توطیه های انگلیس برضد زمانشاه و از دست رفتن خراسان

قسمت دوم

نقش صدراعظم زمانشاه در واگذاری خراسان به ایران:

وقتی زمانشاه از لشکرکشی فتح علیشاه قاجار برخراسان مطلع شد، با شتاب از لاهور به افغانستان برگشت.در ۳۰جنوری ۱۷۹۹ زمانشاه به پشاور رسید وپس از توقفی کوتاه از پشاور آهنگ هرات کرد. زمانشاه نگران بود که ممکن است برادرش محمود با کمک شاه قاجار بر هرات یا قسمت دیگری از خراسان تسلط یابد. زمانشاه بعد از مواصلت به هرات به عساکرش استراحت داد، اما دیری نگذشت که مطلع شد شاه قاجار به تهران بازگشته است.[11]

غبار از حمله شاه قاجار با همراهی شهزاده محمود برخراسان در سال ۱۷۹۸ یاد نموده و نامۀ سردار رحمت الله خان صدراعظم زمانشاه را به صدراعظم فارس نقل و علاوه میکند که :«این بارفتح علیشاه روی رضا نشان داد وبه شهزاده محمود گفت: شما بواسطه ناسازگاری هوا باید به طبس ویا ترشیز اقامت نمائید وتا سال آینده نمیتوانید اقدام برضد زمانشاه کنید. البته در آینده بروسای عرب آن منطقه امر خواهد شد که در حمله برهرات با شما کمک کنند.از آن ببعد در یک روز زمانشاه از هرات بقصد قندهار وفتح علیشاه از سبزوار به قصد تهران مراجعت کردند.»[13]

فرهنگ اشاره به نامه هاى ميکند که بين صدراعظم زمانشاه ( سردار رحمت الله خان) و حاجى ابراهيم صدراعظم فارس رد وبدل شده بود و مينويسد: « وقتى شاه قاجار قريه مزينان سبزوار را محاصره کرد يک نفر افغان از طرف وفادارخان وزير اعظم زمانشاه نامه اى با چند شال ظريف به عنوان خلعت براى حاجى ابراهيم وزير اعظم قاجار آورد. در اين نامه صدراعظم زمانشاه نوشته بود: « اگر حکمران ايران(فارس) از حمايت شهزاده محمود دست بکشد و اطمينان بدهد که به متصرفات افغانستان حمله نخواهد کرد تا زمانشاه بتواند بدرستى نقشه اش را در کشور هندوستان تعقيب کند، زمانشاه از حمايت رؤساى خراسان (جعفر خان بيات والى خراسان و ﷲ يارخان از امراى طرفدار دولت درانى که بدست دولت ايران اسير شده بودند) خود دارى خواهد کرد و تمام ايالت را تا چند ميلى هرات رها خواهد کرد تا به تصرف شاه ايران درآيد.»[14]

بدينسان استعمارانگلیس نخستین ضربت خود را برپیکر افغانستان واردکرد و براثر مشوره هاى غلط سردار رحمت الله خان صدراعظم کم درايت زمانشاه، خراسان به تصرف ايران در آمد(۱۷۹۹)، درحالى که زمانشاه به فتح هند نايل نشد. ایران که چنین تحفه بزرگ را از سوی زمانشاه دید،بلادرنگ بدرخواست زمانشاه راضی شد و شهزاده محمود را به ترشیز کرمان تبعید نمود.

برای من سوال برانگیزاست که زمانشاه چطوربا لشکر عظیم وآمادۀ نبرد درهرات هیچ اقدامی در دفاع از متصرفات خود درغرب کشور نکرد و براحتی حاضر گردید با مشورت صدراعظم بی کفایت حود از خراسان به نفع دولت قاجاری صرف نظرکند،آنهم به شرطی که از کمک به شهزاده محمود دست بردارد؟ درحالیکه میتوانست بادادن خراسان به برادرخود تمامیت ارضی کشورخود را حفظ کند.

شک وبدگمانی من بر صدراعظم زمانشاه :

ناکامی های متواتر زمانشاه در لشکرکشیها و واگذاری مفت خراسان به ایران بدون مقابله وزورآزمائی با ایران ، این شک وتردید را در ذهنم تقویت میکند که، نکند وفادارخان صدراعظم زمانشاه نیزیکی از جواسیس واجنتان انگلیس بوده باشد؟ هرچند سندی درمورد اجنتوری وفادارخان در دست نیست ولی از این اشاره فرهنگ که میگوید:« زمانشاه درسال سوم سلطنتش (۱۷۹۶) سرداررحمت الله خان پسر سردارفتح خان پوپلزائی را که ازابدالیان مقیم ملتان بود و در مرکز افغانستان مثل کندهار و کابل نفوذ و اعتباری نداشت، با لقب" وفادارخان" به حیث صدراعظم مقررکرد.»[15] استنباط می شود که انگلیسها در پیش کردن سردار رحمت الله خان بدربار زمانشاه نقش بازی کرده اند.زیرا انگلیسها از ۱۷۹۳ تا سال ۱۷۹۶ بخوبی متوجه بودند که زمانشاه هرسال برهندلشکرکشی میکند و با وجودی که درعقب هرلشکرکشی او شورشی برپا میشد وشاه را مجبور میساخت تا راه رفته را با سرعت دوچند طی کند وخود را به افغانستان برساند وغایله راخاموش کند،در چنین اوضاع واحوالی بود که انگلیس ها بالاخره شخص مطلوب خود را از میان ابدالیان مولتان یافتند و آن شخص همین سردار رحمت الله خان بود که او را به دربار زمانشاه رهنمائی ومعرفی کردند و زمانشاه هم او را بحیث وزیراعظم خود برگزید وبلقب وفادارخان مفتخرساخت واو نیز پس از تقرر در مقام صدارت نقش مخربی درایجاد فاصله میان شاه وسران قومی بازی کرد.

اولین کار او برکنارنمودن رجال وسران معتبر و بارسوخ دولت زمانشاه [بشمول سردارپاینده خان] بدون کدام جرم وگناهی ازکارومناصب دولتی بود..سپس آنها را مورد پی گرد و فشار گذاشت تا آنجا که سران ناراضی برای نجات خود از آن وضعیت مجبورشدند با روحانی هندی الاصل مقیم خرقه شریفه قندهاربه مشورت بپردازند و راه نجات خود را جستجوکنند. روحانی مذکور که بدون تردید اجنت انگلیس بود،آنها را به کودتای علیه زمانشاه تشویق میکند وسرانجام اسرار کودتا که به نظر برخی از مورخین ساخته وپرداخته خود صدراعظم بود[16] به زمانشاه رسانده میشود وشاه امر اعدام همه را بدون تحقیق ومعلوم کردن علت کودتا صادرمیکند، درحالی که اگر صدراعظم گماشته انگلیس نمی بود، میتوانست عواقب بد این اعدام را به شاه گوشزد کند واو را از عواقب خطرناک خانه جنگی داخلی برحذر سازد، ولی چنین نکرد. وفادارخان مطابق نقشه انگلیس زمانشاه را درتمام عرصه های نظامی وسیاسی ناکام ساخت تا آنجاکه نه تنها سلطنت بلکه بینائی او را نیز از وی گرفت و برای مدت بیست سال سبب خانه جنگی میان پسران تیمورشاه وبالاخره باعث قتل فاجعه آمیز وزیرفتح خان و ایجاد دشمنی میان دوخانواده بزرگ درانی(سدوزی وبارکزی) گردید.

نتیجه :

باشرح موارد فوق دیده میشودکه انگلیس بخاطر ناکامی شاه زمان، وممانعت او از حمله برهندوستان حاضر شده بود به شاه قاجار از 200تا 300هزار روپیه بپردازد و با ارسال تحف ووعده ها و عقد قرارداد های سیاسی با دولت فارس ،افغانستان را مورد تهدید قرار بدهد تا آنجا که شاه زمان، دلیرترین شاه سدوزائی را بدون مقابله وادار به واگذاری ایالت خراسان به دولت ایران میکند.

در واگذازی ایالت خراسان به ایران وفادارخان صدراعظم زمانشاه نقش مهمی داشت زیرا باوجودی که زمانشاه باسی هزارلشکر جنگجوی خود از لاهور خود را به درهرات رسانده بود ومیتوانست از سرحدات غربی کشوردر مقابل ایران دفاع کند ولی صدارعظم اوبجای شتافتن بمقابل ایران و دفاع از مرزهای غربی کشور ، نامه ای افتضاح آمیزوتسلیمی پذیرانه یی همراه با تحفه وهدایا به صدراعظم ایران میفرستد و درآن وعده واگذاری ایالت خراسان را میدهد و از او صرف میخواهد که جلو مزاحمت های شهزاده محمود را بگیرد تازمانشاه نقشۀ فتح دهلی را دنبال کند.

مورخین این همه ناکامی ها وبدبختی های وارده را نتیجه مشورتهای غلط سردار رحمت الله خان صدراعظم زمانشاه میدانند، ولی باید بخاطر داشت که تلاش روسها برای رسیدن به آبهای گرم و راندن انگلیس از سرزمین هند، علت اصلی از دست دادن خراسان بود. انگلیسها بمنظورتوسعه حریم دفاعی هندوستان شاه ایران را با دادن تحفه وپول برای حمله برافغانستان تشویق کردند ومتعاقبن دوبار برافغانستان در قرن ۱۹ تجاوز کردند و‌درپایان هرتجاوزی بخش های دیگری از پیکر افغانستان را درغرب وشمال وجنوب جدا کردند. مثلاً :سیستان را در1872به ایران،دادند ومناطق قبایلی جنوب خط دیورند را بحیث سپر دفاع هندوستان درختم تحاوز دوم خود برافغانستان در1879 وتحمیل معاهده گندمک متصرف شدند . روسها که‌دربلعیدن زمین دست‌کمی از انگلیسها نداشتند‌ درسالهای 1885 -1886 پنجده و آق تیپه، چمن بید و چشمۀ سلیم وپامیر وشغنان را اشغال کردند، افزون براینها انگلیس هابر سیاست خارجی افغانستان از1809 تا 1919یعنی تازمان کسب استقلال سیاسی بازعامت شاه امان الله نظارت داشتند.

پایان

مآخذ وتوضیحات:

[1]- الفنستون ، افغانان،ترجمه آصف فکرت، چاپ مشهد، ص ۵۰۴

[2]- راپور غلام سرور، گزارشی است که نگارنده و تهيه‌کننده آن غلام سرور مامور استخباراتی کمپنی هند شرقی در سال ۱۷۹۳ م به افغانستان سفر نموده از وضع استحکامات نظامی قشون و آمادگی‌های زمانشاه بسوی هند و وضع عايداتی و مصارفاتی زمانشاه تهيه شده و در بدل مبلغ چارهزار و پنجصد روپيه آنرا بدسترس مسئوولين کمپنی هند شرقی گذاشته است. بگفته مترجم عبدالوهاب فنايی، اصل اين راپور در يکصد صفحه بزبان فارسی تهيه شده و ترجمه آن بزبان انگليسی صورت گرفته و مترجم تلخيصی از آنرادرمجله آريانا در ۲۰ صفحه برگردان و بچاپ رسانده است.( مجله آريانا، سال ۱۳۶۷، شماره اول مقاله راپورغلام سرور،ترجمه عبدالوهاب فنائی)

[3]- مجله آريانا، سال ۱۳۶۷، شماره اول مقاله راپورغلام سرور،ترجمه عبدالوهاب فنائی

[4]-غبار،افغانستان درمسیرتاریخ،ص 380

[5]- الفنستون،افغانان، ص۵۰۸-۵۱۰

[6] - الفنستون ،افغانان، ص ۵۱۱

[7]- الفنستون،افغانان، ص۵۱۰

[8]- فرهنگ،افغانستان در پنج قرن اخير ، ج ١، ص ١٩۱

[9]-محمدعلی موحد، مبالغه مستعار،تهران، نشرکارنامه، 1380، ص 33

[10]- موحد،همان اثر،ص 33

[11]- الفنستون،افغانان، ترجمه آصف فکرت،چاپ مشهد ایران،ص ۵۱۰

[12]- محمدعلی موحد، مبالغه مستعار،چاپ تهران، ص32

[13]- غبار،افغانستان درمسیر تاریخ، ج۱، ص ۳۸۸

[14]- فرهنگ ، ج ١، ص ١٩۲

[15]- فرهنگ ،ج1، ص195

[16]-فرهنگ،ج1ٍص196