آیا قطردربازی های ستراتژیک منطقه جاگزین پاکستان می شود؟
۲۳ / ۰۶ / ۱۴۰۰
این حکومت اوباما بود که در توافق با حامد کرزی رییس جمهور وقت، به بهانه ایجاد آدرسی برای تماس و مذاکره با طالبان، در صدد ایجاد دفتری برای این گروه در بیرون از پاکستان افتاد. حکومت قطر، که از قبل تماس ها و همکاری های غیر مرئی با طالبان داشت، این تسهیلات و دفتر را عرضه داشت. قرار بود مذاکرات میان دو جانب جمهوری اسلامی افغانستان و گروه طالبان به زودی آغاز شود. اما وقتی طالبان در روز گشایش دفتر شان، بیرق امارت اسلامی را بر فراز آن برافراشتند، کرزی متوجه عمق خباثت در این برنامه شده در اعتراض بر برافراشتن آن بیرق از آغاز مذاکرات پا کشید.
گرچه سال های دراز مذاکراتی میان افغان ها صورت نگرفت، اما این دفتر فرصت شایسته یی را برای دسترسی طالبان به کشورهای جهان و دسترسی جهان به طالبان، میسر ساخت. در این راه معمولاً تعزیرات و لیست های سیاه از نظر انداخته می شدند.
نقش بی سر و صدای حکومت قطر در طول آن سال ها، و نقش آشکارا فعال آن از تاریخ آغاز مذاکرات دوحه میان هیئت امریکا به ریاست زلمی خلیلزاد و هیئت طالبان، این کشور را مورد اعتماد بیشتر امریکا قرار داد. شکی نیست که درجه تاثیر و مدیریت پاکستان بر طالبان، به دلیل پایگاه ها، دفاتر، دارایی ها، فامیل ها و مدارس تسهیل کننده سربازگیری، بی رقیب بوده در مذاکرات دوحه نیز حرف پاکستان بود که به جا می نشست، اما دوحه نیز به تدریج شامل راز های بزرگ امریکا گردید.
پاکستان که منزلت متحد عمده غیر عضو ناتو برای امریکا و ناتو را داراست و امریکا در بازی های بزرگ ستراتژيک منطقه، رغم بازی های دو گانه اش،آن را همواره در کنار خود داشت و بر نقش آن محاسبه ها نموده بود، کنون قراینی وجود دارد دال بر از دست رفتن آن اهمیت و نقشش.
نزدیکی زیاد آن با چین و روسیه، در واکنش به نزدیکی ستراتژيک امریکا با هند و همچنان بازی دوامدار دوگانه آن در ارتباط با طالبان، امریکا را تا سطح عصبانیت ناراض گردانیده است.
امریکا روی دلایلی چند با پاکستان مدارا پیشه می کرد:
- همان گونه که یاد شد، پاکستان از زمان تشکیل آن در تعامل فعال با امریکا قرار داشته، عضویت در پکت های نظامی سنتو و سیاتو، پیشبرد مشترک پروژه «جهاد» علیه افغانستان و اتحاد شوروی، همکاری و در اختیار قرار دادن پایگاه های نظامی حین هجوم اشغالگرانه امریکا بر افغانستان و پسانتر پیشبرد مشترک پروژه احیای دوباره طالبان و گروه های دیگر تروریستی به منظور بی ثبات سازی منطقه، معتمدترین شریک ستراتژیک آن در این گوشه جهان بود؛
- در درازای سال های اشغالِ افغانستان از سوی امریکا، تمام اکمالات ملکی و نظامی آن از طریق پاکستان صورت می گرفت، به استثنای یک مدت کوتاه که به دلیل خراب شدن موقتی مناسبات، امریکا مجبور شده بود از پایگاه های موقت در آسیای میانه استفاده کند. همین ضرورت و احتیاج امریکا را مجبور به چشم پوشی از منافقت های آن می کرد؛
- کوریدور اقتصادی چین – پاکستان ، عضویت در سازمان شانگهای و نزدیکی ها با فدراسیون روسیه، موجبات ناراحتی امریکا را فراهم آورده بود. ولی امریکا تلاش داشت با پیشکش امتیازات و شراکت دادن در بازی های آینده، منجمله در مثلث امریکا – پاکستان – ترکیه، این کشور را هنوز هم در چنگال خود داشته باشد؛
- امریکا انتظار داشت در مراحل تطبیقی توافقنامه دوحه،پاکستان را شریک با اعتبار داشته باشد.
اما همان گونه که چین و روسیه با تاسیس مناسبات عمیق تر با طالبان و پاکستان، بر ریش برنامه های آینده امریکا خندیدند، پاکستان نیزمنافع خود را با چین و روسیه یافته از امریکا و عربستان فاصله گرفته در مرحله پایانی خروج نیروهای نظامی امریکا نیز با تمام توان استخباراتی و حتا نظامی طالبان را خلاف برنامه امریکا، یاری رساند.
مایوسیت امریکا و هم پیمانانش از پاکستان در این حقیقت هم هویداست که خلاف گذشته ها، کشورهای غربی حین بستن نماینده گی های سیاسی شان در کابل، به جای اسلام آباد و پشاور، دوحه را به مثابه پایگاه موقت نماینده گی سیاسی و قونسلی برگزیدند. این بیانگر یک چرخش کلی می باشد.
بلینکن دیروز دوشنبه ۱۳ سپتمبر در پاسخ به پرسش های متعدد در کمیته روابط خارجی مجلس نماینده گان در باره نقش منفی پاکستان، اظهار داشت در نظر دارد در باره نقش آن کشور در بیست سال گذشته تحقیق کند. وی اظهار داشت پاکستان بدون شک در افغانستان منافعی دارد که بعضی از آنها با منافع امریکا در تقابل اند. وی به دو رویه بودن آن در قبال آینده افغانستان، پناه دادن به اعضای طالبان، همکاری های متفاوت آن با امریکا در مبارزه علیه تروریزم اشاره کرد.
در جواب تقاضای تجدید نظر بر مناسبات با پاکستان از جانب اعضای کمیته، بلینکن گفت: « این کار را در چند روزیا چند هفته آینده انجام می دهیم. این کار را در رابطه با نقش بیست سال گذشته اش و همچنان در رابطه بانقشی که باید در سال های آینده بازی کند، انجام می دهیم.» ( زیر خطی تاکید از من است، ازهر)
این اظهارات بلینکن در عین زمانی که پاکستان را تهدید به تجدید نظر بر سطح مناسبات و بازنگری موقف خاص متحد نزدیک غیر عضو ناتو می کند، بر خواست خویش از پاکستان در ادای وجیبه اش درمراحل بعدی پروژه روی دست، پافشاری توأم با تهدید نیز دارد. این بدان معناست که امریکای قمار باخته نمی خواهد حریف را از دست دهد و رغم جفاها و بازی های دوگانه پاکستان، بنا بر موقعیت ستراتژیک آن هنوز هم از سرش دست بردار نیست.
در یک انکشاف دیگر، در حالی که فیض حمید رییس آی اس آی پاکستان در سفر سه روزه اش به کابل، از جمله کارهایی که با طالبان انجام داد یکی تعیین کابینه بود که خلاف خواست امریکا، ترکیب خیلی افراطی دارد. متعاقب آن شیخ محمد بن عبدالرحمان آل ثانی وزیر خارجه قطر به کابل آمده در باره کابینه همه شمول و حقوق زنان و روابط با جامعه جهانی با طالبان صحبت کرد.
این دو سفربه خوبی موضع و فاصله دوکشور نسبت به سیاست امریکا را وضاحت می بخشد.
اظهارات چین در مورد امتداد دادن پروژه یک کمربند یک راه از میان افغانستان و آغاز کار بر معدن مس عینک، نیز بدگمانی ها نسبت به پاکستان را افزایش داده است.
طالبان با قبول کمک تخنیکی ترکیه در فعال ساختن میدان هوایی کابل، از پذیرفتن نیروهای نظامیش برای محافظت میدان، معذرت خواسته اند که این امر برنامه امریکایی-ترکی-پاکستانی را با چالش رو به رو می کند و بعید نیست این نقش وی نیز رنگ بازد.
این ها یک سلسله از قراین بود که فرضیه جاگزینی قطر به جای پاکستان، بر آنها بنا یافته بود. دیده شود جریان حوادث به کدام سو می شتابد.