما میتوانیم مالهای مذکور را از خود مملکت به آسانی ابتیاع نموده یا کراه کنیم، این اشخاص نکته گیر خیال نمیکنند که در تنگی وقت شخص آنقدر خیال و کار دارد که نمیتواند به همۀ این امورات بپردازد و اگر بعد تهیه دیده شود وقت زیاد ضایع میشود.( تاج التواریخ، ج۲، ص ۴۴۸)

پسرهایم و اخلافم نباید فقط از دیدن تعداد زیاد لشکر خوشحال بوده باشند. شخص از اینکه لشکری مغایر و آزرده خاطر داشته باشد، بهتر است که هیچ لشکری نداشته باشد. دریافتن این امر که لشکر را چگونه باید خوشحال و دلگرم داشت، بسته به قوۀ فهم خود پادشاه آنها است، ولی چیزی که معین[مهم] است این است که لشکر را نباید عنفاً مستخدم نمود و مواجب آنها را مرتباً باید داد. امیرشیرعلی خان که لشکر را به عنف میگرفت و مواجب آنها را هم مرتباً نمی پرداخت، در تمام مملکت لشکر خیلی آزرده خاطری داشت. و آنها در جلو لشکر انگلیسی که به طرف کابل می آمدند بقدر رعایای افغانستان هم ایستادگی نکردند به سبب همین دل شکستگی لشکر بوده است.... سربازی که خاطر او در باب مواجب و اخراجات عیالش مشوش باشد نمیتواند تمام توجه خود را مصروف تکالیف نظامی خود بنماید.

صاحب منصبهای شجاع و دلیر و محبوب القلوب، سربازها را اشخاص جنگی دلیر میسازد و به جهت جنگ آنها را خوب تربیت مینمایند و آنها را راغب به تکالیف خودشان میکنند. جهت انتخاب صاحب منصب های نظامی و به جهت نظم و ترقی آنها خیلی باید دقت کرد. تمام صاحب منصب های نظامی باید اشخاص جنگی معتمد و قابل و غیرتمند و وفادار دولت بوده باشند و اگر ممکن باشد، از خانواده های نجیب هم باشند. من نمی پسندم که ترفی (ترفیع) از روی تقدم زمان خدمت داده شود، بلکه ترفیع باید بسته به امتحان و قابلیت و خدمات و شجاعت و نظم در وقت جنگ و درست کرداری و وفاداری آنها بوده باشد. بیشترین صفت آنها کمترین وصف شان باید این باشد که نزد سربازهای خود محبوب القلوب باشند. به خیال من این صفت آخری معتناترین همه صفات صاحب منصب می باشد. . . پسرها و اخلافم نباید هرگز نصیحت مرا در این باب فراموش کنند که ابداً صاحب منصب های نظامی را، اگر یکی از دول همسایه افغانستان بخواهد به آنها بدهد قبول نکند."( تاج التواریخ، ج۲، ص ۴۵۰)

امیر معاش مستخدمین خارجی را ماه به ماه از بودیجه نظامی می پرداخت ولی معاش مستخدمین ملکی را از مدرک مالیات مملکت توزیع میکرد. بدین معنی که بجای معاش کارمند براتی صادر میشد که از طرف رئیس دفتر امضا شده بود بعد این برات از طرف شخص امیر نیز مهر میشد. این گونه بروات به آدرس کسی که از ناحیه پرداخت مالیات باقی دار بود حواله میگردید. امیر میگوید این مواجب ها سالی یکبار و بعضی اوقات سالی دو بار در آخر هرشش ماه بطور مساعدت پرداخته میشد و کارمند دولت باید خودش برای گرفتن و تحصیل چنین حقوقی نزد افراد و اشخاصی میرفت که از بابت مالیات زمین یا گمرکات و یا زکات یا مزروعات و املاک به خزانه دولت باقیدار می بود، مراجعه میکرد.( تاج التواریخ، ج۲، ص ۳۳۰-۳۳۴)

ادامه دارد

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد