پنجشنبهٔ خونین کابل و حوادث بعدی

هلند، اگست ۲۰۲۱

انفجار خونین و مرگبارساعت شش و نیم عصر بوقت کابل مؤرخ پنجشنبه ۲۶ اگست سال روان در جوار دروازهٔ میدان هوایی کابل که باعث کشته شدن ۱۷۰ تن از هموطنان ما و ۱۴ تن منسوبین نظامی امریکایی و سه تن منسوبین نظامی انگلیسی و زخمی شدن ده ها تن از هموطنان ما گردید تراژیدی بزرگ بود منحیث اولین تحفهٔ حاکمیت طالبان به مردم افغانستان که ذبیح الله مجاهد درمصاحبهٔ مؤرخ ۲۷ اگست با رادیوی آزادی با وقاحت تمام بیان داشت:« در این انفجاربه ما هیچ زیان نرسیده و نیرو های ما در این ساحه حضور نداشتتند.» یعنی مردم که بخون غلتیدند،کشته و زخمی شدند از آنها نیست!. این حادثهٔ خونین و دلخراش واکنش های قابل توجهٔ را در سراسر جهان در قبال داشت. صرف نظر از پیامهانی متحد المال و کلیشهٔ سرمنشی ملل متحد، رئیس اتحادیهٔ اروپا، سران اکثر کشور های جهان اما این انفجارات و کشتار بیرحمانهٔ مردم در داخل امریکا وضعیت را بگونهٔ قابل توجه دگرگون ساخته است. بایدن رئیس جمهور امریکا در کنفرانس مطبوعاتی که به این مناسبت در قصر سفید برگزار شده بود چنان دست پاچه شده بود که حالت اضطراب و سراسیمگی از بیانیهٔ بی ربط و سیمای پریشانش کاملاً هویدا بود. در این تراژیدی هولناک که مسبب آن مستقیماً امریکا در تبانی با پاکستان میباشد بایدن حتی یادی از شهدا و مجروحین افغان نکرد او با سراسیمگی و بی رابطه سرطان داشتن پسرش را بمیان کشید و متعاقب آن با الفاظ کاملاً نامؤجه و بی ربط کشته شده گان امریکایی را قهرمان نامید. اما به قول خبرگزاری رویترز مؤسسه تحقیقاتی IPSOS ۵۱ فیصد امریکایان به این نظر اند که ورود تروریستان طالب به کابل نتایج و دستآورد های دو دهه حضور نظامی امریکا با مصرف یک تریلیون دالر را به هدر داد و عملکرد بایدن را در قبال افغانستان منحیث بد ترین رئیس جمهور به تناسب سه رئیس جمهور قبلی اش توصیف کرده اند. حتی در کانگرس زمزمه هایی مبنی برسازماندهی استیضاح بایدن نیز شنیده میشود.

گرچه مسئولیت حادثهٔ خونین میدان هوایی کابل و حملات راکتی بعدی را در شهر کابل گروه تروریستی داعش به عهده گرفت. اما تاد ستارنز نویسنده، مفسر و مجری برنامه های سیاسی تلویزیونی فاکس نیوز و سایر برنامه های تلویزیونی امریکایی در پی این حادثهٔ خونین که در جوار میدان هوایی کابل حمام خون بر پا کرد با بی شرمی و پر رویی استعماری در صفحهٔ تویتر خویش نوشته است:«در برابر هر امریکایی کشته شده یک شهر افغانستان از روی زمین محو شود و اگر با این ادبیات طالبان را تهدید نکنید این کشتار ادامه میابد.» و همزمان با این حوادث خونبارآژانس خبری رویترزبتاریخ ۲۶ اگست از قول مقامات ترکی اخباری را منتشر کرد که طالبان از ترکیه خواسته اند تا بوسیله نیرو های مسلح خویش امنیت میدان هوایی کابل را تأمین کنند اماهمهٔ این ماجرا ها دقیقاً بعد از ملاقات کاملاً محرمانه ویلیام برنز رئیس CIA با ملابرادر مسئول طالبان اتفاق افتید تا توجهٔ جامعهٔ جهانی را به این امر معطوف دارند که طالبان امنیت مردم را گرفته نمیتوانند باید تأمین امنیت میدان هوایی کابل بوسیله نیرو های ترکیه که در صدور داعش به عراق، سوریه، لیبیا و افغانستان تجارب بزرگی اندوخته است صورت گیرد. همین اکنون راپور هایی به میدیای جهانی مواصلت میکند که قرار است نیرو هایی امریکایی روز سه شنبه ۳۱ اگست میدان هوایی کابل را ترک کنند و ترکیه اعلام کرده تا در بدل برسمیت شناختن حکومت طالبان امنیت میدان هوایی کابل را بدست گیرند. همچنان انگلیس نیز برسمیت شناختن طالبان را با امنیت میدان هوایی کابل مشروط کرده است. از طرف دیگر امروز مؤرخ ۳۰ اگست امریکا طرح قطعنامهٔ را دراجلاس اضطراری شورای امنیت ملل متحد برای معین سازی میدان هوایی کابل منحیث منطقهٔ امن با دلایل نهایت صوری و غیر واقعی مطرح کرده است که کشور های فرانسه و انگلیس حمایت شانرا از این طرح ابلاغ کرده اند. دیده میشود که امریکا و متحدینش خاصتاً فرانسه و انگلیس با ذرایع مختلف در تلاش اند تا میدان هوایی کابل را برای مقاصد آزمندانهٔ شان در اختیار داشته باشند. از طرف دیگراز جانب احمد مسعود طبل مقاومت در پنجشیر بالا گرفته و ملاقات های وی با هنری برنارد لیویی یهودی عضوء فعال استخباراتی و مشوق اکثریت جنگهای کشور های اسلامی با شعار”همدیگر را بکشیدو مرمی مصرف کنید این هم برای اسلامیت شما خوب است و هم برای اقتصاد ما” از زمان افتتاح پس کوچهٔ در پاریس بنام احمد شاه مسعود و اخیراً عکس هایی را هنری برنارد لیوی در صفحهٔ انستاگرام خویش منتشر ساخته است که او را در ملاقات هایی با احمد مسعور در پنجشیر و تخار نشان میدهد و پرده از عمق ماجرای مقاومت بر میدارد یعنی این مقاومت که من در گزارش هفتهٔ قبل تلویحاً نوشتم که احتمالاً کشور و یا کشور هایی درعقبهٔ این مقاومت قرار دارد و ازاین جوانک خون گرم تحصیل یافتهٔ انگلیس سوء استفده میکنند، حالا به واقعیت مبدل گشته و معلوم شد که کی ها در عقب این مقاومت قرار دارند؟

در این هیچ شک نیست که طالبان خون آشام ترین گروه تروریستی بنیادگرای اسلامی و آلهٔ دست سازمان استخبارات نظامی پاکستان و با مساعدت مالی و لوژستیکی امریکا ویکعده کشور های دیگر تا این جا رسانیده شده اند. امریکا و متحدینش در بیست سال سلطهٔ استعماری شان در افغانستان وضعیت سیاسی – اجتماعی – نظامی کشور ما را طوری مهندسی کرده بودند که با خروج خویش خانه جنگی را در کران تا کران کشور راه اندازی میکنند که در سایهٔ این جنگ حاکمیت ملی از بین رفته وتمامیت ارضی کشور نابود شده و تجزیه کشور را اجتناب نا پذیر ساخته بودند که تا سالهای مدید شعله های این جنگ مردم و هستی کشور ما را ببلعد و آزمندان در آب گل آلودش ماهی خویش گیرند که خوشبختانه تا کنون نتوانسته اند به این آرزوی شوم شان برسند. ولی تلاشها در زمینه همچنان جریان دارد.

ملت بزرگ خسته از جنگ و برادر کُشی افغان با آنکه غرور ملی اش با یورش پاکستانی ها ونوکرانش بنام طالبان خدشه دار شده ولی مردم افغانستان تشنهٔ صلح و آرامش اند. مردم حق دارند تا نفس راحت بکشند، بعد از این همه جنگ، تباهی، برادرکشی، انقطابات اجتماعی لازمی است به طرق و وسایل صلح آمیز متوصل شوند و با آگاهی و درک سالم از منافع ملی کشور بدون وابستگی خارجی و چسپیدن به ایدیالوژی های شرقی، غربی، اسلامی و غیره مبارزهٔ خویش را خود سروسامان دهند و از میان نخبگان خویش رهبران خویش را خود تعین کنند، مهم نیست این رهبر به کدام قوم و یا ولایت تعلق خانوادگی دارد مهم آنست خردمند و شایستگی رهبری را داشته باشد و این رهبران هر از چند گاهی جای خویش را به تازه واردان خالی کرده و هیچ کسی بنابر وابستگی اش به خارج و بوسیلهٔ مدیای جهانی و سفارت خانه های خارجی بر ما رهبرمقررنگردد که مادام العمرخداگونه رهبر بماندو کس نتواند حتی نامش را با تلفظ دیگر ادا کند. این امرمردم ما را قادر میسازد تادر دراز مدت بعد از تکامل فرهنگی، باسوادی و آگاهی و باورمندی شان از منافع همگانی بتوانند از طریق مبارزات صلح آمیز مدنی ادارهٔ کشور را بدست گیرند. کادر ها ورهبران این مبارزات مسالمت آمیز و مدنی نباید انتظار داشته باشند تا کار صد ساله را یکشبه اجرا و تاریخ را بنام خویش رقم بزنند. کار فرهنگی آگاهی رسانی و بیداری مردم کار دوامدار و مستلزم انقلاب فرهنگی است و این انقلاب فرهنگی یعنی با سوادی، آگاهی، تساوی حقوق انسانی، مشارکت همهٔ مردم در اموراداره، اقتصاد، اجتماع و سیاست ارجحیت، الویت و قدسیت منافع ملی میباشد.

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد