اظهارات اخیر خانم انجیلا مارکل صدر اعظم آلمان در رسانه های جمعی و اجتماعی بازتاب گسترده ای داشت و مورد استقبال وسیعی از کاربران میدیا قرار گرفت.

ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺮﮐﻞ ﮔﻔﺖ: “ﺩﺭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﻮﺋﯿﻢ:

ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺎ ﭘﻨﺎﻩ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﮑﻪ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ."

این چنین اظهارات خانم مارکل، تفاسیر عدیده ای را میتواند در بر داشته باشد:

اول این که خانم مارکل خواسته است واقعیتی را بیان بکند. چرا مسلمانان به قول آخوند های ایران و ملا ها و روحانیون افراطی افغانستان و سایر کشور های اسلامی، به کشور های " کفری " پناهنده می شوند؟

دوم- چرا مسلمانان به کشور های اسلامی از جمله سعودی و قطر که از برکت نفت طبیعی از سرمایه دار ترین کشور های جهان نیز به شمار می روند و ادعای رهبری جهان اسلام را هم دارند، پناهنده نمی شوند؟ جایی که شهر های حرمین الشریفین است!؟

آیا در کشور های اسلامی واقعن شهر های مقدس و نامقدسی وجود دارد؟

آیا ورود مهاجرین مسلمان در حالت فاجعه آمیز به «خانه ی خدا» ممنوع است و تنها این خانه برای حاجیان و زایرین دالر به دست و زر به کمر میباشد؟

چرا در های خانه ی خدا را بر روی این جنگزدگان مظلوم و از چاره بی چاره نمی گشایند؟

پس حکمت رهبران جهان اسلام و کشور های شان در کجاست؟

در بندگی به خدا و خدمت به خلق خدا و یا در مزدوری به باداران بیخدای شان؟

این گونه سوالات به کرات و به وفور فکر و ذهن بسیاری ها را انباشته ساخته است که منادیان رهبری اسلام چرا زمینه را برای این مسلمانان مظلوم و مستضعف که به امر اسلامی مهاجرت مجبور شده اند؛ مساعد نساخته اند و نمی سازند؟

رویداد های خاور میانه در سالیان اخیر نشان داد که زعما و حکومات کشور های عمده اسلامی خود به امر باداران غربی شان؛ آتش جنگ و افراطی گری جهادی را در خیلی از کشور های مسلمان دامن زده اند و تا هنوز هم به تمویل نیروهای بنیاد گرا و اکستریمیستی می پردازند. امروز این واقعیت از چشم هیچکسی پوشیده نیست که دست همین کشور های اسلامی ی مزدور در خون مسلمانان جهان چه در شرقمیانه، چه در افریقا و چه در کشور عزیز مان افغانستان تا آرنج ها آغشته است.

اینکه رهبران کشور های غربی از جمله خانم انجیلا مرکل، گویا توام با چنین محبت در قبال آوارگان مسلمان برخورد می کنند، و یا آقای یوها سیپیلا صدراعظم فنلند می گوید که خانه اش را در اختیار پناهجویان قرار خواهد داد، سیاسیون در مورد به چند فکتور مهم اشاره می کنند:

گفته می شود که این غرب بود که در کشور های مسلمان نشین شرقمیانه، افریقا، چیچین، کشمیر و افغانستان آتش جنگ را مشتعل ساخته و حتا با ایجاد گروپ های تروریستی تند رو چون القاعده، داعش، النصره و بوکوحرام، طالبان، حقانی، ... می خواهند این آتش جنگ را به آسیای میانه و جنوب آسیا نیز برسانند که مردم کشور مان به خوبی ازین نیات شوم و رذیلانه و تبعات فاجعه آمیز آن آگاهی دارند. و درین جنگ های فرسایشی کشورمان یکی از قربانیان اصلی بوده است و خواهد بود.

آیا خانم مرکل نمی داند که وزیر خارجه ایشان وظیفه گرفت تا علایق آلمان و غرب را در ترغیب حکومت نفاق ملی برای مذاکره با گروهک تروریستی " آی اس آی " یا پروژه انگریزی طالبان برای زد و بند خایینانه دیگری روبراه سازد؟

اما بیشتر از همه به نظر می رسد که: ...کشور ها را به بهانه ی  دموکراسی و حقوق بشر!! و بیرون کشیدن از سلطه ی دیکتاتور!!!؟؟؟ داشتن سلاح اتمی!!!؟؟؟ مبارزه بر ضد تروریزم القاعده ای و طالبانی… داعشی… بوکو حرامی… النصره ای…و غیره اشغال و تحت کنترول در می آورند؟

به همین استراتیژی آنها خود اینهمه گروهک های تروریستی را ایجاد کرده به حمایت و تجهیز و تمویل شان می پرداختند. و با انداختن آنها به جان مردمان بی دفاع، کشور ها خانه ها و کاشانه ها و شهر ها را به آتش کشانیده  وبه ویرانه ها مبدل، ده ها هزار تن را از زادگاه های شان بیجا و آواره ساختند. این میلیاردران و قدر قدرت های غربی بودند که به کشور مان به بهانه مبارزه بر ضد تروریزمی که خود چاق کرده بودند و با شعار تحقق دموکراسی... هجوم آوردند.

غرب بعد از گذشت پانزده سال حضور خویش و حاکمیت حلقه به گوش ترین نوکران شان آقای کرزی و بعدن احمدزی و دبل عبداله، طبق آخرین ارقام درکشور، ماهوار 120000 هموطن از افغانستان فرار می کند که بطور میانگین در سال یک ملیون و چار صدو چهل و چار هزار(1444000) نفر وطن را ترک می گویند ( این رقم سخت تکاندهنده و در خور تعمق است).

بلی بیشترین این فراریان؛ نیروی بالنده ی جوان کشور اند که از بد امنیتی و بیکاری سرنوشت خویش را بدست سراب میسپارند.

با چنین برنامه های بسیار دقیق و پلان شـــــــده؛ یکی از دستاورد های غربی ها هم این است که جوانان و تحصــــیلکردگــــان یعنی نیروی کار ماهر و متخصص را از این نقاط جهان فرار داده و به حیث ثروت بی بدیل دیگر غارت نمایند.

بر علاوه پلان «فرار مغز ها» معطوف به آن هم است تا بتوانند در آینده به سهولت کشور ها را مانند افغانستان اسیر و کنترول نموده به غارتگری منابع و ثروت های طبیعی آنها بپردازند. البته در فاز نخست ازین مهاجران به برده گیری برای کار های شاقه در اروپا آغاز می کنند؛ زیرا اروپا وغرب صنعتی ـ سرمایه داری به نیروی کار ارزان و مزدور کم طلب و مجبور نیاز وسیع دارد.

اینگونه امپریالیزم غربی با الیگارشی پطرو دالر عربی همدست و همسو بر ضد انسان و انسانیت وحشیانه عمل می کنند. چونانیکه ما در کشور خویش طی اقلا ۱۵ سال دیده می رویم که وحشیان طالب را چطور علیه مردمان ساده و مظلوم مان تقویت و استعمال نموده و با دستان آنها از یکسو و با دسایس نوکران ارگ نشین و حکومتگر شان از سوی دیگر؛ وحشت و بی امنی و جهل و جنون را در سراسر کشور تحمیل میکنند و تداوم می بخشند.

 

اگر طور دیگری بود امثال خانم مارکل ؛ رسانه ها و مطبوعات و مراکز فکر سازی و علم و فرهنگ غربی باید صریحا به ریشه یابی واقعی این فاجعه ها پرداخته به طور عامه فهم و دنیا فهم به حقایق تماس می گرفتند و حد اقل گوشه ای از این مسولیت را می پذیرفتند، تا در حل اساسی این بحران که دیده می شود غرب خود آن را ایجاد و تشدید کرده است تشریک مساعی را با سایر همپیمانان غربی و عربی خویش تدبیر می نمودند. تا دنیا میدید که هنوز وجدان انسانی در آنها کاملا نمرده و درد وجدان میتواند آنها را به یاد انسانیت بیاندازد.

ولی تمسخر انگلا مرکل بر مسلمانان و مسلمانی و نماد اعظم آنها کعبه با استفاده از این بحران انسانی؛ گویای شرارت هنوز پیشبینی ناشده میتواند باشد!

مسلمانان! در هرکجا و در هرحالت که هستید؛ به خود آیید، به هوش آیید و به عقل آیید لطفا!

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد