محترم احمد شاهین

واکاوی رویکرد"اول امریکا"

دلو ۱۴۰۳خورشیدی

در برش تحلیل گفتمانی ، زبان مجرای تولید معنی بوده وصورتبندی سیاسی یک کشور را شکل می‌دهد. بر خاسته ازاین گزاره، جستارگونه به استراتیژی "اول امریکای ترامپ" وقبل از آن به واکاوی پیشینه ای این دکتورین اشاره دارم .

"اول امریکا" در زمان ویلسون ریس جمهور وقت این کشور درسال ۱۹۱۵ میلادی دردکتورین مونرو برای پرهیز معنی دار حضور در جنگ اول جهانی مهندسی گردید.

دکتورین مونرو با مولفه های چون انزوا گرایی فعال ورصدی ، حمایتگرایی وعدم مداخله تعریف میگردید که متناسب با ظرفیت اقتصادی ،منابع سیاسی --ساختاری وبسیج باورهای متحدین امریکا در سپهر جهانی آنزمان تدوین شده بود.زیرا وقتی یک قدرت جهانی مسوولیت میپذیرد ، بی تردید بایستی از حصر تئوریک بیرون شودو به جهان بعنوان یک ایکو سیستم پویا نگاه کند ، واهداف را با احتساب به منابع تعیین وعملیاتی نماید.

اما مراکز مطالعات استراتیژیک واتاقهای فکر امریکا درمهندسی استراتیژی پسا شوروی انکشور وتصاعد حضور در ژئوپولیتیک جهانی بویژه در گستره ای شرق میانه خطای محاسباتی مرتکب شدندکه دومینوی شکست آن کشور را کلید زدند.

بگونه ای مثال ، امریکا با حمله به افغانستان وعراق بی توجه به واکنش روسیه، نتنها حضورش را در ژئوپولتیک شرق توسعه داد. بلکه به تسری ارزش هایی آمریکایی نیز تکانه جدید بخشید وفرایند نفوذ در حوزه ای منافع شوروی پساجنگ جهانی دوم را شتاب داد .

پی آمدها :

بیش از چهار هزار کشته ورقم چندین برابر معیوب ، هفت هزار ملیارد هزینه به اعتراف مقام های انکشور، افت اعتبار در میان متحدین ، اسطوره زدایی از قدرت نظامی اش،واکنش نا مطبوع مردمانی سرزمین بابل وافغانها ناشی از برخورد ستمگرانه وخلاف بشری نظامیان امریکا با ارزش‌های این پهنه ...

کنون :

تکاپوی ترامپ ۲ در راستای "اول امریکا" بازتاب تمامیت الگویی دکتورین مونرو نمی‌تواند باشد ،چی این مداومت در سپهر جهانی هزاره سوم قابلیت انطباق ندارد.بایدهای وجود دارندکه بازبینی در مولفه های دکتورین مورد اشاره را اجتناب ناپذیرمی‌سازند . ازجمله،امروزه جامعه جهانی به نقطه ای رسیده که همه کشورها در روابط متقابل پیچیده باهم قابلیت زیست دارند ودر بستر این بافتار برای خود فرصت های استراتیژیک را باز شناسی و تعریف می نمایندتااز این مجال به حد اکثر منافع دست یابند.

جهان بدینگونه در یک مدار آشفته در حال حرکت به آینده است‌.

امریکای کنونی در چنین جوی بسوی منافع ستراتیژیکش میخزد . درین بستر،اداره ای ترامپ ۲ در تکاپواست تا مزیت های در قدرت نظامی ، نفوذ سیاسی وقدرت اقتصادی بردشمنان ورقیبان را حفظ وتوسعه دهد.

دراین راستا پوتنسیل نظامی وجایگاه صنعتی کشوررا تقویت میکند ودرپی ان

وابستگی به موادوارداتی کشو های متخاصم و نا باور را کاهش میدهد .

در عین حال دولت تحت اداره ای ترامپ ۲ امریکا ،اتحاد هایی کلیدی را تحکیم میبخشد.

دولت امروزین امریکا دکتورین ژئوپولتیک منطقه یی اش را برمبنای تقسیم هزینه به متحدان واستراتیژی موازنه از دور ،کنونیت میبخشد . حال اداره ای کاخ سفید از استراتیژی "overmtach" که ترکیبی است از قابلیت ها در مقیاس کافی برای اطمینان از پیروزی یکطرفه بر دشمن درنبرد (برد-- باخت ) ،پیروی میکند .

با این تردیدکه چنین مسولیتی که امریکا در امروزین برایش تعریف نموده، آیا هزینه سیاسی، نیروی انسانی، منابع اقتصادی و توان نظامی دراستین دارد ؟! چی در غیر آن این کشور روبه انحطاط خواهد گذاشت .

شاهین

دلو ۱۴۰۳خورشیدی، شهر کابل

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد