در چنبره رقابتها گیر مانده ایم
ایکاش خود میتوانستیم ازین چنبره بیرون می جستیم .
همزمان با کنفرانس شانهگای که گفته میشود افغانستان یکی از محور های بحث انست ، غربی ها گروهی از افغانهای فراری را در ویانا دور هم می اورند تا موازی به بحثهای شانگهای فضای مطبوعاتی را گرم نگهدارند تا گویا مامورین و وابستگان مختلف رژیم گذشته از قلم مطبوعات دور نیافتاده باشند . شرکت کنندگان ویانا همان های اند که طی بیست سال حضور سیاسی ، نظامی و فرهنگی غرب در راس امریکا از به اصطلاح نخبگان ان دوران به حساب می امدند ، بیشترین نقش در مطبوعات مزدور داشتند اما حرفی از مصائب اشغال بزبان نمی راندند و برای عادت دادن مردم به فرهنگ استعماری و انقیاد از سیاست ان ذهنیت سازی میکردند .
انهای که در بیرون از کشور به تلاشهای بی ثمر و غیر قابل پذیرش مردم در یک سطح بالاتر از افهام و تفهیم عامیانه در دوران اشغال زبان و قلم میفرسودند حالا هم بدون در نظر گرفتن تجارب یک سال قبل و بدون رجعت به درد و الم مردم در ان دوران باز وسیله میشوند و بار دیگر در برابر تاریخ قبول مسئولیت منفی مینمایند .
اینطرف دیگر د ر گردهم ایی شانگهای نیز نام از افغِانستان و اوضاع ان برده میشود ، چه کسی بر حق و چه گروهی ناحق است در جدال رقابتی شرق و غرب مشکل است حقیقت را دریافت زیرا منافع دو طرف در دو گرد همایی مقدم تر از وضعیت و حالت افغانستان است . شور بختی ما درین است که دیگران در مورد کشور ما به بحث و تحلیل میپردازند ، در گردهم ایی شانگهای هیچ نماینده ای از افغانستان حضور ندارد و در گرد هم ایی ویانا افغانهای چندین ملیتی و چندین پاسپورتی متواری سالهای گذشته و یک سال قبل چهره نمایی میکنند ، پس انانیکه سرنوشت شان در داخل این جغرافیه با قبول همه رنجها ، گرسنگی ها ، اوارگی ها ، تاثرات بسته بودن درب مکاتب دختران بالاتر از صنوف ششم ، بیکاری ها و صدها مصیبت باقی مانده از گذشته و مصائب جدیدآ ایجاد شده در غرقاب الام بهم گره میخورد را چه کسی نمایندگی مینماید .
سرزمینی که در کوه و دره و شهر و ده ان زنده جانهای بنام انسان زندگی میکند ولی از حق و حقوق انسانی بی بهره است به جرم موقعیت جغرافیایی یا به اثر دسایس استعماریون و بازمانده گان استعمار یا خدمتگذاران صاحب امتیاز استعمار چرا از روند بحثها ، گفتمانها و تصمیمگیری ها بدور باشد . این روند در چهار دهه گذشته معمول بوده اما نتیجه ان جز تداوم جنگ وانواع محرومیتها ، تبلیغ نفاق و دور سازی مردم از همدیگر چیز دیگری نبوده است ، سرنوشت مردم بدست همینها رقم زده میشود اما مرد م انرا نمی پذیرد برای قبولاندن ان بر مردم به جنگ و لشکر کشی اتکا میشود اما کله انها باز از درک حقایق زمینی این کشور عاجز میماند ، مردم رنج انرا در بدل خون اولاد شان بدوش میکشند و در اتش دوزخ این مصیبتها گاهی فراز و گاهی فرود میروند ، میسوزند اما بحال نمی ایند . این از جفاهای عظیم تاریخ است و مشکل بنطر میرسد با دست بازی های دنباله دار بیگانگان ازبرزخ بد بختی بسوی افق خوشبختی به این زودی ها راه یابند .