محترم حریف معروف
قصه بند امیر
ونقش خلیفه چهارم ( راشدین) در ساخت وساز بند غلامان وبند پنیر!
سوال من از دوستان ارجمندم، چرا در طول تاریخ تمامی نظامها وحاکمان ( چپ وراست) برعلاوه اینکه این باور های چتی، پتی را مورد پرسش قرار ندادند برعکس با همین باورهای خرافاتی با ترویج واستمرار جهالت! ( دینی) بشانه های خلق الله سواری گرفتند؟
باز هی شله که چرا ما ایقه شهید پرور هستیم.
عزیزان من، پیش از پرداختن به ( بیوگرافی وجیوگرافی)بند امیرباید بنویسم که هدف من از طرح سوال ویا واکاوی ( تاریخی ) این نیست که با خداجان (خالق کون ومکان )دست ویخن شوم ویا در صدد توهین وتحقیر باورهای مردمان باشم!
اصل گپ:
به اساس چشمدید من ودوستان که به بامیان وبند امیر سفر نمودند، میدانند که درکنار یکی از زیبا ترین بندهای شش گانه ( بند هیبت) یک بنای زیبا بنام قدمگاه ی خلیفه چهارم! تعمیر شده( واز جانب نظامهای حاکم بازسازی، رنگ وروغن ) گردیده.
۲- روضه شریف! بلخ باستان درست در محل یکی از آتشکده های زردشتیان به اساس ( تعبیر خواب مولانا جامی) آباد شده وقرنهامیگذرد که باز هم از جانب نظامهای حاکم ( تعمیر وتوسعه) میگردد.
۳- در کابل شریف ودرست در محل یکی از معابد هندو ها ( کارته سخی، آسمایی ، شیوکی…. ) آرگاه وبارگای خلیفه چهارم ( تعمیر وآباد!) میگردد.
همچنان درکنار بالاحصار درست در محلات معابد برهنمی ، بودایی … ادیان! قدیم جابرالانصار ولی! چهارده معصوم!…. ( تعمیر وآباد) میشود.
بهمین سلسله در بدخشان وبعدأ درقندهار خرقه مبارک! شاه آغا، بابای ولی، موی مبارک…..( ).
و همچنان در مقابل شهمامه وصلصال دوهزار ساله بودایی ها ، ۷۵(دانه) زیارت های اولیا! ونماینده های ( خداوند ) مانند سمارق سبز میکنند.
چرا؟
از کجا وچطور فرزند ابوطالب که هیچگاهی به سرزمین ( عجمان) سفر نداشت، نقش نعل اسبش در کوه های سمنگان( زدودن اسطوره تخت رستم و…)، نقش پنجه هایش در مراد خانی وکارته سخی( پاک نمودن آثار برهنمی وبودیزم)قدم گاهش در کنار بند امیر وبلاخره شق ذوالفقارش دلیل تشکل بند غلامان میشود؟
نمای از بند ذوالفقار وبند هیبت
که اولین اش بزور ذوالفقار علی ودومش با یک هیبت امیرالمومنین علی تشکیل شدند
(( دروغ گفتن همیشه بد است، زشت است اما زمانیکه دُم دروغ را با باورهای دینی گره بزنیم، دروغ های نازیبای ما به با مرور زمان شیرین ومقدس میشود. وبا گذشت صده ها وهزاره ها همان همان ( اوسانه ) ودروغ لباس دین! میپوشد، وزمانیکه بخواهیم همان گپ های کجدار وزشت را مورد پرسش قرار دهیم، با ( جهاد) زالو های که از همان دروغ اول قوت لایموت میکنند روبرو میشویم!
ناگفته نماند که این دروغهای زیبا! ومقدس! در فرهنگ درسیاست درتاریخ و….. در مولانای بلخ در شهنامه فردوسی ، سنایی وعنصری تا همین امروز وجود دارد اما در موتون غیر دینی ! به این دروغها میگویند اسطوره، روایت فرهنگی باستان وو…… که میشود به انها نیز پرداخت))
!!!
پیشگفتار
دوستان مهربان!
بلند رفتن سن وسال ما وشما با تمامی (مالش وپالش )حس حسرت وافسوس روزگار رفته را دلیل میشود.
همچنان حالا که داریم آهسته آهست روزگاران خامی راخاطره، وایام زیبای پُختگی را با تمامی بار وپندوُله! اش به آینده های نیامده ( سوختن وبتاریخ پیوستن ) گره میزنیم
آرام آرام با دیدن هر انس!وجنسی، باشنیدن تمامی آوا ونوا آن برداشت وواکنش غایتهای قدیم را نداریم.
شاید افکار ما عمیق تر، آرام تر وکردار ما در بُعد زمان خیلی بیتابی نمیکند.
بهمین ارتباط( باور های) نامتجانس ما با وجود ناپُختگیهای فراوان ذهن پرسشگر ما دیوانه وار میخواهد تا ( ما)غلامی ونوکری یا( تابیعت )خویش را ادامه دهیم. اما روند پیشرونده زمان ، سرعت تکامل علوم تجربی ولدونی دلیل میشود تا انسان قرن بیست ویک برای پرسش های قرن۲۱جواب بگوید.
با در نظر داشت نکات بالا
من هم دربند امیر با پرسشهای ذیل دست وگریبان شدم!
این بند های شش گانه وآبهای نیلگون زیبا چطور وچراتشکیل گردید!
دلایل جیو وبیولوژیک تشکل این زیبایی ها چه بود ؟
اسم آن چه زمانی ( امیر) شد؟
و چرا در باورهای ( سنتی و- عرفی) مردمان قباله شرعی و( انجنیری ) این بند ها را بنام خلیفه چهارم راشده اسلام هک نموده و….. گویا قدم گاهش را در کنار بند هیبت درست نمودند؟
وووو
خلاصه گفتیم که مجموعأ ( ۶) بند به امتداد هم ( بندامیر) یاد میگردد.
((بند غلامان،
بند قمبر،
بند هیبت بند پنیر،
بند پودینه
وبند ذوالفقار))
همی اسلام نازنین مانند تمامی باورها- اعتقادات( ادیان وایدیولوژی های زمینی )با تولد وفتوحاتش! در کنار وسایل ( ناریه وجاریه) برای تسخیر وترویج ( اعتقادات) مردم وزدودن باورهای قدیم! باید قصه وباور( نو) تولید وپخش مینمود.دین مبین ما نیز مانند سایر ادیان تا حدودیکه راه وروش گویا صلح آمیز اش قد میداد، سیطره سیاسی- نظامی اش را پخش مینمود، ودر جائیکه آن وسایل سخت! کار نمیدادند از وسایل ( نرم افزار) چون افسانه پردازی مصادره واستملاک ( محلات ونامهای) پیش از اسلام استفاده مینمودند. ومصادره نامهای بند امیر بهمین سلسله میباشد!
۱- قصه ( پیتاوی) بند غلامان
در باورهای سینه به سینه آمده است که پادشاه بربر! ( قلعه ی قدیمی قبل اسلام در یکاولنگ) درست ۳۳۶۰ غلام را موظف نموده بود که بند آب درست کنند. وسر وکَله حضرت علی امیرالمونین پیدامیشود، با یک خط کشی ذودالفقار آب را فرمان ایستایی میدهد وغلامان را از زجر وشکنجه رها میسازد!
(فرزند ابی طالب کجا وجغرافیه بامیان کجا؟ بربر های اصلی کی ها بودند؟
۲- بند قمبر وباز هم علی جان خود ما،
چون قمبر غلام سیاه پوست،صحابه رسول مقبول، نخستین آذهان دهنده الله واکبر را خلیفه چهارم خیلی دوست داشت، باورود آن حضرت به بند امیر ، بند دوم را بند قمبر گفت!
(( فراموش نکنیم که اسلام عزیز درسالهای ۶۴۲-۶۴۳ به ( فتوحات مشرق زمین ) پرداخت که در آن زمان ابوبک وعمر خلیفه ها بودند.یعنی که علی جان ما از جغرافیه حجاز قدم بیرون نگذاشته بودندی))!
وبندهای
هیبت
پنیر
پودینه
وذوالفقار
*****
برای اینکه شما عزیزان وخودم را از درد سر وقصه های (پیتاوی) بند امیر خلاص کنم، در مورد هر چهار بند های باقیمانده کوتاه مینویسم!
بخاطریکه ده قدیم ها نه سازمان ملل وجود داشت، نه مواد ۵۱ منشور آن ونه گپ های مقبول!مانند حقوق بشر ….. آزادی بیان و…..
که برای چور وپاتک انداختن بهانه مینمودند، لذا فقط هموتو لُچ وپوست کنده میگفتند : میرویم اسلام جاری میکنیم اگر کُشته شدیم شهید واگر کُشتیم غازی میشویم!
وسرزمین های مفتوحه! وفرهنگش را غصب! ومصادره میکردند، که بعد از چهارده قرن زبانشان را ندانسته عاشقشان هستیم ، انشالله
وبند هیبت که همان زیبا ترین وپُر بیننده ترین بند امیر است،طوریکه از نامش پیداست
به اساس یک جیغ ویا هیبت علی ع آب جابجا در جایش توقف نمود ودند شد.
ودر کنار همین بند یک تعمیر ویا ( زیارت) زیبا بنام قدمگاه حضرت امیرالمومنین علی وجود دارد ، منی بیخبر زمانیکه از مجاور ویا خدمتگذار این محل پرسیدم گفت:
درست از همینجا آن حضرت بالای آب یک هیبت نمود وبقدرت خدا جان آب بند توقف ودند شد!
وشما مردم در فکر دیوار های آهکی وترکیبات کیمیاوی علت تشکیل بند نشوید، گپ های جیولوژی وبیولوژیکونمیدانم جاری شدن های آب از کوه بابا وهنودوکش وتشکیل بند های امیر چرت وپرت بیش نیست!
وبند پنیر
پنیر را میگفتند که
آن حضرت زمانیکه بالا تر از بند هیبت تشریف بردند، متوجه شد که رمه ی در آن کناره ها میچرند، وچوپانها بدون اینکه بشناسندبه شیر خدا( علی ع) مقدارشیر وپنیر پیش کش نمودند.
همان بود که امیر ما وشمامقدار توته های پنیر را جانب آب جاری پرتاب نمود وآب دند شد تارمه هاوچوپان ها آنجا اتراق کنند.
خداوند منان اجر آخرت نصیب ما وشماکند!
وبند ذوالفقار
که بزرگترین بند امیر است درحدود ۳۹۰ هکتار مساحت دارد، خیلی زیبا است.
مردمان که امام چهارم ما را دوست دارند، میگویند که دلیل بوجود آمدن همین بند ذوالفقار ویا همان
شمشیر دوسر آن حضرت میباشد. وآن حضرت با شق نمودن یک پره ی کوه با ذوالفقارش مانع جریان آب وتشکیل بزرگترین جاذبه تروستی وطن ماشد! صلوات بلند به علی ع اقامه کنید!
وبند پودینه
یا آخرین بند دامنه های هندوکش وبابا است، پودینه بخاطر میگویند که چهار اطراف این بند گیاه ی دارویی بنام پودینه میروید،
اینکه چرا خلیفه چهارم ما آنجا نرفته من هم نمیدانم!
نمای از قدمگاه حضرت علی خودما
وزیبایی بند ذوالفقار