اهميت آب برای افغانستان ‏

اهمیت حياتى آب در زندگى انسان وحيوان ونبات و محيط زيست ‏آنقدر روشن است که حاجت به دليل وبرهانى ندارد. با وجود پيشرفت هاى شگفت ‏آورى که درزمينه هاى مختلف حيات بشر صورت گرفته است،آب همچنان ‏اهميت خود را به عنوان منبع اصلى تامين انرژى ونيز توليد کشاورزى حفظ ‏کرده است، به همين دليل برخى از دانشمندان معتقداندکه آب دليل اصلى، اما ‏پنهانى بسيارى از منازعات سياسى ملل را تشکيل ميدهد.‏

درکشورما که سرسبزى وشادابى آن به سخاوت طبيعت بستگى دارد، آب از ‏اهميت سرنوشت سازى برخورداراست. زيراکه حيات ٩٠ درصد مردم مابه ‏زراعت، باغدارى ومالدارى بسته است. واين هرسه بخش منوط به وفور آب ‏است و درصورت فقدان آب ريشه زندگى دراين کشور ميخشکد.

خشکسالي هاى ‏متواتر سالهاى ١٩٩٨ تا٢٠٠٣چنان ضربات خردکننده وخسارات جبران ناپذيرى ‏برپيکر اقتصاد زراعتى ومحيط زيست افغانستان وارد نمودکه تمام باغات ‏وتاکستان هاى مردم از ريشه سوختند وده هاهزارگاو وگوسفند واسپ وشتراز ‏تشنگى ويا فقدان علوفه تلف شدند. صدهاهزارخانوار دهقان و مالدارکوچى ‏وغيرکوچى کشورخاکستر نشين شدند. نرخ مواد خواربار وازجمله گوشت و ميوه ‏جات وسبزيجات بطورسرسام آورى بلند رفت، چنانکه خانواده هاى بى بضاعت ‏در طول يکسال حتى يک بار هم توان خريد يک کيلوگوشت را نداشتند. در طى ‏همين سالها برخى از مردم حاضرميشدند تا کودکان خود رادر بدل يک بوجى آرد ‏بفروشند(درآن قيمت یک بوجی آرد به سيصدهزارافغانى رسيده بود) و يا ‏استثوابى دراختيار کسانى بگذارند که توان نگهدارى آن کودک را داشتند. لهذا ‏زندگى انسان وحيوان ونبات ودرمجموع آبادانى وعمران وتمدن با آب، پيوند ‏گسست ناپذيردارد. وبدون آب نه تمدنى ممکنست شکل بگيرد ونه توليدى صورت ‏ببندد. از همين روهرجا که آب شيرين است آثارتمدن واثر انسان متمدن ديده ‏ميشود، چه انسانها همواره درکنار درياچه ها و رودخانه ها به ايجاد تمدن دست ‏يازيده اندو آثارى از خود برجاى گذاشته اند.‏

گزارشی که با کمک ۱۳۰۰ متخصص از۹۵ کشور جهان ،درظرف ‏چهارسال با مصرف ۲۲ ميليون دالراز سوی سازمان ملل متحد انجام شده ، ‏حاکی است که خشک سالی ها باعث گسترش مناطق خشک در جهان گردیده ‏وتلاش جامعه جهانی را برای مقابله با فقر و گرسنگی به خطر می اندازد.‏

نويسندگان اين گزارش می گويند که جلوگيری از تنزل مناطق خشک به مناطق ‏بيابانی يک مشکل عظيم جهانی است. مناطق خشک ۴۱ درصد سطح کل خشکی ‏های زمين را دربرمی گیرد که در حال گسترش است.اين مناطق محل سکونت ‏تقريبا دو ميليارد انسان از جمله فقرزده ترين مردمان در آسيای ميانه و شمال ‏آفريقاست.يکی از بزرگترين مشکلات اين است که با خشک تر شدن زمين، ‏خاصيت حاصلخيزی آن از بين می رود. اين وضع باعث افزايش فقر و افزايش ‏شمار پناهجويان می شود. ‏

گزارش می افزاید: دامنه تاثير اين پديده از نواحی خشک بسيار فراتر می رود. ‏طوفان های غبار از صحرای گوبی در آسيا و صحرای آفريقا مسوول مشکلات ‏تنفسی در مناطقی به دوردستی آمريکای شمالی خواهد بود.‏

کوفی عنان، سرمنشی ملل متحد در پیام سالانه خود به مناسبت روز جهانی مبارزه علیه خشکسالی گفته است: خشکسالی خطر بزرگی را متوجه افغانستان ‏نموده و در برخی از مناطق این کشور روبه گسترش است.‏

کوفی عنان علاوه کرد: خشکسالی یک مشکل محیطی است که صحت و معیشیت ‏‏ بیش از یک ملیارد انسان را تهدید میکند و همه ساله تخمیناً چهل و دو ملیارد ‏دالر به حاصلات زراعتی خساره وارد میشود. سرمنشی ملل متحد در پیام خود ‏ضمن آنکه : سال ۲۰۰۶ را سال بین المللی خشکسالی نامگذاری نموده، ‏مشخصاً در باره افغانستان اظهار داشت: خشکسالی خطر بزرگی را متوجه ‏افغانستان نموده و در مناطق شمال، غرب و جنوب کشور رو به گسترش ‏است.عامل عمده خشکسالی در این کشور قطع و سیع وغیر فنی جنگلات ‏است.

‏بر اساس تخمین مقامات، در دو دهه گذشته(یعنی قبل از۲۰۰۶) ۳۰ درصد جنگلات افغانستان از قطع ‏شده است. در حالیکه این رقم در ولایات پکتیا، خوست و پکتیکا بین ۵۰ الی ‏‏۷۰ درصد می باشد.طی ۲۰ سال گذشته و خصوصاً در ۶ سال اخیر واقعات ‏خشکسالی به شدت افزایش یافته و ممکن است این یک روند غیر قابل باز گشت ‏باشد".در بخش های وسیعی ازولایات قندهار، هلمند و نیمروز وضع به گونه ‏دراماتیک بد تر شده و برخی از این مناطق ممکن است دیگر نتواند مانند سابق ‏زندگی ساکنان خود را تآمین کند. سر منشی ملل متحد افزود: متاسفانه هنوز هم ‏مشکل کمبود معلومات ،ارزیابی دقیق وضع ، پاسخ به آنرامشکل ساخته است. ‏در سال ۱۹۵۰ تخمیناً ۹۴ فیصد نفوس افغانستان در مناطق روستائی ساکن ‏بودند و این رقم تاسال ۲۰۰۰ به ۷۸ درصد کاهش یافته وجمعیت ساکن درشهرها ‏دراثرخشکسالی وجنگ ها افزایش یافته است.‏

افغانستان کنوانسیون مقابله خشکسالی را در یازدهم جنوری ۱۹۹۵ به امضا ‏رسانید و در ماه می سال گذشته یک هیئت افغانی در سومین جلسه کمیته باز ‏بینی تطبیق این کنوانسیون اشتراک نموده بود.»(‏‎.bbc‏۱۹جون‎ ‎،۲۰۰۵ )‏

‏ درافغانستان بيش از سه چهارم ساحه آن را کوه هاى سر بفلک کشيده اى تشکيل ‏ميدهند که از ٣ تا ٦هزار متراز سطح بحربلندى دارند. کوه هاى هندوکش در ‏وسط کشور با طول شش صدکيلو متر و بلنداى سه تا پنج هزار متر واقع شده که ‏از دره هريرود در غرب کشور بسوى شرق تا سطح مرتفع پامير ادامه مى يابد. ‏سلسله کوه هاى سليمان و سفيد کوه از شمال شرق کشور بسوى جنوب تا حوزه ‏سند و بلوچستان امتداد يافته است که بيش از ششصد کيلو متر طول دارد. کوه ‏هاى سليمان و سفيد کوه مسطور از جنگلات انبوه است که داراى ذخاير مهم در ‏ختان صنوبر وکاج و منبع بزرگ درآمد مردم محل است. اما سلسله کوه هاى ‏هندوکش از سياه کوه در بخش غربى تا پامير در منتها اليه شرقى ، فاقد هرگونه ‏پوشش گيائى است ، ولى داراى يخچالهاى بزرگى است که منابع دايمى آب ‏رودخانه هاى افغانستان مى باشد.

اين رودخانه ها، درحوزه غرب وجنوب غرب ‏عبارتند از: رودخانه هيرمند، هريرود ، فراه رود ، رود ‏مرغاب، رود هاروت یا ادرسکن، رود خاشرود، رودترنک، ‏رود ارغنداب ،رود غزنى .

رودخانه هاى حوزه شمال چون : رودخانه ‏آمو، رودخانه کوکچه ، رود پنچ ، رود تالقان، رود قندز، رود ‏سمنگان ، رود بنگى قلعه، رودهای فاریاب وجوزجان،

در حوزه ‏شرقى ازسلسله کوه هاى سپين غر(سفيدکوه) : رود پنجشير، ‏و رود کابل، رود کنر ُ رود کامه ،رود باشگل [یا لنډی سیند] ، رود پیچ ‏نورستان، رود یارکهن یا مستوج، رود پاتکوه یا چترال، ‏رودسرخرود،رود توچى، رود گومل، وغيره رودخانه هاى خورد ‏وکوچک سرچشمه ميگيرند که آب اکثر اين رودخانه ها به علت فقدان سربندهاى ‏اساسى و هدايت آن بر اراضى قابل کشت کشور، سرانجام در ‏کشورهاى همسايه چون ازبکستان ، ترکمنستان، ايران و پاکستان ميريزند و آن ‏کشورها از آب هاى که طبيعت آنرا به مردم افغانستان ارزانى ‏داشته، در توليد انرژى وامور زراعت ومصرف نوشيدن مردم خود از آن کار ‏ميگيرند، بدون آنکه به افغانستان به عنوان صاحب اصلى اين ثروت خداداد يک ‏سنت پول بپردازند، یا یک تشکرخشک وخالی بکنند. ‏

افغانستان با وجود داشتن این همه اب وشرایط مساعد جیوفزیکی ، بخاطر عدم ‏استفاده معقول از رودخانه های طبیعی خود چرا از ناحیه کمبودآب رنج می برد؟ ‏علت این امربدون تردید، نبود منابع مالی کافی وفقدان مدیریت سالم ورهبری دلسوز به حال مردم در ‏رأس این کشور است.‏

متاسفانه افغانستان به علت هجومهاى ادواری و جنگ هاى طولانى ومداخلات ‏مستمر استعمار انگلیس وروسیه درسراسرقرن ۱۹ و قسما قرن بیستم بالاجبار ‏بیشتروقت و انرژی خود را درطرد اشغالگران ومتجاوزین صرف کرده وکمتر ‏فرصت یافته است تا به رشد اقتصادی واجتماعی جامعه خود بپردازد وبنابرین ‏تاهنوز در رديف کشورهاى توسعه نيافته جهان قراردارد.یکی از نتایج عمده این ‏همه جنگها وکشمکش های استعماری اینست که تا کنون ما نتوانسته ایم از منابع ‏آبى خود در جهت رونق وتوسعه کشاورزی بدرستی بهره بردارى نمايیم. چنانکه ‏می بینیم به علت فقدان بندها وسربندهای آب رودخانه ها، سرازیرشدن آب در ‏رودخانه ها دربهار و اوايل تابستان به سيل هاى ويرانگرمبدل شده وباعث ‏تخريب مناطق مسکونى و اراضی زراعت شده واز میان رفتن فصل های به ‏ثمر رسیده مردم میگردد، ولى دراواخر تابستان وفصل خزان که ذخاير برف ‏درکوه ها ویخچالها آب ميشوند،مسئله کمبود آب در بسى نقاط کشوربه يک ‏معضله اساسى مردم مبدل ميشود واین دور وتسلسل کشنده همه ساله تکرار ‏میگردد. این این وضعیت ، این ضرب المثل عامیانه را درذهن ما زنده میکند ‏که:" اب درکوزه وما تشنه لبان میگردیم" ‏

به دلیل عدم مهار آب رود خانه ها و خشكسالي های پی در پی، ميزان سطح كشت و زراعت در کشور کاهش ‏یافته و در حال حاضر از 6.7 ملیون هكتار زمین زراعتی ، كمتر از دو ملیون هكتار ‏آن كشت می شود.

اگر انتظار داریم که فقر وبیکاری از کشور محو گردد، باید به امر کشاورزی ‏وباغداری وتولید انرژی حق اولیت داده شود واین مامول برآورده نمیگردد، مگراینکه رودخانه ‏های سرکش داخلی را با بستن بندهای برق و وسدهای ذخیره آب، تحت کنترل بیاوریم ‏ونظام ابیاری را درکشور برای رونق زراعت وتوسعه باغداری وتولید نرژی با امکانات ‏تحنیک معاصر احیاء کنیم.‏

پایان

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد