افغانستان اتحاد عمل ملت بمثابه راه حل

هلند، جنوری ۲۰۲۲

کشور عزیز ما افغانستان نزدیک به پنج دهه آماج جنگ خانمان بر انداز با شعار ها و عناوین متنوع چون آزادیخواهانه، حاکمیت اسلامی، انفاذ شریعت وآخرالامر ایجاد امارت قرار داشته است، در این مدت میلیون ها باشندهٔ این کشور جان های شیرین شان را از دست داده اند و میلیون های دیگر یامعیوب و یا از روی اجبار به ترک دیار تن داده اند.

دراین همه مدت یکعده رهبر نما ها و سردمداران سازمانها، احزاب، تنظیم ها و گروپ های جنگی که بیشترینهٔ شان یا مستقیماً از جانب اجانب توظیف شده بودند و یا به نحوی حلقهٔ غلامی برگردن انداختند نه تنها مردم را در راه استحکام  و وحدت ملی، اتحاد، اتفاق، تعاون، همکاری، اعتماد، همدلی، همبستگی، یگانگی همیاری، تساند و مشارکت ملی فرا نخواندند و ترغیب نکردند بلکه با همه ذرایع، امکانات و وسایل سعی کردند تا تمام شیرازه های وحدت ملی را تخریب کرده، بحران آفریدند و بر آتش جنگ پیوسته روغن ریختند. این ارواح خبیثه از ریختاندن خون میلیون ها هموطن ما سیرآب نشده و هنوز هم نه تنها دهل تفرقه میان مردمان کشور را می نوازند بلکه حالا این نوکران سازمان استخبارات روس، پاکستان، ایران و امریکا نغارهٔ تجزیه کشور محبوب ما افغانستان را سر داده اند. این ددمنشان بدون تحلیل منطقی و درنظرداشت ساختار و وضعیت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و اتنیک کشور ماحالا بیشرمانه تجزیه افغانستان را منحیث یگانه راه حل معضل افغانستان وانمود میکنند. در حالیکه در واقعیت امر تمام معضلهٔ افغانستان خود این نمایندگان استخبارات خارجی میباشند زیرا این ها این همه سال به کمک، امکانات و زیر نظر سازمانهای استخبارات خارجی بر اریکهٔ قدرت در افغانستان چمبر زده بودند، قوای مسلح حافظ نوامیس کشور را منحل و انبار هایی از سلاح و مهمات قوای مسلح کشوررا به یغما برده و برای پیشبرد اهداف خصمانهٔ دشمنان افغانستان مردم از همه جا بی خبر ما را به بهانه های مختلف به جنگ انداختندو تا هنوز هم به جنگ می اندازند. اگر این فرو مایگان سیاسی دست از سر مردم ما بردارند و مردم نا آگاه  ما از شر شان رهایی یابند. هیچ فردی در کشور ما خواهان تجزیه و تفرقه نبوده و نخواهد بود. یعنی هرچه بی اتفاقی، بی اعتمادی، عدم تعاون و همکاری در میان مردم ما ریشه دوانیده عامل اصلی آن بیسوادی، ناآگاهی مردم و سیطرهٔ موجودیت و تبلیغات زهر آگین این رهبر نما های تنظیمی و چکیده های نامیمون چپ دیروز که از طرف سازمانهای استخبارات خارجی بجان مردم ما و تمامیت ارضی کشور ما افتیده اند، ثروت روی زمین و زیر زمین کشورما را برباد و تاراج کرده اند، میباشند. وطندوستان و آنانیکه در بحبوحهٔ این زمان و قبل بر آن برای انسجام این مردم منحیث ملت واحد و یکپارچه با درنظرداشت قانومندی علمی و تجربی آن کمر همت بستند با هزار نیرنگ، حیله و فشار از مسند و امکان بدور ساختند و آنانیکه امروز تلاش دارند درراه یک پارچه ساختن مردمان این کشور در زیر بیرق سه رنگ ملی و محدودهٔ جغرافیایی افغانستان مردم را متحد گردانند نیز با هزاران حیله، افترأ و بهتان داخلی و خارجی روبرو اند.

مردم ما باید بیدار شوند و در برابر همه انواع تجاوز بیگانگان و افتراات غلامان ددمنش داخلی شان ایستاده شوند و کشور خویش را از شر این فسادپیشگان که عدهٔ شان در بستر های مخملین غرب لمیده و نغارهٔ تجزیه کشور واحد مان افغانستان و شروع جنگ داخلی را سر داده و مقاومت های اول و دوم قاچاقبران زمرد و خاینین ملی را ترغیب و تشویق میکنند.

مردم ما آگاه شوند که کشور  و مردم ما با همین ساختار اجتماعی با کمی تنقیصات جغرافیایی هزاران سال با هم کار مشترک و زندگی کرده اند و حدود سیصد سال با همین نام مقدس افغانستان مستقلانه روابط تنگاتنگ با همه کشور های جهان داشته و منحیث عضوء کامل الحقوق سازمان ملل متحد و سازمانهای بین المللی را داشته است و هزاران نمایندهٔ با صلاحیت این کشور بنام مقدس افغان در سراسر گیتی از کشوری بنام افغانستان نمایندگی کرده اند و هیچگاهی از این نام مقدس وطن اش که برای همه اتباع اش حیثیت مادر را نیز دارد نادم و پشیمان نبوده اند. این نوکران سازمان استخبارات پاکستان، روس، ایران و امریکا اند که از نام افغان و افغانستان خجالت میکشند زیرا افغان و افغانستان نماد با عظمت اتحاد مردم وملت افغان  دشمن این خود فروخته ها است. آنانیکه دیروز زیر نام تنظیم، جهاد، مذهب، قوم و زبان مردم را در گرو گرفته بودند امروز نیز بدامن روس، ایران، امریکا افتیده گاه با یک بلندگوی غربی و گاه با بلند گوی روسی و ایرانی زیر نام تحلیل گر و تفاله های رژیم های قبلی تقلا دارند تا با طالبان نیز در قدرت سهیم گردند. مردم را به نظم ستیزی، ویرانگری، هرج و مرج و زیر نام مقاومت به جنگ داخلی ترغیب میکنند. حوادث روز های اخیر در فاریاب بوضاحت نشان داد در عقب این شورش ها دست استخبارات خارجی و نوکران معلوم الحالش چون دوستم، قانونی، تورن اسمعیل، چوکره دزدان زمرد، مزدک خاین ملی و دیگران دخیل است.

مردم ما بائیست بیدار و آگاه گردند و خواسته ها، پلانها و سترتیژی های کشور های آزمند را درک کرده و در هر حالت و موقعیت  از منافع ملت خود دفاع کنند. ما زمانی ملت می شویم که درک کامل از منافع ملی داشته باشیم و تمام منفعت های شخصی، گروهی، حزبی، سیاسی، قومی، سمتی و خانوادگی را از دیدگاه منافع ملی ببینیم. رشد آگاهی ملی در سراسر گیتی تنها به وسیلۀ تعمیم سواد همگانی، تعمیم و توسعۀ فرهنگ، ارتقای معرفت مردمان از وضعیت خود، منطقهٔ خودشان و جهان وعلل وعوامل پیشرفت وعقب مانی سائر ملل گیتی، یعنی تجارب تأریخی ملل جهان ممکن و میسر گشته است، فقط آنهایی به ساحل خوشبختی گام گذاشته اند که با عقل سلیم وانتباه منطقی از تجارب گذشته، خود در باره سرنوشت مردم وکشور خود تصمیم اتخاذ کرده اند. ما در پی نفی منافع سایر کشور هانیستیم، بلکه پیوسته منافع ملی ما برای ما ارجحیت داشته باشد و از هر وضع ایجاد شده در منطقه ودنیا برای دستیابی به منافع ملی خود ما استفاده ببریم و اوضاع کشور خویش را خود مدیریت کنیم. باید بدانیم که همهٔ ملل پیشرفته ومترقی جهان این همه سعادت را رایگان بدست نیآورده اند. آنها هم فراز و فرود های فراوان را تجربه کرده و قربانی های بیشمار در این راه داده اند. ما نباید غُره به تأریخ پنجهزار سالهٔ  خویش باشیم. ما به بدبختی های امروز خویش بیاندیشیم و برای مشکلات امروز خویش چاره جویی کنیم.

طالبان بدون تعامل بین المللی و رعایت نورمهای حقوق بشری در داخل کشور و مشارکت همهٔ مردم در اداره، اقتصاد و سیاست هرگز نمی توانند به حاکمیت شان ادامه دهند. من دلایل قانومند اجتماعی این مامول را بر اساس اصول اداره و حاکمیت طی مقالات جداگانه مؤرخ  ۲۳/۰۸/۲۰۲۱را زیر عنوان “مطالبهٔ زمان و وظایف ما” و مؤرخ ۱۰/۱۰/۲۰۲۱ زیر عنوان “  حکومت فراگیر یا حاکمیت مجدد دزدان؟” منتشرهٔ ویبسایت های وزین افغانی به تفصیل بیان کرده ام. اما مردم افغانستان هزاران مرتبه طالب متحجر دست نشانده پاکستان را بر وطن فروشان، قاچاقبران، دزدان، لندغران و زور گویان تنظیمی، غاصبین دارایی های عامه و مفسدین که در بیست سال اخیر همه هستی کشور ما را چاپیدند ترجیح میدهند و هرگز به بازگشت این خاینین بوطن بنام  حکومت و یا دولت مشارکتی تن نخواهند داد.  همچنان اضافه باید کرد که کشور های اسلامی در طی یک هزار و چهارصد سال تاریخ موجودیت دین اسلام در کرهٔ ارض چه در زمان حیات حضرت محمد مصطفی(ص) و چه در زمان خلفای راشدین و تاکنون امارت اسلامی را تجربه نکرده است و پیغمبر دیگری هم نازل نشده تا همچو سیستم سیاسی معوج و مریض را فرمان داده باشد. پس مفهوم امارت از ریشه  مردود و نا محتمل است. دیر یا زود طالبان در پهلوی سایر گندگی هایشان به این خبط خود نیز پی میبرند. در غیر آن بحران اقتصادی موجود در کشور بحران اجتماعی شدیدی را در پی خواهد داشت که به بحران عمیق سیاسی منجر خواهد گشت.