«مناظره با مولوی خراسانی»؛ به راستی مناظره شد!

در آغاز ابراز سپاس دارم خدمت خواهر گرامی ام محترمه استاد جمیله جهش که در یکی از گردهم آیی های بزرگ هموطنان در کانادا؛ تعدادی کتاب «گوهر اصیل آدمی» را به نمایش گذاشته و به علاقمندان عرضه داشته اند و هکذا مراتب تشکرات خویش را حضور بانوی تنور پرور محترمه ژیلا تقدیم میدارم که دومین مساعدت نقدی خویش به بنیاد گوهر اصیل آدمی؛ (200 دالر) را در عین موقع لطف نموده اند.

یکی از اجر ها و برکات تتبعات بنده در حقیقتِ قرآن مجید و اسلامِ واقعی، این هفته به گونه آتی برایم مواصلت ورزید که آنرا کلید فتح باب گفتنی های کنونی قرار میدهم:

ایمیل ویژه و کم سابقه محترم عزیز جرئت مسوول ویبسایت بزرگ آریایی:

«جناب افتخار صاحب گرامی، سلام!

مقالات اخير شما انعکاسات بسيار خوبی داشته است و من ده ها ايميل از علاقمندان سايت پيرامون اين مقالات داشته ام که به طور نمونه يکی آنرا خدمت شما ارسال ميدارم.

شاد و سرفراز باشيد

عزيزجرآت

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

جرئت صاحب بزرگوار سلام!

میخواهم نشرمقالۀ عالم افتخار را در سایت آریائی به شما ونویسندۀ دانشمند وبا شهامتش تبریک بگویم. ایکاش اقای عالم افتخار  این نوشته ها را که جوهر وعصارۀ دین را به خواننده مسلمان افغانستان با زبان فارسی دری توضیح وتشریح میکند، زودتر به چاپ برساند تا فرزندان  ما آنرا بدست آورده بخوانند وخود را با پیام اصلی وحقیقی قرآن اشنا کنند باشد که منبعد  فریب ملا های دانش ستیز وجاهل  دین فروش را  نخورند. خداوند برقلم ودماغ اقای عالم افتخار برکت نهد وعمر طولانی به وی نصیب گرداند تا جواب کم سوادان مذهبی را همچنان محکم واستوار بدهد.

فهم ودسترسی اقای افتخار، در قرآن وتفسیرآن بسیار بالاست وبرای کسانی که عربی نمیدانند وقرآن را تفسیر  کرده نمیتوانند بسیار کمک میکند. جای شکران است که درمیان اهل تفکر  و روشنفکرافغان ، افتخار  چنین قلم بدستی  را داریم، کاش قدر ومنزلت چنین انسانهای با دانش وانساندوست را می دانستیم و از ایشان کسب فیض  وچون مردمک چشم نگهداری میکردیم،  درخاتمه برای شما که در نشر وآگاهی دادن به هموطنان خود ، بمسئولیت نشر چنین  مقالات  سهم فعال میگیرید نیز توفیق ارزو میکنم.

ارادتمندسیستانی 5/ 10/ 2015»

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

عرض کردم که «مناظره با مولوی خراسانی»؛ به راستی مناظره شد!

نخستین مصداقش همانا واکنشی است که مولوی محترم؛ خود درج ویبسایت وزین جاودان نمودند.

چنانکه دیده باشید ثقل اتکا و استناد ایشان بر عربی نبودن قرآن و اسلام؛ بریده آیتی از سوره الانعام بود و دعوی داشتند که آنجا مقوله «ناس» وجود دارد که معنای آن "مردم" بوده و شامل عرب و غیر عرب میشود.

در بحث پیشتر؛ حتی با آوردن صورت مکمل همان آیت و آیت مرتبطش در ماقبل؛ به اثبات رسانیده شد؛ که اینجا «ناس» جز به معنای مردم مکه و اطراف آن نمی باشد. علاوتا آیات فراوان دیگر قرآن؛ طرف استناد و استنباط ساده و سلیس و عام فهم قرار گرفت و نهایتاً با ملاطفت و محبت هموطنی حضورشان عرض شد که:

« مولانا صاحب گل گلاب و قند و نبات!

ملاحظه میفرمائید که سخن قرآن عظیم الشان از سوره مکی نخستینی قریش تا سوره های مبارکه حج و یاسین و تا سوره مدنی واپسینی الانعام؛ همه جا همسان و منطبق با هم است. علاوه بر مواردی که بروز گردید اگر شما بخواهید و خوانندگان ارجمند خواسته باشند انشاء الله به صد ها مورد مشابه و مماثل دیگر بروز رسانی می گردد که مبین و مصدق آن است که قرآن عربی است و اسلام عربی. {در سراسر قرآن؛ حتی اشاره ایکه حج بر همه جهانیان (در مفهوم امروزی کلمه) و در مجموع اسلام بر سایر غیرعرب زبانان تکلیف شده باشد؛ وجود ندارد.}

این حقیقت بیشتر و بهتر از آن معلوم میگردد که قرآن مجید به حیث کتاب مخاطب محور و بنده محور و عرب محور؛ بر مقتضای عقل و فهم و فرهنگ و باور ها و سنت ها و عادات و اعتیادات 1400 سال قبل عرب ها که در واپسین مرحله «ماقبل التاریخ» بودند و قبایل نیمه وحشی و نیمه بربر به شمار می آمدند؛ جهانبینی و جهانشناسی بدوی و محدود و نیمه مغشوش را بازتاب میدهد و در احکام امضایی یا تصویبی خویش (به قول فقها)، اصولاً یک سند عصر برده داری و دوران نخستین فلزات است که این حقیقت تکاملی به صراحت در سراپای این کتاب مقدس و منجمله در سوره حدید انعکاس روشن دارد:»

و باز علاوه بر آیت مربوط سوره حدید؛ استنتاجات قرآنی و الهی مزیدی هم اقامه گردید.

به طور یک کل؛ تا کنون نه بنده چنین اثری تألیف کرده ام که سراپا و یکی به دنبال دیگر؛ همه بخش های آن از قرآن و موبمو منطبق با قرآن میباشد و نه یک چنین اثر را در جای دیگری دیده ام. از این دیگاه؛ هرانچه حضرت مولانا خراسانی در مورد میفرمایند و فرموده اند؛ فقط به خود قرآن راجع میباشد. جالبیت و اهمیت غیر عادی متن واکنشی جناب مولانا؛ در همین جاست!

دقت فرمائید:

     «عبدالله خراسانی
       اکتبر ۶, ۲۰۱۵ در ۳:۰۷ ق.ظ

آقای جاهل بی افتخار و پیروانتان،

حالا بمن ثابت شد که شما اعضای گروه صهیونیستی و مرتد قرآنیه یا اهل القرآن هستید که وظیفه شان تحریف قرآن در پوشش قرآن و دین است. افرادی چون محمود وثیق و بختیاری نژاد و سروش همکیش شما اند که امروزه در سطح بین المللی سرگرم تحریف قرآن حکیم و بدنام ساختن اسلام عزیز در بین فارسی زبانان اند. پس فکر نکن که در این دیار کفر هر یاوه که بسرایی بی پاسخ خواه ماند. در طول تاریخ اسلام افرادی مثل تو زیاد پدید آمده اند که سعی کرده اند آفتاب عالمتاب اسلام و قرآن را با انگشتان کثیف شان بپوشانند، اما اسلام و قرآن پاک بیشتر از قبل درخشیده اند و خواهند درخشید.»

بنابر این «اسلام و قرآن پاک» گویا همان آیات متعدد نقل شده با اصل تام و تمام عربی و با ترجمه رسا و تردید ناپذیر؛ نیست؛ بلکه اینها چیز هایی است که برای جناب مولانا ثابت ساخته است که من جزوی گروه «صهیونیستی و مرتد قرآنیه یا اهل القرآن» میباشم؛ پس «اسلام و قرآن پاک» حضرت شان چیست و درکجاست؟! آیا شما میتوانید از این معما پرده بردارید؟

چون ادامه نوشته جناب شان به کامینت نویس دیگر راجع میباشد؛ اول به اصل کامینت دقت بفرمائید:

«کریم

اکتبر ۵, ۲۰۱۵ در ۱۱:۵۵ ب.ظ

من که نظرات ملا صاحب آقای عبدالله خراسانی را خواندم در یافتم که ملا صاحب خراسانی درک عمیقی از دین اسلام ندارد، درک او از قرآن و اسلام خیلی ابتدائی و خشک میباشد. در پهلوی آن ملاصاحب خراسانی نمیداند که علم در این یکهزارو چارصد سال تغیرات فراوانی یافته و علم به دست آوردهای مهمی در عرصه اقتصاد و سیاست و علوم اجتماعی و علوم تجربی نایل شده است. اگر روشن تر بگویم تنها اعلامیه حقوق بشر که از طرف تمام کشورهای جهان از تمام ادیان و مذاهب جهان به تائید و تصویب رسیده است، بهتر از هر کتاب دینی و مذهبی روی زمین میباشد. از آقای خراسانی سوال شود که آیا این اعلامیه را مطالعه نمودند و از متن آن چیزی میفهمند؟!»

اینک خراسانی صاحب:

«و اما در پاسخ به آقای کریم صاحب کامنت بالا و همفکرانش باید بگویم که از این کفر گویی ات توبه کن که یاوه سرائیده ای که اعلامیه حقوق بشر بهتر از قرآن است. پناه به خدا از این کفر ورزی. این قرآن عظیم الشأن بود که به جهانیان پیشرفت و تمدن را آموخت. رنسانس و پیشرفت اروپا از تمدن اسلامی ریشه گرفت. زمانی که مسلمانان در فضا شناسی و طب و سایر علوم تحقیق میکردند، باداران غربی تو و همفکرانت در بربریت و وحشت زندگی میکردند. این مسلمانان بودند که درس علم و پیشرفت و تمدن به جهانیان دادند. اما حیف که مسلمان نماهای از قماش تو حلقهٔ غلامی غرب و مرداری هایش را محکم بگردن بسته اند. تو بکدام حقوق بشر ایمان داری؟ آیا حقوق بشر غربی که تنها در دو جنگ جهانی بیشتر صد میلیون انسان را کشتند؟ بعد از جنگ دوم نیز ده ها میلیون دیگر را در جنگهای دیگر بقتل رساندند؟ حقوق بشر واقعی همانا تنها در اسلام است و بس
عبدالله خراسانی»

اگر نگوئیم جالبترین، مسلماً یکی از قسمت های جالب دیگر این مناظره، کامینتی است که به امضای مولیان پسانتر درج ویبسایت گردیده است چنین:

« مهر ۱۵, ۱۳۹۴ at ۷:۳۶ق.ظ

عجیب نیست؟؟؟

هند و چین نزدیک به 2.5 میلیارد نفوس دارند. ۱۵۰ خدا و ۸۰۰ عقیده متفاوت دارند و در صلح زندگی میکنند.
مسلمانان ۱٫۵ ملیارد نفوس دارند و یک دین و یک خدا و یک پیغامبر و یک کتاب مقدس دارند ولی همیشه در حال جنگ و کشتن یکدیگر اند.

قاتلین میگویند : الله اکبر!

مقتولین میگویند: الله اکبر!

عجیب نیست؟؟؟

اگر هست پس علت در خداست، در پیامبر ، در کتاب مقدس یا در خود مسلمین؟
شاید علت همان نیمه نیمه باشد که به فرموده مولوی خراسانی؛ پیامبر اسلام ؛ پیامبر «انس و جن» است و نیم مسلمانان؛ جن ها میباشند و با نیم انس های مسلمان جور آمده نمیتوانند!!!»

جناب مولوی خراسانی؛ در برابر این کامینت بلافاصله چنین فرموده اند:

« اکتبر ۸, ۲۰۱۵ در ۱۲:۴۰ ق.ظ

آقای مولیان.
اولش که همه جهان اسلام در جنگ نیست. از ۶۶ کشور تنها ۵ یا ۶ کشور مسلمان در جنگ است. ثانیا آن جنگها همه تحمیلی اند از طرف بادار هایت امریکا و اسرائیل و انگلیس و فرانسه و حالا هم روسیه. مسلمانان با عزت ترین و با شرف ترین و صادقترین و صمیمی ترین و دلسوز ترین مردم جهان اند. بهمین علت از جانب آدم های شرور، آدمکش، خونخوار، ناموس فروش، خنزیر خوار، شرابی و بوزینه صفت از جنس شما مورد تهاجم قرار گرفته اند. مسلمانان یگانه انسان های اند که خالق و آفریدگار واحد و پروردگار و خداوند متعال را میشناسند و می پرستند. انسان ها غیرِ مسلمان امثال تو همه یا بت می پرستند یا پول یا شراب یا شهوت یا مانند هندوان شرمگاه انسان یا گاو یا ادرارش یا .. یا.. یا.. را پرستش میکنند. چرا مزخرف میگوئی و حرفهای باداران یهودی – داروینی ات را طوطی وار تکرار میکنی؟ اگر کافران که بگفتهٔ تو در صلح زندگی میکنند، در پهلویش مادر و خواهر و دختر و..خود را هم حامله دار میسازند، مانند خران و خوکان و سگان با همدیگر تناسل میکنند، حتی حیوانات از تجاوز جنسی شان در امان نمیماند. شراب و ادرار گاو را مینوشند، گوشت موش و خوک و سگ و مار و ..و… را هم میخورند و اینگونه جنایات دیگر – صلح آمیز- نیز مرتکب میشوند. تو اگر اینطور صلح را دوست داری پس مبارکت باد و برو از آن لذت ببر.ما مسلمانان صفت فرشتگان داریم، خدای واحد را پرستش میکنیم، پاک میخوریم و مینوشیم و پاکیزه زندگی میکنیم. با این گفته ات که (علت در خدا یا پیامبر یا در قرآن است)، در کفر تو هیچ شک و شبه ای نیست. توبه کن و سر از نو کلمه طیبه لااله الاالله محمد رسول الله را بخوان و تصدیق کن.
عبدالله خراسانی»

و اما پاسخی که به اینهمه تکفیر و تفسیق و داو و دشنام داده میشود؛ واقعاً بسیار پُرمغز و هیجان آور و مملو از دانش است. توجه کنید:

« مولیان مومن منتقد

اکتبر ۸, ۲۰۱۵ در ۵:۰۲ ب.ظ

همین حالا از مقالات اول همین سایت جاودان، خطاب به جناب عبدالستار سیرت خوانده میشود:
« ریسرچ آن است که یک موضوع را از نگاه علمی دوباره بررسی باید کرد و اشتباهات گذشته را باید جبران کرد که این در مورد علوم قرآن هم صدق میکند. زیرا علوم قرآنی از مطالعات علوم انسانی است و همه امور مطالعات قرآنی مانند اعراب قرآن ، دستور زبان ، شأن نزول قرآن ، تفسیر و تأویل و همه همه بعد از رحلت پیشوای اسلام توسط انسان طرح ریزی ، مطالعه و بررسی شده است. آیا شما کدام مدرک و سند علمی دارید که دانشمندان گذشته اشتباه نکرده اند؟ در آن زمان میکروسکوپ وجود نداشت که یک گیاه و یا نبات از نگاه علمی تخمۀ آن مورد مطالعه قرار گیرد و مشخص ساخته شود که فلان نبات از کدام خاندان است. آیا ما در قرن ششم هجری می‌دانستیم که طور مثال خربوزه از خانوادۀ کدو است؟
جناب شان از تصنیف موضوعات علمی قرآن صحبت کرده‌اند غافل ازینکه تصنیف کاری همه علوم به شمول علوم قرآنی میتواند در اثر پیشرفت علوم تجدید شود و مطالب جدید از داخل قرآن دانسته شود و استنباط شود. آیا در قرن چهارم و یا ششم هجری دانشمندان قادر بودند که ضریب ۱۹ را در قرآن شناسایی کنند؟ این کار در قرن بیستم توسط کامپیوتر صورت گرفت. پس تصنیف علوم به شمول علوم قرآنی میتواند تغییر کند . در قرن بیستم دانستیم که همان «دی اِن اِی» که در نباتات وجود دارد ، در انسان هم وجود دارد.

پس تعریف توحید قرن ششم تا تعریف توحید در قرن بیست و یکم زمین و آسمان تفاوت دارد. نه تنها تعریف و مفهوم توحید تغییر کرد ، دید و بینش انسان در مورد خداشناسی تغییر کرد و جهانیان نظام خلقت را علمی تر از گذشته میدانند. تصنیف علوم از مسایل ابتدایی علم و تحقیق است که در صنف اول دانشگاه طرز و ترتیب علم تحقیق و تتبع را تدریس میکنند.

از نوشته‌های استاد (سیرت) معلوم می‌شود که جناب شان جامعه شناسی اسلامی را وارد نیستید زیرا بدون کنجکاوی علمی اشخاص را تمجید می کنند. چون قرآن شناسی از علوم انسانی است هر کس میتواند آنرا حوصله کند و تفسیر کند در صورتی که توحید ، حکمت ، اتیمولوژی عربی ،جامعه شناسی و تاریخ اسلام دسترسی داشته باشد و اما می‌تواند اشتباه کند .

از جمله من فقط یک مثال از دانشمندان که شما فهرست کرده‌اید به شما تقدیم می‌کنم و به یاد شما می‌آورم که یکی از اشتباهات سید قطب شهید این بود که اسلام را ایدیولوژی خواند. دین ، هر دین که باشد از نگاه جامعه شناسی ایدیولوژی نیست زیرا دین ثبوت کار ندارد. یک عقیده است. مردم یا قبول میکنند و یا نه می‌کنند و به هیچ صورت تحمیل نه میشود.

وقتیکه قرآن در شروع سوره بقره می‌گوید “الم ذلک الکتاب لا ریب فیه، این ثبوت کار ندارد. یا شخص قبول میکند و یا نه می کند. «ایده» یعنی نظریه و «لوژی» یعنی علم. ایده لوژی یعنی علم نظریات. نظریات همیشه ثبوت کار دارد. قرآن ثبوت کار ندارد و سید قطب شهید به اشتباه بوده است.»

بنده (مولیان) نمیخواستم به جواب جاهلی همرنگ طالب ها و داعش ها سخنی بگویم چرا که همه خورد و بزرگ اندک با سواد میداند که تاریخ اسلام سراپا جنگ «هفتاد و دو ملتی» مسلمان با مسلمان بوده و هست و در آینده ها نیز خواهد بود.

ولی با خواندن مقاله بالا تشویق شدم که این حصه اصولی اش را به برادران و خواهران غیر جن مسلمانم تقدیم بدارم. بقیه مقاله مذکور را تائید یا رد نمیکنم چون صلاحیتش را در خودم نمی بینم.

مولیان، مومن منتقد و بینا و صاحب خرد و گوینده “سلام” به جاهل!ً»

چون بنده درینجا لازم نمی بینم از خود تبصره داشته باشم؛ خوانندگان محترم؛ موضوع بسیار ژرفی را که اینجا برادر یا خواهر ما مولیان به میان کشیده اند؛ یعنی جنگ «هفتاد و دو ملتی» مسلمان با مسلمان را به خاطر بسپارند تا بعداً در مورد صحبت نمائیم.

پس از اینها نظرات عمده قایم شده پیرامون "مناظره" به ترتیب زیر است که هر کدام نشان میدهد نام خدا؛ لایه های مختلف هموطنان ما از مولوی صاحب خراسانی و همقطاران شان که روحاً در قرن 4 و 6 هجری و حتی ماقبل تر از آن؛ زندگی میکنند؛ خیلی ها پیش افتاده اند.

« ناشناس ـ مبارزه علم و جهل

مهر ۱۴, ۱۳۹۴ at ۴:۱۵ب.ظ

در جایی خوانده بودم که “بسیاری از محققین به اهمیت اعتقادات مذهبی در تحولات دنیای اسلام پی نبرده اند.در حالیکه هیچ عاملی به اندازه ی اسلام در تعیین خط مشی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی…ملل اسلامی نقش نداشته و ندارد.

هر گونه بررسی جامعه شناسانه در امور اجتماعی جهان اسلام بدون در نظر گرفتن عامل فوق العاده مهم اعتقاد اسلامی، عقیم است. اگر کشورهای اسلامی قرنها ست هیچگونه پیشرفت واقعی علمی نداشته اند،

اگر کشورهای اسلامی منشاء هیچ تحول ارزشمندی در صدها سال اخیر نبوده اند، اگر عقب افتادگی با مسلمان بودن، همبستگی مثب دارد، اگر در اکثر کشورهای اسلامی تقاضائی برای حقوق بشر و دموکراسی نیست.

اگر در معدود کشورهای اسلامی که یک دموکراسی نیم بند وجود دارد، این دموکراسی پا نمی گیرد و دائم در تزلزل است. اگر محصول خیز ش اسلامی جدید در ایران و افغانستان و کشور های خاور میانه، صدور نفرت و مرگ به جهان بوده است و دهها اگر دیگر. همه ی این اگر ها با اسلام در ارتباط است و باید محققان این ارتباطات را پیدا کنند.”
به این اساس من محترم محمد عالم افتخار را محققی یافته ام که به سهم خود همین کار را میکند و نه تنها باید از طرف هموطنان ما بلکه باید از طرف همه مردمان مسلمان و همه مردمان صلحدوست و عدالت خواه و ترقی طلب و تمدن طلب جهان با تمام چیز های ممکن و لازم پشتیبانی شود.

نظرات پر از تعصب و جهل و سفسطه امثال عبدالله خراسانی به نوبت خودش همین حقیقت بزرگ را آفتابی میسازد. شما به بی منطقی مطلق اینها توجه نمائید که حاضر نیستند به ایات و نصوص خود قرآن که بدون آن اسلامی وجود ندارد و نباید وجود و معنی داشته باشد؛ اندکترین توجه و دقت و احترام نداشته فقط باد و بخار معده شان را باد میکنند. اینها جتی از واعظ و ملایی که اقبال انتقادشان میکند هم کور دلتر و کور وجدانتر به نظر میرسند و فرهنگ های منحط خانوادگی و مدرسه ای در بیش از هزار سال فقط همینگونه موجودات تربیت کرده و جهان اسلام و جهان بشری را به میکروب آغشته کرده است.
مقصدم از اقبال این رباعی اش بود:

زما بر واعظ و ملا سلامی *** که پیغام خدا دادند ما را

ولی تأویلشان در حیرت انداخت *** خدا و جبرئیل و مصطفی را

از جاهل و مریضی که پیغمبر اسلام را پیغمبر جن ها بداند و بخواند ؛ چه گله . به مردم اندک با عقل معنای چنین سخنان همین باید باشد که ؛ خیر دین اسلام هم تا همان اندازه؛ دین جن هاست و کم از کم نیم امت این پیغمبر هم باید جن ها باشد. میشود این یک کشف باشد ما و همانند های مان ناحق همه مسلمانان را آنسانها خیال میکنیم. مخصوصاً داعشیان را که در عراق و وسوریه چقدر با انسان و انسانیت خصومت کور نشان میدهند و همراهان طالب شان را که این روز ها در کندوز و افغانستان اصلاً انسان و انسانیت را سلاخی می نمایند و در کم و بیش دو دهسال که توسط آی ایس آی پاکستان و عرب ها تربیت و سوق و اداره میشوند؛ چقدر اعمال جنیاتی و شیطانی مرتکب شده اند؟!
من هرچه شرط بلاغ است به تو میگویم
تو از سخنم خواه پند گیر و خواه ملال»

*******

« Jaweed

مهر ۱۴, ۱۳۹۴ at ۱:۲۶ق.ظ

محترم خراسانی = در مباحثات علمی و منطقی اگر تحلیل ها و استدلا لات طرف مقابل ، بر حسب دلخواه ما نباشد، بازهم باید از پرخاشگری وتوهین کردن اجتناب بورزیم. براساس تیوری داروین نه تنها آقای افتخار بلکه شخص شما وحتی پدر و مادر مجازی تان ( آدم و حوا)نیز می ترسم از همان نسل باشند. اگر شما نظریهٔ داروین را قبول ندارید، برای رد آن دلایل علمی بیاورید و یا اصلا تذکری از آن ننمائید. تکامل تدریجی بخشی از علم بیالوژی است و قسمیکه می دانید طب مدرن متکی بر قوانین همین علم بوده و ما افزایش حد متوسط عمر بشر را از ۲۶سال در عصر مغاره نشینی تا ۷۸ سال در آوان کنونی مدیون طب و دیگررشته های ساینس هستیم.
قرار آمار= دو ملیارد و دو صد ملیون جمعیت دنیا معتقد به دین عیسوی

یک ملیارد و شش صد ملیون معتقد به اسلام و

یک ملیارد و یک صد ملیون معتقد به آیین هندویزم می باشند.

آنگونه که شما هندویزم را مملو از مزخرفات یافتید، پیروان همه ادیان همینسان نواقص، تناقضات وغیرحق بودن دین های دیگر را ادعا میکنند. اگردیگران ویدیوی ذیل را ببینند، چه خواهند گفت؟
http://www.youtube.com/watch?v=yxXY3CIApn4

شاعری می گوید = ( دور از شرافت شما)

خرباش که این جماعت از فرط خری

آن کو نه خراست، کافرش می خوانند

نظر به عقیدهٔ ما جبارقاتل « بیسواد اما مسلمان» با مقایسه با ادیسون مخترع برق، آدم بهتروعاقل تراست که بعدازختم مجازات قتل هایش ابدالابد دربهشت خواهد بود وادیسون برای همیش ساکن جهنم شده برعلاوهٔ شکنجه های دیگر، به تعداد لایتناهی شاک های برقی هم دریافت خواهدداشت.

اما سکیولریزم به مفهوم بی دینی نیست بلکه، سیستم حکومتداری است که قوانین آن مبتنی بردین نباشد. مثلاً ترکیه باوجود داشتن رئیس جمهوربنیادگرا مملکت سکیولراست. سوریه، اردن،مراکش،مالیزیا،البانیاوکشورهای آسیای میانه نیزسکیولرمیباشند‌‌. عربستان، ایران، پاکستان و واتیکان غیر سکیولر هستند. اما طوریکه آگاهید، در عربستان قانون شریعت بالای عوام الناس وسکیولریزم بر خاندان سلطنتی تطبیق میگردد.

.خداوند توانا ما را از شر بنده گانش در امان نگهدارد»

*********

« فارغ

اکتبر 6, 2015 در 12:13 ق.ظ

آدمان روی زمین متفاوت اند. خود خواهی و خود بینی مرض بسیار خطر ناکی است که یکتعداد مسلمانان را پیچانده است. اقای عبدالله خراسانی هم معلوم میشود که از همان جمله مردمان خود خواه و خود بین میباشند. طوریکه نوشته هایش نشان میدهد که در سطح پائینی از دانش قرار دارد، به همین خاطر است که او جرئت نموده که در باره نوشته دانشمند محترم و مسلمان راستین عالم افتخار چیز های در سطح چرند و یاوه بسرایند و بنویسند.»

*********

برای باز شدن گره هایی عمدهِ چند نظیر «جنگ هفتاد و دو ملتی» مسلمان با مسلمان که در جریان این مناظره افتاد؛ و گفته شد که در سراسر تاریخ اسلام تداوم داشته و در آینده نیز ادامه خواهد؛

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد