کدام درست تر است ؟
ــ تفاهمنامه میان امنیت ملی افغانستان و آی . اس آی امضا شد ویا
ــ تفاهمنامه میان امنیت ملی افغانستان وآی . اس. آی افشا شد ؟
چه امضا و چه افشا ٬ به هر حال شد .
سخن گویان ریاست جمهوری و امنیت ملی ازموجودیت تفاهمنامه های قبلی با استخبارات پاکستان سخن میگویند ٬و تفاهمنامه جدید را تداوم و شکل تکمیلی و مشخص همان تفاهمنامه های قبلی میدانند .
از نظر ما مسله بر سر نفس تفاهمنامه نیست زیرادستگاه های دولتی وظیفه دارند تا از تمام ابزار ها جهت منافع علیای کشور استفاده کنند و تفاهمنامه ها یکی ازین ابزار هاست . درین جا سخن بر سر تفاهمنامه مشخص است و محیط سیاسی ــ روانی که این تفاهمنامه در آن به امضا رسید .
اینکه این تفاهمنامه با آی . اس . آی به امضا رسید نیز اصل مسله نیست زیرا مانه مکلفیت داریم ونه صلاحیت که مراجع وصلاحیت های وظیفه وی مراجع پاکستانی را تعین نمایم اگر قرار باشد با کشور پاکستان چنین سند به امضا برسد باید با همین مرجع امضا شود . انچه این سند رادر مرکز توجه قرار میدهد زمان و اهداف این سند است .
امضای چنین اسناد زمانی درست و بجاست که اولا بین امضا کننده گان این اعتماد متقابل بوجود امده باشد که هردو طرف لااقل به اهدافی که در همین سند نشانی شده صادق اند . مخصوصآ اگر طرفین از سالها و نسلها در عدم اعتماد و خصومت بسر برده باشند باید تغیر روشن سیاستهای را که پشتوانه عملی داشته باشد نشان داده بتوانند . که رابطه پاکستان و افغانستان به هیچ وجه در چنین موقعیت قرار ندارد . اگر کسی بخواهد فهرستی از کشور های دشمن افغانستان تهیه نماید بدون شک نام پاکستان در صدر این فهرست جا دارد .این درحالیست که در تفاهم نامه سخن از «مبارزه با سازمانهای استخباراتی دشمن » در میان است ٬ این دشمن باید کشور یا کشور ها باشند . به همین ترتیب تفاهمنامه در مورد «مبارزه با جدایی طلبی و گروه های جدایی طلب » تعین تکلیف مینماید . افغانستان نه گروه های جدایی طلب داردو نه تجزیه طلبی به یک مسله مبدل شده است ونه کشور دیگری را بنام دشمن میشناسد٬ پایبندی به این تعهدات از یکطرف استقلال عمل و انتخاب افغانستان را در تعین دوست و دشمن محدود میکند و از طرف دیگر حداقل در خصومت با بلوچ ها و سندیهای ساکن در پاکستان قرار میدهد .
قبل از انکه مسایل بسیار جدی و چند بعدی میان هردو کشور حل شود توافقنامه میان سازمانهای استخباراتی شان پیش از آنکه یک رابطه جدی کاری پنداشته شود یک بازی اوپراتیفی است . پاکستان از لحاظ تبلیغاتی به این بازی نیاز دارد تا از خود یک چهره صلحدوست ٬ امن پسند و همکار ارائه دارد . با امضا زیر این سند هدف پاکستان برآورده شد ولی برای افغانستان عمل روی آن ضرورت است که هیچ کسی نمیتواند انرا تضمین نماید زیرا عملی شدن آن ممکن نیست .
طرفین از دشمن مشترک سخن میگویند و از مبارزه مشترک با تروریزم . هیچکسی نمیتواند دشمن مشترک هردو کشور را نشان دهد و تروریزم هم از نظر هردو کشورمعنی و مفهوم کاملا جداگانه و در تقابل با هم دارد .
شاید عده ای از تعویض سیاستهای پاکستان در برابر تروریزم بگویند ٬ اولآ بسیار ساده لوحانه خواهد بود که باور بعمل آید سیاستی را که از سالها بدین سو ادامه دارد یکشبه و با حمله بالای یک مکتب و مخصوصآ بدون حل و فصل مسایل پاکستان با هند تغیر نماید ثانیآ تروریزم وسیله است که بنیاد سیاست و اقتصاد پاکستان بر آن تکیه دارد و هنوز از صادرات عمده پاکستان محسوب میگردد و مخصوصآ که بازار جدید این « کالا » ( آسیای میانه ) از طریق افغانستان قابل دسترسی است .
ما تعویض سیاست پاکستان را ناممکن نمیدانیم بلکه باور داریم روزی زیر فشار مردم این کشور تغیر کردنیست و لی در وضع موجود کوچکترین نشانه تغیر دیده نمیشود
ما در حالیکه معتقدیم دولتمردان کشور مانند بسا موارد دیگر درین مورد نیز عجله نموده اند و چیزی جزضایع شدن وقت وتعمیق سوتفاهم میان حکومت و مردم حاصلی ندارد جهت رفع تشویش گسترده جامعه افغانی به اطلاع رسانی گسترده بپردازند و سند در اختیار عامه قرار داده شود .
این سند یک نقص بسیار عمده دیگر هم دارد که هیچ میکانیزمی برای تضمین عملی آن وجود ندارد و پیشبینی نشده که اگر یکی از طرفین آنرا نقض و یا بر آن عمل نکند چه باید شود .
برای آنکه مردم حد اقل به آرامش خاطر برسند مقامات رهبری کننده حکومت از تضمین منافع ملی کشور تعهد بسپارند و میکانزمی برای کنترول تطبیق آن بوجود آورند .