در مورد وابط دپلماتیک و قونسلی میان دولتها

با قبولی مناسبات قونسلی میان افغانستان و ایران و افغانستان و ترکیه غوغای مطبوعاتی در رسانه ها برپا شد ، برخی اداره کنندگان میزهای بحث تلویزیونی بدون اگهی لازم از کنوانسینهای بین المللی در امور دپلماتیک و قونسلی ( کنوانسیون سال ۱۹۶۱ وینا در باره روابط دپلماتیک و کنونسیون سال ۱۹۶۳ ویانا در مورد روابط قونسلی ) و نیز عده ای از تحلیلگران کمتر اگاه ازین دو میثاق بر طبق میل خود و یا طبق تفکر سیاسی گروه مربوطه روی این موضوع سخنرانی کردند .

حالت بد این است که هر تحلیلگر و هر پیشبرنده میز بحث تلویزیونی روی اصول و موازین دپلماتیک و حقوق بین الملل عمومی اتکا نکرده نظر شخصی یا گروهی اش را جانشین میثاقهای با ارزش جهانی میسازند . این حالت شامل حال تحلیلگران امارت اسلامی نیز است مثلآ روی سه نکته ( حاکمیت ، نفوس وساحه ) اتکا کرده انرا برای برسمیت شناسی کافی میدانند در حالیکه از لحاظ اصول قبول شده حقوق بین الملل عمومی و منشور سازمان ملل متحد این سه اصل ضروری است اما کافی نیست ، مشروعیت ، قانونیت ، رضاییت ، باور و استمرار نیز از جمله شرایط برسمیت شناسی قبول شده است که تاسیس روابط دپلماتیک بر همین مبادی صورت میگیرد ، اما بعضا قدرتهای بزرگ‌بدون در نظر داشت این موازین به اعزام سفیر نزد گروههای جنگی اقدام کرده اند مانند فرستادن پیتر تامسن بحیث سفیر سیار امریکا نزد مجاهدین در پاکستان ، درحالیکه مجاهدین نه ساحه تحت حاکمیت داشتند ، نه نفوس و نه حاکمیت .

اما در مورد ایجاد مناسبات دپلماتیک و قونسلی طور بسیار فشرده :

-- برای تاسیس روابط دپلماتیک کدام نورم یا قاعده اجباری در حقوق بین الملل عمومی وجود ندارد بلکه این تاسیس بر بنیاد اراده و حاکمیت دو طرف صورت میگیرد . ماده دوم‌میثاق ۱۹۶۱ ویانا مشعر است :" تاسیس مناسبات سیاسی بین دول و اعزام‌هئیتهای سیاسی دایمی به اساس موافقت متقابل صورت میگیرد ."

-- شناخت دول در برقراری مناسبات دپلماتیک‌لازم است اما به تنهایی نمیتواند باعث ایجاد این روابط گردد .

-- تاسیس روابط دپلماتیک با تاسیس نمایندگی ها یا هئیتهای دایمی دپلماتیک فرق دارد .

پروفیسور چکی بنام (منسن ) در کتاب " حقوق دپلماسی " این اصل را متدکر شده میگوید ممکن دولتها بین هم‌روابط قایم کنند ولی ضرور نمی پندارند که هئیتها و نمایندگی های دایمی بین هم برقرار سازند که عامل ان میتواند معضلات مالی یا کمبود پرسونل دپلماتیک باشد .

-- ماده هشتم کنوانسیون سال ۱۹۶۱ ویانا مشعر است " اعضای پرسونل سیاسی هئیت اساسآ باید تبعه دولت فرستنده باشد " .

انهای که خودرا افغان نگفته نام رسمی ثبت شده کشور شانرا در ملل متحد قبول ندارند تبعه کجا بوده میتوانند که بخواهند در پست های دپلماتیک کشور متوقف فیها باقی بمانند .

در مورد قونسلها :

حقوق قونسلی مجموعه قواعدیست که روابط بین دولتها را در ساحه معین و عرصه های خاص تنظیم میکند مثلا قونسلگری افغانستان در یکی از ولایتهای کشور مورد ماموریت وطیفه پیشبرد وظایف کشورش را در همان ولایت دارد نه سرتاسر کشور میزبان .

بهتر است طور مقایسوی وظایف دپلماتیک و قونسلی را در نظر بگریم :

۱-- وظایف دپلماتها در ماده سوم کنوانسیون ویانا ذکر شده که بر طبق ان دپلماتها در کشور میزبان وظیفه بهبود روابط اقتصادی ، سیاسی اقتصادی و فرهنگی را دارند ، وظایف دپلماتها درین عرصه محدود نیست ، اما وظایف قونسلها محدود میباشد یعنی قونسل بر طبق کنوانسیون سال ۱۹۶۳ ویانا در یک ساحه معین‌و محدود در کشور میزبان این وظایف را انجام میدهد .

۲-- عهد نامه دپلماتیک شکل امری دارد یعنی کشور میزبان حق محدود ساختن وظایف دپلمات را ندارد . اما عهد نامه قونسلی شکل اذنی دارد یعنی دولت میزبان برای قونسل اجازه پیشبرد امور را میدهد ولی برای دپلمات این حق را ندارد .

۳-- قوانین داخلی دولتهای میزبان بر هئیت دپلماتیک‌تاثیر ندارد اما در مورد قونسلها این قوانین‌در هر جا تاثیر گذار میباشد .

۴-- قلمرو صلاحیت دپلماتها و قونسلها از هم فرق دارد چون دپلمات نماینده دولت خود است در تمام قلمرو کشور میزبان حق اعمال صلاحیت امور کاری اش را دارد اما قونسل صرف در همان ولایت مربوطه کشور میزبان اعمال صلاحیت میکند .

۵-- وظیفه قونسل حفط منافع اتباع کشور فرستاده شده در کشور میزبان‌میباشد مانند امور میراث ، قیمومیت ، امور نکاحنامه ها ، صدور پاسپورت و ویزه در صورت مفقودی یا تمدید ان ، اسناد صحی ، تجارتی و اسناد تعلیمی در ولایت مربوطه کشور میزبان .

۶-- شناخت در تاسیس روابط دپلماتیک اهمیت دارد مثلآ اگر دولتی دولت دیگر را برسمیت نمی شناسد روابط دپلماتیک برقرار نمیکند اما در تاسیس روابط قونسلی شناخت انقدر اهمیت ندارد .

مصئونیت قونسلها عین مصئونیت دپلامتها میباشد .

بروی این اصول فرستادن هئیت قونسلی به کشورهای ایران و ترکیه با کدام‌ممانعت حقوقی مواجه نیست بلکه باعث حل مشکلات پناه گزینان و تجار و سائر افرادیکه به ان کشور ها در رفت و امد هستند میباشد .

درین مواردانانیکه عملآ در عرصه دپلماسی کار کرده اند بهتر و مفصل تر میدانند .