محترم حریف معروف
سه گپ ناگفته
ویاد بود کُشته شدن شاعر مبارز پښتونخواه گیله مند وزیر!
گپ اول
عزیزانیکه تاریخ را تحلیلی وتحقیی خوانده اند،میدانند که استخبارات کشورهای ( کلان) آدمها را تا زمانیکه بسیم آخر! ( به گفته ایرانی ها)نزنند نمیکُشند! وقبل از حذف فزیکی این سه روش را بکارمیبرند.
نخست ( آدمها ویا اهداف)را در اجتماع شان با هزار ترفند وتوطیهٔ در ذهنیت ها( بد نام ) میکنند.
فرار میدهند….اگر نشد،
با تماسها وتطمیع (او) به نفع خویش مصادره میکنند، اگر نشد،
تهدید وتخویف میکنند، اگر نشد ،
باز حذف فزیکی میکنند! میکًشند.
کُشتن این آدمها با مطالعه زمان ، موقعیت و….. مطالعه شرایط ؛ یا مستقیم ویا تحت ( بیرق بیگانه) صورت میگیرد.
و( انتلجن سرویس ) با سابقه بیشتر از ۴۰۰ سال در این اعمال استاد کُل است.( موساد وISIشاگردان شان)
بخاطریکه گپ طولانی نشود.
بروید از کور نمودن شاه زمان سدوزایی…..تا کُشتن چیگووارا، لوممبا….. آلندی، شاه امان الله ….. اندراگاندی، اولوف پالمی، داکتر نجیب…… تا خیر بخش مری وصدها تن دیگر بخوانید.
اگر نه،پایه گذار ومدیران رهبری حزب گانگرس ملی هند و…. سازمان حماس نیز خود انگریز هابودند.
( سیم آخریعنی ایستاد شدن در مقابل منافع ملی! کلاااان استراتیژیک شان که بعد از معاهدات وست فالیی ، پاریس و سنت پیطرز بورگ صورت گرفت) یعنی اعتراض علیه استعمار نو وبسیج نمودن مردم به اساس حس ملی)
همین جوان رشید ( گیله من) را نه بخاطر عضویت جنبش تحفظ پشتونها کُشت.چون او درسلسله مراتب آن جنبش در رهبران رده اول نبود.
نه بدلیل پښتونستان خواهی ،
بلکه ایشان را بدلیل اینکه برخلاف ( اکثریت) همقطارانش تمامی صدا وکلامش برای داعیه ی
( آزادی، برابری، وبسیج احساسات ملی ( منطقه) زیر بیرق
سه رنگ امان الله خانی ) بود.
جرقه ی امان افغان که به شعله های فروزان سقوط امپراتوری مبدل گشت.
در مورد گله من وزیر، نه پالیسی تخویف وتطمیع isi کارا بود ونه میشد که شخصیت ( او) را مصادره کنند!
واین اعمال در درازای تاریخ بار بار تکرارشده.
چرا میأ افتخار را نمیکشند؟
چرا صفدرخان
چرا اسفندیار ؟
وچرا ده ها تن دیگر را؟
گپ دوم
در سالهای 1365-66در دامنه های سفید کوه شخصی به اسم ولی خان کوکی خیل گویا علیه نظام ( مارشال لا) پاکستان بغاوت کرد وبتعداد شاید ۳۰۰ تن از مردمان قبایل خویش را بسیج نموده وبه دره ( توده مینه) کوه های سپین غر موقیعت گرفتند.
ISI چندین تن از قبایلی های بانفوذ وحاکمان پشتون پشاور را برای ( صلح وصلاح) نزدش فرستادند.
اینجانب نوکر تان با یکتن از اعضای پاکستان مزدور کسان پارتی ( در آنزمان این سازمان که به افضل بنگش وفادار بودند با عوامی پارتی در یک اتحاد بودند)از راه جمرود هی میدان وطی میدان رفتیم به بلندی های سپین غر.
شب دوم اندیوالم گفت:ولی خان کوکی خیل پس از چندی برمیگردد بپاکستان وتمامی اسلحه وپولی را که از داکتر نجیب الله بدست آورده بباد فنا میدهد.
از طریق افراد عوامی نشنل پارتی گپ به داکتر نجیب میرسد!
داکتر نجیب الله در یک نشست چند نفره میگوید:
( ما) با مطالعه وسوابق این خان خانی ها میدانستیم که این وریانت! بقوت خود وجود دارد، یا با او پیش میرفتیم ویا او بما پُشت میکند!
کار اپراتیفی ما باید ادامه داشته باشد.
داکتر نجیب دفعتأ بجلال آباد زنگ میزند ودستور میدهد آن سلاح وپول را که در نیمه راه بطرف سفید کوه ارسال نمودیددوباره برگردانید!
ودر همین نشست داکتر نجیب الله میگوید:
(ما از آسمان آدمها وامکانات در آنطرف دیورند پائین نمیتوانیم، در جنگ فعلی همین نیروها وآدمها واقیعت زمینی است، باید با بهترین امکانات از آنها استفاده کنیم.
نشد! پیش میرویم!)
چون هنوز داکتر نجیب ۲۷ ماه دلو را روز آزادی اعلان نکرده بود، وروسها هنوز قهر نشده بودند ودر ( کمکها) سگتگی وجود نداشت.
وداکتر نجیب گفت که ( ما) افغانها هستیم وخود (ما )با احساس ملی خویش بسیج میشویم، روسها نیز با ابتکار یلتسن، روتسکوی وکوزیروف
البته بیک شکل دیگر درمحل وزمان متفاوت داکتر نجیب را گذاشت که مانند گیله من کُشته شود.( بحث روی اوضاع بین المللی یکطرف باشد)!
( باز هم نزد قدرتهای شرق وغرب زمانیکه به سیم آخر شان که همانا بسیج بیداری ملی است آدمه ( میکُشند)!
و گپ سوم
یکزمانی که از جهاد وجهاد بازی برگشتم وشاید از سقوط ( کمونستان) افغانستان ۲۵ سال گذشته بود، تصادفأبا یکی از رهبران! کمونیسترفقای دور میز داکتر نجیب هم صحبت شدم وپرسیدم؟
چرا مخالف داکتر نجیب الله بودید؟
گفت او به آرمانها خیانت کرد!
مه گفتم که حالا خو ( مرکز ) آن آرمانها نیز نم کشیده، در صورتیکه شما برحق بودید میشد که ( او) را میگذاشتید تا پیش میرفت وشما با کاردوامدار دوباره حقانیت تان را به اثبات میرساندید!
او گفت!
برو تو هنوز نمیفهمی !
اوضاع بین المللی ودوستان!ما دیگر خواهان موجودیت او نبودند!
وحالا بعد از کُشتن گیله من درست وحسابی دیده میشود که خدا کُند رسول مقبول هم باشد زمانیکه میگوید( ما)
وطن (ما)
واستقلال!ما
در اینجاست که اخلاف تقسیم کننده گان ( وستفالی، پاریس….. سنت پطرز بورک ) اقدام میکنند.
سخن آخر
اگر میخواهید در موارد جنگ، احساس دوگانه آدمها( ماندن وجنگیدن) وعکس العمل اجتماع درمقابل ان رابدانید،( رمان جنگ وصلح ) تولستوی را بخوانید!
اگر میخواهید در موارد انواع کُشتنهای آدمها زیر نام( کافر وملحد، ترور سرخ! مُخل منافع ملی) وگپک های جاسوسی بدانید سرگذشت کیم فیلبی، الفنستون و…. یادداشتهای دگروال یوسف …کاروایی های برژینسکی را بخوانید!
یاد مبارز وشاعر مردمی گیله من وزیر گرامی باشد!