(عدم درک واقعی ازمعنی ومفهوم دین اسلام وکلام الهی ، منافع شخصی یا تجارت بالای دین وتحریف احکام دینی
باپیروی ازخرافات،منافع زبانی ،قومی، قبیلوی،سیاسی واقتصادی ،عامل عمده میباشد)
سازمان یا فرقه القاعد :
القاعده با الهام از نام اولین پایگاه نظامی سازمان قاعدة الجهاد که علیه یهودیان وصلیبیان تحت نام جهاد فعالیت داشتند ،نامگذاری شد.
سازمان القاعده یکی ازثمرات جنگ سرد میباشد که ازدین اسلام بخاطر تحقق اهداف سیاسی ومنافع شخصی استفاده گردیده، که باحمایت وپشتیبانی دول اسلامی ، بخصوص عربستان سعودی،کشورهای غربی،امریکا وتعداد ازکشورهای دیگربخاطر مقابله علیه اتحاد شوروی در سال ۱۹۸۸ میلادی توسط یکی ازشیخ های ملیاردرعربستان سعودی بنام اسامه بن لادن تحت نام جهاد ومبارزه علیه (تجاوز شوروی به افغانستان ) درمناطق قبایلی کشورپاکستان ایجاد گردید.بعداْ در سال ۲۰۰۱میلادی رهبر سازمان جهاد اسلامی مصری با القاعده مدغم گردید وشخص دوم آن سازمان گردید.
القاعده پیروافکاروهابیت بوده که ابن تیمیه پدر ورهبر معنوی این سازمان میباشد بااندیشه وعقل بکلی مخالف بوده وخواستارالغاء عملکرد عقل از تمام شئون زندگی میباشند.با فکر کردن واندیشیدن مخالف بوده مگراینکه آن فکرواندیشه درراستای تایید نقل واحادیث باشد. بانی این افکارمعتقد بود که:دلایل عقلی درست،وقتی قابل شنیدن است که مخالف اخبارانبیا نباشد.فکروعقلی که با اخبار واحادیث مخالف باشد نه عقل است و نه فکر، آنان به احادیث و آیات منسوخ شده برای اثبات ادعاهای خودمتوسل میشود،یکی ازدلایلیکه مخالفین اسلام ازآن بعنوان ابزاری علیه اسلام درجهان بهرهبرداری تبلیغاتی میکنند،این است که اسلام را دین خشونت نشان دهند.بدین لحاظ دلایل عقلی رادر مقابل دلایل نقلی بیارزش میدانند، وزمینه های تفکرعقل واندیشه رامسدود نموده وعملا دعوت به جمود وتحجرفکری میکنند
حلقات القاعده دراکثر کشورهای جهان به شمول امریکا، اروپا،افریقا ،آسیا وآسترلیا تحت عناوین مختلف مصروف فعالیتهای تروریستی بوده، تحت نام تطبیق شرعیت وعدم فهم از معنی واقعی (جهاد) ، روزانه مصروف قتل وکشتارانسانان درقاره های جهان میباشند، در حالیکه دردین اسلام وشریعت غرای محمدی قتل انسان،تخریب، ویرانی وسایرمظالمیکه روزمره اعضای این سازمان مرتکب میگردند ،گناه غظیم پنداشته میشود.
( آیا میتوان به چنین اشخاص که مرتکب گناه وجنایات میگردند مسلمان خطاب کرد ؟)
لذا میتوان گفت که این سازمان دین اسلام رامنحیث افزارقرارداده، مصروف تحقق اهداف سیاسی کشورهای تمویل و منافع شخصی رهبران سازمان بوده ،دربدنامی اسلام واسلام ستیزی وظیفه تاریخی خویش را انجام میدهند. صدها مثال ازقتل وکشتار،تخریب وویرانی ، تجاوزبه مال وناموس مردم توسط اعضای این سازمان وشاخه های آن در سراسرجهان وجود دارد. طورمثال میتوان اعمال روزانه گروه های ذیل را که مرتکب گناهان وجنایات روزمره میگردند یاد آور شد :
شبکه حقانی،لشکر طیبه ، لشکرجنگوی،سایر گروههای تروریستی طالبان پاکستانی ، جنبش اسلامیازبکستان .شاخه های القاعده درکشورهای غربی بین سالهای 2001 تا 2011 میلادی که شامل نیروهای اسلامگرا ونیروهای اسلامگرای که به اروپامهاجرت کرده اند ،مستقیما به صفوف القاعده پیوستند، که عملاْ با مصارف گزاف ( پروگرامهای انترنتی ،تلویزونی ،محافل، مساجد وسایر امکانات،وسئو استفاده ازنام آزادی ودموکراسی ذهنیت جوانان مسلمان مقیم کشورهای غربی را درجهت تحقق اهداف شوم خویش تغیر میدهند. مثالهای آنرا درجنایات وعملیاتهای تروریستی،سال 2004 درمادرید ،سال 2005 درلندن که موجب کشته شدن صدها انسان گردید.بهمین شکل درآمریکا حادثه یازدهم سپتامبر،تلاش ناکام حمله تروریستی نجیب الله زازی به سیستم مترودرتونلهای زیرزمینی نیویورک بود. وحمله تروریستی در مسابقات سپورتی درامریکا و...
درکشورهای عربی : قیامهای (بهارعربی) نسبت عدم ایجاد حکومات باثبات درآن کشور ها زمینه تولد شاخه های جدید القاعده گردید ، فعلاْ اکثر مردم خاورمیانه دچارخشونت مستقیم این گروه های زیرنام القاعده میباشند که بارزترین آنها،همین گروه های مسلح در گیربحران فعلی سوریه است.
گروه های القاعده درجزیرة العرب وانصارالشریعة دریمن حکومت اقامه شریعت اسلامی را ایجاد نمود.که با تطبیق دساتیرخشن تحت نام شریعت اسلامی، جنایات عظیم را روزانه مرتکب میگردند.
درکشورهای شمال و شمال غرب آفریقا مانند لیبی، تونس، الجزایر، مراکش، موریتانی و مالی فعالیتهای فوق الذکر را دارند.
سقوط نظام حسنی مبارک درمصرتوسط اخوان المسلمین،فرصتی برای ایمن الظواهری مصری فراهم نمود تا دوباره به مصر بازگردد. اما سرنگون کردن محمد مرسی درجولای 2013 توسط ارتش مصر موجب گردید تا جلو فعالیت این گروپ در مصر تا حدودی محدود گردد.
جبهة النصرة لاهل الشام، جبهه یاری اهالی شام ، دولت اسلامی عراق و شام که مخفف نام آن (داعش) میباشد موجب گردید که تحت نام جهاد تعداد زیاد مردم مسلمان این کشورها را به شکل بیرحمانه کشته شود، برزنان شان تجاوز وکتله وسیع مردم به شمول اطفال ، زنان وپیرمردان به کشورهای متعدد مهاجر گردند . رقمی مهاجرت این جنایات بلند تر از تعداد مهاجرین افغان درخلال جنگ درافغانستان میباشد.
به همین شکل شاخه های دیگرالقاعده درسایرکشورهای جهان با تبلیغات مملوازمطالبیکه درآن منافع شخصی وسیاسی نهفته است،مسلمانان احساساتی به خصوص جوانان را که اسلام را از والدین خویش به ارث برده اند ، جلب وجذب نموده ،تحت نام جهاد آنان را به جبهات جنگ خویش ارسال میدارند. ما شاهد صد ها جوان مسلمان در اروپا هستیم که در باره اسلام ومفهوم آن معلومات اندک ولازم نداشته، تحت تاثیرتبلیغات مبلغین آن قرار گرفته ،ازمحیط علم ودانش فاصله گرفته ،تقلید کورکورانه از تطبیق فروع دین که توسط چنین سازمانها تحت نام اسلام ( درحالیکه اسلام واقعی چنین حکم نمی نماید) مینمایند.
طورمثال طالبان را که یکی از شاخه ها وپیرواین فرقه میباشند یاآورمیگردیم :
طالبانيسم :
به اساس مطالعات وبررسی ها، تعریف ذیل را میتوان از طالبان ارائه نمود :
طالبان عبارت ازچکیده عصاره تند روان اسلامی که ناشی ازتضاد های جنگ سرد درکوره های عقاید عقب مانده مذهب دیوبندی ومجهزبا افکارواندیشه های قبایل پاکستانی بوده،پرتاب شده وباهیزم کشورهای( کمک مثلث تشکیل دهنده یعنی عربستان سعودی، امریکاـ انگلیس واقع کشورپاکستان) باآتش بیسوادی وافکار تحجری که ازعلم وتمدن نفرت دارند،نیم سوزشده وجهت تحقق منافع تولد کننده گان شان درآغوش سازمان القاعده صیقل یافته وبه آفت انسان کشی درمنطقه وجهان تبدیل گردیده اند پاکستان بعنوان چوکیدارمنفعت جو (حامی ) به مرکزتجمع ،تربیه گاه و آماده کننده نیرویهای تروریستی که توسط کشور های فوق الذکراکمال و تجهیزمیگردند، درتباهی مردم وکشورما،سایر انسانان کره زمین و بدنامی دین مبین اسلام صادقانه اجرای وظیفه مینماید.
این فرقه که به کرامت انسانی احترام قائل نیستند. ورهبران شان راباید دشمنان اسلام ، انسان و انسانیت دانست.چراکه باانجام اعمال تروریستی وحملات انتحاری :
1ـ کشتارانسانان تحت عناوین مختلف دینی،مذهبی ،قومی،سیاسی وغیره دلایل غیر عقلانی ،در حالیکه قتل نفس دراسلام ازجمله گناهان کبیره ونا بخشودنی میباشد.
2 ـ رهبران این گروه حتی به پیروانش ترحم نه نموده، ازاعتقادات پاک اسلامی آنان سئواستفاده کرده، با تبلیغات منفی، جهاد دروغین را در افکارشان تذریق نموده ، سپس احساسات دینی شان را تحریک مینمایند. آنان جانهای شرین خویش رافدای امیال شوم رهبران خود میکنند.،جوانان بی تجربه که ازمفهوم واقعی اسلام مطلع نیستند تحت تاثیر اعتقادات پاک مذهبی قرارگرفته ،مرتکب انجام عمل انتحاری(خودکشی) میگردند. سوال پیدامیشود که آیا: (اعضای فامیلهای بن لادن،ملاعمرودیگر رهبران طالبان عمل انتحاری راانجام داده ویامیدهند؟) جواب منفی است چراکه نمی خواهند زنده گی خودویا اعضای فامیل شان رادراین دنیای پر ازلذت ازدست بدهند.بخاطریکه همه امکانات زندگی (ثروت وجایدادها را بنام جهاد واسلام ،که شامل قاچاق مواد مخدره چوروچپاول دارائیها عامه و خصوصی و وغیره اعمال انجام میدهند، بدست آورده ومیآورند. ) برای شان مهیا است. گرچه میدانند که عمل خودکشی ویا انتحاری گناه کبیره است ، آرزو ندارند که در راه ( اسلام ساختگی خود شان) جانهای شرین خود و یا فامیلهای خویش رافدا کنند. لذا منافع شخصی و گروهی این گروها، نقش اساسی را درایجاد تفرقه دراسلام دارد.
3 ـ این گروه خنجرتعصب رابر پیکراهل تسنن نيزفروبرده واز گزند آنان مصونیت نداشته .تا کنون شاهد قتل صد هاتن ازبزرگان اهل سنت بدست طالبان وهم کیشان شان هستیم.
طالبان چیطوربوجودآمد :عملکرد وفعالیت های سه دهه اخیراین مجاهد نماها که خود حامی دین اسلام را مینامیدند ثابت میسازد که بااستفاده ازنام اسلام بخاطرمنافع شخصی درخدمت کشور های مختلف قرارگرفتند، ودرجهت تحقق آرمانهای مداخله گران ازهیچ گونه سعی وتلاش وجنایت دریغ نه نموده اند.هرگاه دراجرای تعهدات خویش تعلل نمودند مانند مهره های شطرنج جایشان توسط مهره جدید عوض میگردید.چون هدف اکثر این مسلمان نماها منافع شخصی وسیاسی تحت نام جهاد بود،با تصاحب قدرت ،مصروف چوروچپاول و زراندوزی گردیدند.موقفهای بلند دولتی، زنده گی آرام درمنازل لوکستر (دیگردردشت وکوه ها سر گردان نبوده) مغرورگردیدند وکمترهدایات ولینعمیتان شانرا (سیا.وآی. اس.آی) راعملی میکردند. وپاکستان هم دیگراز کمکهای مالی و پولی گزاف دول کمک کننده بنام داعیه افغانستان مفادلازم بدست نمیآورد.تغیرموقف داده با مهره های قبلی آهسته آهسته وداع نموده .وبه طرح پلانهای جدیدتعرضی، ایجادگروه طالبان نمود. وآرزو داشت تاکشور مارا توسط دست پرورده های جدیدش(طالبان) تحت تسلط ضمنی و یا مستقیم خود درآورد. همان بود که باکمک مالی عربستان وکمک نظامی امریکا، طلبه مدارس دینی ومذهبی را درپاکستان تعلیمات نظامی داده.وگروه طالبان رابوجود آوردند. درین مرحله طبق هدایات وزارت داخله وآی،اس،آی همراه باملشیای پاکستانی تحت نام اسلام وتطبیق شرعیت غرای محمدی به کشتاردستجمعی ونسل کشی اقدام نمودند.که درنتیجه به تخریب منابع اقتصادی(تخریب راها وپلها،به آتش کشیدن زمینهای زراعتی، باغها انار، انگور باغها ) ،تاسیسات فرهنگی وکلتوری (تخریب بتهای بامیان که قدامت تاریخی وعواید خوبی اقتصادی برای مردم ودولت داشت) .وضربه محکمی براقتصاد آینده وطن ما وارد نمود.بصورت خلاصه طالبان وگروه های فوق که علیه منافع مردم ووطن عزیزما درطول سی سال اخیر قرارگرفتند.مجاهد نه بلکه تاجران دین بودند،وهستند.چراکه به خاطر منافع شخصی ازدین، مذهب،حیثت وآبروخودووطن گذشته،مرتکب صدها خیانت و جنایت گردیده ومیگردند ، کرامت انسانی برایشان ارزش ندارد.بخصوص زنان که نصف نفوس جامعه راتشکیل میدهند. درحالیکه خود شان ازمادران شان که زن بودند بدنیا آمدند . وحداقل هرگاه به حقوق مادرازنگاه اسلام توجه میکردند.هرگزمرتکب جنایات درمقابل زنان نمیگردیدند.
اندیشه اسلام ستیزی درتطابق با منافع دوراندیشانه کشورهای امپریالیست جهت ناامنی، تخریب وویرانی کشورهای اسلامی،منطقه وحتا درسطح جهان بوجود آوردند.آنان باکمک های مختلف النوع به مدارس دینی پاکستان نقش عمده را درافراط گرایی مذهبی و اسلام ستیزی انجام داده ومیدهند.
محمود خان اچكزی يكی از رهبران حزب ناسيوناليست پشتون پاكستان درسال 1995 اظهار داشت كه ( طالبان ساخته وپرداخته ئی وزير داخله خود ما نصيرالله بابر هستند و پاكستان طالبان را برای مستعمره ساختن افغانستان ايجاد كرده است.) وسایرنظریات ...
اهداف توسعه طلبانه امریکا ـ انگلیس ،کمک مالی اعراب ونیت خصمانه پاکستان زمینه آنرا بوجود آورد که اداره استخبارات وارتش پاکستان اقدام به سازماندهی وسیع نمود : درمرحله اول اقدام به دعوت مسلمانان نا راضی سراسر جهان جهت پیوستن به صفوف جهاد افغانستان نموده وزمینه های ورود تعداد زیادی ازعناصر افراطی و متعصب را آماده ساخت. دولت پاکستان درآن زمان به سفارت خانه هایش دستور داد که بدون هیچ سوال وجوابی به دواطلبان جهاد درافغانستان ویزه بدهند. همزمان باآن اخوان المسلمین خاورمیانه ومجامع وهابی درعربستان نیزبا صدوراعلامیه های متعدد ازمسلمانها جهان خواستند تا به دعوت پاکستان لبیک بگویند.در حقیقت طراح اصلی این ماجرا ویلیام کیسی رئیس سازمان سیا بود.
قسمت اعظم مصارف پروژه طالبان را عربستان سعودی متقبل شد.استخبارات پاکستان و جماعت اسلامی برهبری قاضی حسین احمد، کمیته مشترکی برای پذیرایی عناصرافراطی تشکیل داده بودند و راه را برای پیوستن آنان به حزب اسلامی حکمتیاربیشترآماده نمودند. طبق برخی اطلاعات، طی ده سال بیشتراز 35 هزارمسلمان افراطی از 43 کشور اسلامی به آن پروژه جذب شدند.
عامل دیگردرتوسعه مدارس دینی و مذهبی پاکستان درآن زمان،انقلاب اسلامی ایران بود چرا که رهبران مذهب شیعه قدرت دولتی رادر ایران بدست گرفتند.دولت پاکستان رژیم ایران را به حمایت ازشیعیان پاکستان متهم مینمود واحیاء تفکرسنی افراطی راگزینه ای مؤثر برای مقابله وخنثی کردن آن اختلافات مذهبی دانستند.درعین حال پیروزی رژیم اسلامی ایران با واکنش منفی برخی از کشورهای جهان عرب مواجع گردید. کشورهای عربی به منظورجلوگیری ازگسترش نفوذ رژیم اسلامی ایران درپاکستان ومنطقه حمایت وپشتیبانی ازگروه های تندرواسلامی سنی مذهب را بیشترنموده وبه گسترش وحمایت مالی ازمدارس مذهبی پرداختند. قرارآمارنشرشده درمطبوعات فعلاً بیشتراز( 15000) مدرسه دینی ـ مذهبی در پاکستان وجود دارد.
احمد رشید یکی از ژورنالیستان سرشناس پاکستان طی گزارش خویش مینویسد: (که در پایان دوره ضیاءالحق، حدود 8000 مدرسه رسمی و 25000 مدرسه غیر رسمی فعال شده بود.بایک محاسبه ابتدایی به آسانی می توان فهمید که این همه مدارس وشاگردان نمی توانست از استادانی درسطح بالا وحتی متوسط با حدلازم سواد ودانش اسلامی بهره مند باشد. به قول احمد رشید، ملایانی جاهل و کم سواد،آموزش طلاب این مدارس را به عهده گرفتند ملايانی که تفسیر آنان ازشریعت و مذهب، مانند آموزش های جمعیت العلما ، عمیقاً متاثرازمقررات، ضوابط و رسوم قبایلی بود.این مقررات و قواعد قراردادهای نا مدون و نا مکتوبی هستند که مناسبات و روابط درونی و بیرونی قبایل رابراساس آن مجاهدین نا راضی افغان، ناراضیان دیگرسازمانها ،حتا بعضی حلقات افغانی که ادعای روشنفکری رامینمودند، جهت ضربه زدن به حریفان،خود را درلحافهای قومی، لسانی و سایرامراض تباه کننده کشورما پوشانیده ودرخدمت دشمنان وطن ومردم ما ( استخبارات پاکستان و حامیان شان) قرار گرفتند.باهمکاری گروههای تندروپاکستانی ودیگرناراضیان مسلمان ازسایرنقاط جهان که درپاکستان تجموع نموده بودند،تحت نظراستخبارات آنکشور در پهلوی کمپهای تربیت نظامی وچرئیکی ، شامل مدارس دینی ومذهبی گردیدند .
آن مدارس مرکزتربیه اطفال وجوانانیکه درمحیط تنگ فامیلهای متعصب مذهبی تولد و ازعلم ودانش،معارف،فرهنگ وتمدن بدورمانده بودند،توسط ملایان متعصب وهابی و دیوبندی که اسلام را درچوکات تنگ عقلی خویش محدود ساخته با تذریق نمودن افراطی ترین اندیشه های اسلامی،دین را به ایدولوژی جباروظالم تبدیل نموده اند تحت تعلیم مذهبی وآموزش نظامی قرار گرفته وتا حال این فعالیتهای ضد اسلامی وانسانی شان ادامه دارد . رهبران آن سازمانها ودولت پاکستان دربد نامی دین اسلام بالوسیله ترور وکشتارکوشیده ومدارس دینی را به زایشگاه طالبان (مرکزتولید و تورید تروریستان ) تبدیل نموده اند . ازجانب دیگرعربستان سعودی وسایرهم کیشان وهابیت که تمویل کنندگان این مدارس بوده ومیباشند،با جمعیت العلما پاکستان پیوند اعتقادی نزدیک داشته، با استفاده ازاین زمینه به ترویج والقای وهابیت پرداختند، تا سربازان تازه را برای اشاعه وترویج مذهب خویش بدست آورند. سربازان بیسواد، متعصب، تنگ نظرو بی خبر ازجهان که نه ازتاریخ خود و نه ازتاریخ وخوبی های اسلام اطلاعی لازم نداشتند. تنها تحت تآثیرتبلیغات و روایات ملایان وهابی درمحدوده منافع آنان قراگرفته اند.بهمین شکل چندین مرکز تربیه وپرورش تروریستی دیگر نیزوجود دارد که درهمین راستا فعالیت دارند که میتوان ازمدرسه حقانیه دراکوراختک که توسط مولانا سمیع الحق اداره میشود ومدرسه جمعیت العلوم اسلامیه که درشهرمینوری نزدیک کراچی قراردارد و... که توسط دولت پاکستان حمایت میگردند.
رهبران وکادرهای نظام طالبی که اکثراً بیسوادومتشکل ازطلبه واشخاص متعصب مذهبی بودند و درفهم وبرداشت ازپديده هاوتحولات اجتماعی، برخورد با مردم ومخالفين شان بيشتر تحت تاثیرعنعنات ورسوم بدوی ـ قبيلوی بودند تا از قوانين وارزشهای اسلامی.
بدين لحاظ آنان با فرهنگ، تمدن، پیشرفت،تکنالوژی ،زندگی مدرن وشهری به مخالفت پرداختند. درقدمه اول حقوق وآزادی های بیشترازنصف نفوس جامعه افغانی (زنان ) را محدود ودر بعضی حالات سلب نمودند. طالبان دراولین روزبقدرت رسیدن خویش چنین فرمان صادر نمودند که : که زنان از آغاز آفرینش، گناهکار آفریده شده اند و تنها راه فرار یک مسلمانِ اصیل از گناه آن است که زن، یا زنان او درپنهانی ترین گوشه خانه، زندگی کنند. براین اساس طالبان برای حضور زنان در انظارعامه محدودیت های تنگ نظرانه اعمال کردند. از زنان خواستند که حتی الامکان درانظار عمومی ظاهر نشوند و زمانی از خانه خارج شوند که پوشش کامل داشته باشند. منظور ایشان از پوشش کامل، پوشیدن چادری که سرتاپا را می پوشاند و یک توری کوچک مستطیل شکل در جلوی چشمان که حداقل دید را امکان پذیر سازد، داشته باشند.
ملا عمر رهبرطالبان در فتوای نمره 17 مورخ 11 سنبله 1377 که در نشریه ظاله حزب الاسلام مربوط طالبانکه درپاکستان بچاپ میرسدچنین بیان داشت،که فشرده فتوای ملاعمر درمجله کیهان چاپ لندن به نشر رسید ( ما امیرالمومنین امارت اسلامی افغانستان در استجابت استغارمومنان در رابطه با حکم مقدس (شرح مقدس) نسبت به روافض(شیعیان ) داده که سلف صالح محاربه با آنها را فرض واجب دانسته اند،حکم فوق شامل اولاد و عیالات آنها نیز میشود و معامله با نسوان بعنوان جاریه «کنیز» اشکال شرعی ندارد . ) مفهوم سادهء این فتوا اینست که کشتن شیعیان بعنوان رافضی واجب است ، دختران و زنان شان را نیز بعنوان کنیز بگیرید و هرکاری می خواهید با آنها بکیند .
هرگاه هدف طالبان جهاد در راه اسلام میبود،اولاْ جهاداکبر که تذکیه واصلاح نفس میباشد مبارزه میکردند.رهبران گروه طالبان ابتدا محیط تعلیم وتربیه شان فارغ ازفسق وفجور میاختند تا با اخلاق وکلتورعالی اسلامی درجهت تبلیغ وتنویر مسلمانان کار میکردند اما بدبختانه فسق وفجوربین شان اوج گرفت. به اساس راپورهایکه ازطریق رادیو بی ـ بی ـ سی درسال 1996 نشر شد طی یکسال بیش از 4230 واقعه لواطت که درمدارس دینی صورت گرفته بود که به ارگانهای عدلی آنکشور ثبت گردیده بود.اینکه چه تعداد روی ممانعت ها وعوامل مختلف نتوانستند مراجعه نمایند شاید بیشتر از دوچند آن باشد. چنانچه امیرالمومنین به اساس فرمان خویش تحت نام توصیه درباره خارج نمودن برهنه رویان ازدلگی ها ومحاذات به شکل صادر نمود که درشماره 788 جریده رسمی به نشررسید.
طالبان برعلاوه تجاوزبه حقوق وآزادی های هموطنان ما بشکل انفرادی،اقدام به نسل کشی وکشتارهای جمعی وازبین بردن وسوختاندن مزارع زراعتی نمودند.که این سلسله کشتار وجنایات شان با وحشت تمام ادامه دارد.
توضیح مطلب ادامه دارد...
بااحترام عبدالواسع غفاری
بخش هفتم اینجا :
http://howd.org/index.php/2014-05-06-22-20-55/484-2015-05-31-10-35-33