خشونت و زور گویی با اطفال و نوجوانان

اطفال وکودکان ، جوانان و نوجوانان از خشونت در امان نیستند . اشکال و نحوه ای خشونت با اطفال ، کودکان و نوجوانان در جوامع پیشرفته صنعتی و کشور های عقب مانده یکسان و همانند نیست . بد رفتاری برخورد زشت و خشونت بعضا از گهواره آغاز میگردد. فریاد کشیدن بالای کودکان شیرخوار ؛ لت و کوب اطفال در محیط خانواده ؛ بی توجهی وبرخورد زشت در کودکستان ( در صورتیکه میاثر باشد ) ؛ رفتار نامناسب و بعضآ توهین آمیز معلمان در مکتب ؛ بی تفاوتی و بی رویه گی بزرگسالان در کوچه و محله ؛ کار شاقه و توان فرسا ؛ نفرستادن شان به مکتب ویا مانع شدن از رفتن به مکتب ، براشفتگی های خانواده گی ؛ پرخاش های فامیلی ؛ تعدد زوجات ، بیکاری ، فقر وتنگدستی والدین ؛ کثرت فرزندان در خانواده ؛ بی سوادی ویا کم سوادی پدر ومادر ، نبود فضای مناسب ووسایل بازی برای اطفال و کودکان ؛ بی توجهی ویا هم بی تفاوتی به رشد شخصیت اطفال ؛ استفاده های جنسی از اطفال و نوجوانان ؛ نشر و تبلیغ اخبار جنگ وکشتار توسط وسایل اطلاعات جمعی ( میدیا ) همه وهمه در تشکل شخصیت اطفال و نوجوانان سهیم بوده و موجبات بروز خشونت میان اطفال و نوجوانان را زمینه سازی میکند .

اطفال و نوجوانان که در ایام کودکی محبت چندان از خانواده ها ندیده اند ، در کوچه و بازار هم مورد اهانت همقطاران و بزرگسالان قرارگرفته اند بسیار حساس و ظریف بوده و در مکتب و مدرسه با رفتار بچگانه و بعضآ دور از اداب داخل مکتب پیش زمینه های خشونت و زشتی معلمان و اداره مکتب را که از روانشناسی کودکان و کار سازنده تربیتی با اطفال کدام سررشته ندارند ، سبب میگردند . اطفال مذکور را از صنف خارج و از ثایرین تجرید و بعضآ به اداره مکتب معرفی نموده مورد سرزنش قرار میدهند . عدم دلسوزی و بی توجهی معلمان ومربی ها موجب ترویج خشونت در کودکان و نوجوانان میگردد .

تجارب جوامع متمدن و پیشرفته به وضاحت نشان میدهد که اگر اطفال در دوران کودکی ، در فامیل و اجتماع از انواع خشونت و زورگویی ، تحقیر ولت کوب در امان باشند اکثرآ افراد سالم به بارآمده و در زنده گی اجتماعی آینده کمبود نداشته و در جوانی نمونه ای خوب از انسان سالم را تبارز داده و در اصلاح اجتماع و تربیه نسل های بعدی خیلی موثر و مفید واقع میشوند .

تجاوز جنسی بر کودکان و نوجوانان نه تنها وحشت وخشونت استخوانسوز است بلکه جنایت است نا بخشودنی و دور از وجدان انسانی که اطفال و خانواده ها را در هراس همیشگی فرو برده و ناراحتی های روانی را باعث میشود . بریدن زبان دختر هفت ساله که هنوز کودکی بیش نیست و خوب وبد و گرم وسرد روزگار را نچشیده ، بدست پدر و مادراندرش در ولایت جوزجان ( ۲۰۰۸ میلادی ) ؛ تجاوز بیک طفل چهارو نیم ساله در ولایت سرپل ؛ تجاوز سه تن پولیس به یک دختر چهار ساله در ولایت غزنی ، تجاوز گروهی مردان مسلح بیک دختر سیزده ساله و تجاوز سه مرد مسلح بیک دختر هشت ساله در ولایت کندز، شمعه دیگری از جنایت علیه کودکان و نوجوانان در جامعه ما میباشد . زیر پا کردن کرامت و شرافت انسانی کودکان و نوجوانان توسط باند گروپ های مسلح غیر مسوول در گوشه وکنار کشوربا وحشت و دهشت بی پایان همراه است . تراژیدی تبادله یک دختر یازده ساله با یک سگ جنگی در ولایت کندز شرم آورترین خشونتیست که تاریخ کشور نظیرش را ندیده است .

نه تنها اطفال و نوجوانانیکه در کودکی مورد خشونت قرار گرفته اند اسیب پذیر اند بلکه انهایکه خشونت میان پدر و مادر را به چشم سر دیده اند نیز سرنوشت بهتر از انها ندارند . این کودکان میبینند که چگونه پرابلم ها با زورگویی و خشونت حل میگردد . همین است که انها نیز در سنین مختلف در صدد حل منازعات و کشیده گی ها با استفاده از زور برآمده وتلاش میکنند خواست های مشروع و نا مشروع خود را با استعمال زور برآورده سازند . کودکان ونوجوانان از خشونت و بدرفتاری بزرگسالان به این تصور می افتند که زور گویی یگانه راه رسیدن به هدف است . بخصوص آنعده اطفال و نوجوانانیکه قربانی سؤ استفاده های بزرگسالان گردیده اند ، همان اعمال زشت را که بالای شان گذشته ویا با رگ وپوست خود امتحان کرده اند سرمشق قرار داده بر خوردتر ها تحمیل میکنند . به این ترتیب سلسه خشونت ، زورگویی و بدرفتاری با کودکان و نوجوانان در جامعه پابرجا مانده و ادامه پیدا میکند . درد استخوان سوزی که بزرگسالان از اثر سؤ استفاده های نا مشروع بر کودکان و نوجوانان تحمیل کرده اند سال های طولانی روان انها را کاویده و تا دم مرگ رنج شان میدهد . رنج که نسل های آینده طعم تلخ آنرا چشیده و با آن مشغول خواهند بود .

اطفال و نوجوانان در جوامع بشری یک بخش یا قشر ضعیف جامعه راکه نیازمند توجه و حمایت بزرگسالان میباشند ، تشکیل میدهد . به همین لحاظ هم است که دولت های بر سراقتدار و افراد جامعه در پهلوی تحکیم عدالت ، صلح و ثبات ، پیشرفت و ترقی و فراهم کردن زنده گی مرفه از حقوق و آزادی های اطفال و نوجوانان پشتیبانی کرده و در موارد لازم باید از انهاحمایت اخلاقی نمایند .

آنچه که در محیط خانواده بیشتر موجب کشیده گی و جار وجنجال های فامیلی شده و به روحیه کودکان و نوجوانان تاثیر منفی میگذارد ، یکه تازی و خودخواهی های پدر ویا مادردر تربیه کودکان میباشد . عدم وحدت نظر والدین در تربیه اطفال و کشمکش های فامیلی برای حل مشکلات خانواده گی باعث میگردد که اطفال آنچه را که در محیط خانه دیده اند در جوانی تقلید کرده و سرمشق قرار دهند . احتمال خشونت جوانانیکه برخورد فزیکی پدران خودرا به چشم سر دیده اند در برابر زنان شان در آینده ، دو مرتبه بیشتر از مردان است که در طفولیت شاهد خشونت پدر ویا مادر نبوده اند .

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد