هوچی گری فرید مزدک ، تداوم یک ماموریت رسوا  !

 

این بد که به ما کنند ، باکس نکنند

برگل ستمی رود که با خس نکنند

گویند جواب ابلهان خاموشیست

خاموش شدیم و ابلهان بس نکنند

بیشتر از یک ربع قرن از سقوط  جمهوری افغانستان می گذرد، سقوط مرگبار ، سقوطی که مرگ ده ها هزار هموطن و تباهی و ویرانی وطن را در پی داشت و هنوز که هنوز است مردم ما در رنج و بدبختی ، بیکاری ، فقر، گرسنگی و پامال شدن حقوق اولیه شهروندی شان ؛ دست و پا میزنند .

مردم افغانستان ، عاملین بدبختی های بعد از سال 1371 تا همین اکنون ؛ همان هایی را میدانند که بمثابه مفرزه پیش رانده شده ی دشمن از درون حاکمیت و با استفاده از امکانات دولتی و حزبی همان زمان سبب سقوط دولت به نفع دشمنان مردم افغانستان شدند.

بیشتر از سی سال است که این کودتا گران و مهره های رهبری سقوط ، تلاش دارند تا خود را از این جنات هولناک تبریه کنند ، انها تقلا دارند تاریخ را جعل نموده و به چشم روشن بین نسلی که همه وقایع در برابر دیده گان شان اتفاق افتاده است و همه این حوادثی را که خود شاهد اند و آنرا با گوشت و پوست خود لمس کرده اند ، خاک بپاشند.

یکی از رهبران حلقه خبیثه کودتا  سال ۱۳۷۱ علیه دولت جمهوری افغانستان و علیه پلان صلح ملل متحد همین آقای فرید مزدک است که بجای معذرت خواهی از مردم افغانستان به خاطر شرکت فعالش در رهبری و سازماندهی  توطیه سقوط دولت جمهوری افغانستان و سهم برجسته اش در قتل ده ها هزار انسان، تباهی ، ویرانی و خرابی هایی که تاریخ معاصر افغانستان نظیرش را ندیده  است ، بازهم و بازهم بادیده درایی نه تنها  انکار را براظهار ترجیح داده ؛ بلکه با توسل به شطارت های مسلکی دست به هوچی گری زده  وباشیادی هایی اموزش دیده اش تلاش دارد توجه  هموطنان ، اعضای حزب دیروز و بویژه نسل پرسشگر جوان را ازطرح سوال اساسی که عبارت از « سهم آقای مزدک در بربادی وطن » است منحرف سازد

مزدک و شرکایش  با جعل ، تذویر . ریا و بهتان ، برنامه ها ، سیاست ها ، کارنامه ها و عملکرد های آن دوران که هدف اساسی آنرا ختم خون ریزی وجنگ برادر کشی میان افغان ها و صلاح وفلاح کشور تشکیل میداد زیر سوال میبرند و در این میانه هر از گاهی دکتور نجیب الله رهبر دولت آن دوران را نشانه گرفته و با استفاده از همان شیوه های کهنه ولی پرروتر ازگذشته علیه این فرزند راستین میهن دهن کجی میکنند .

فرید مزدک اخیرا در مصاحبه با یکی از تلویزیون های وابسطه به شورای نظاری ، مانند گذشته تلاش نمود تا  حقایق مربوط به تاریخ معاصر جنبش ملی و مترقی کشوررا وارونه جلوه دهد  و با  بستن اتهام نامه ها علیه بعضی از  رهبران حزب دموکراتیک خلق افغاسنتان  (بعدا حزب وطن ) تاریخ را مسخ کند  و در نتیجه  خود و  شرکای جرمی خود  را  از روسیاهی  تاریخی نجات دهد.

 با حفظ تمام تلاش هایی که مزدک در جریان مصاحبه با  سمیع مهدی( اشکاررا معلوم بود که پرسش ها و پاسخ ها قبلا  میان مجریان تبادله شده است) انجام داد خوشبختانه  نتوانست شنوندگان و بیندگان  برنامه « در دیدار با تاریخ »را فریب دهد. واکنش تعداد زیادی از هموطنان ما در مخالفت با ادعا های واهی آقای مزدک در رسانه های طی این چند روز گواه روشن ناکامی این تلاش میباشد.

میگویند دروغ گو حافظه ندارد، فرید مزدک درین مصاحبه  تلاش نمود  تا با روایت ها و نقل های  جعلی  تعدادی از رهبران گذشته حزب  را به قوم گرایی متهم نماید، در حالیکه در همین مصاحبه ادعا دارد که گویا ، افغانستان یک نام جعلی است و صریحا اعلام  کرد  که «من افغان نیستم» وهمچنان با مباهات اعلام نمود که از گذشته های بسیار دور  مبارزه و تلاشش  صرف داعیه یک قوم خاص بوده است.

ما اعضای حزب نمیدانیم، فرید مزدک که به افغانیت و تساوی حقوق ملیت ها اعتقادد نداشت  برای کدام ماموریت عضویت حزب  را که به تساوی حقوق همه ملیت های کشور باور کامل داشت و این طرز تفکر خود  را در تمام اسناد مرامی و اساسنامه وی خویش درج نموده بود حاصل نموده بود؟

احمد شاه مسعود در یکی از صحبت  های خود کاویانی ، مزدک ، محتاط و تعداد دیگری از اعضای بیروی سیاسی انزمان حزب را صراحتا و با افتخاربحیث جواسیس خود معرفی نمود  :(درلینک زیر این ویدیوی این صحبت قابل دریافت است)

https://www.facebook.com/rahema.org/videos/880410817369671

 از طرف دیگر  رابطه  احمد شاه مسعود با استخبارات انزمان شوروی  بر هیچکس پوشیده نیست ،   اگر تراژیدی سقوط حاکمیت جمهوری افغانستان  و کرکتر های اساسی که درین فاجعه دست داشتند از جمله نقش آقای مزدک ، به دقت تمام مورد ارزیابی قرار گیرد  پرسش های متعدی  مطرح میگردد که تا هنوز پاسخ به انها  در حاله یی  از ابهام قرار دارد ،  از جمله ی این پرسش های بدو ن پاسخ یکی اینست که  ،مزدک جاسوس مسعود بود و یا مسعود در استخدام مزدک و شرکایش قرا داشت ؟

مصاحبه  مزدک  بطور اشکار مملو از جعل و تزویر نسبت به گذشته حزب ما بود، اشکارا معلوم بود  که جناب شان درین مصاحبه بطور خاص میخواست  تا با بستن اتهامات بی پایه  علیه شهید داکتر نجیب الله  بیشتر تمرکز نماید ، در ست به همین منظور بود که تاریخ مصاحبه با دقت تمام و برخلاف فرهنگ و عنعنات جامعه افغانی در روزهای بزرگداشت از حماسه  شهادت داکتر نجیب الله انتخاب شده بود.

به گواهی تاریخ ، نجیب الله از لحاظ داشتن ، درجه عالی اخلاق ، دانش بلند سیاسی ، توانایی عالی رهبری و مدیریت ، داشتن روحیه عالی و عملی گذشتن از منافع شخصی تا مصالح علیای کشور، شناخت عمیق از مردم و جامعه ، دستان پاک ، آشتی ناپذیری با تمام شیوه های فساد ، از خصوصیات و سجایای فردی و سیاسی بلندی برخوردار بودند. دکتور نجیب الله به مفهوم واقعی کلمه یک وطنپرست بود.

بزرگی شخصیت و درایت دکتور نجیب الله چه در دوران قبل از حاکمیت حزب ، چه در زمان حاکمیت حزب  که مجری سیاست های حزب و دولت بودند و چه در زمانی که بمثابه رییس دولت و رییس حزب ، طراح و مبتکرسیاست های حزب و دولت بودند ، نزد  رفقایش و مردم افغانستان اظهرمن الشمس است.

او رهبری بود که شجاعت را با منطق ، خواست را با امکانات ، سیاست را با نیاز جامعه و حرکت را با زمان در یک مجموعه با هم گره زد و در دوفورمول یک پروسه واحد ( تفاهم بین الافغانی و سیاست مصالحه ملی ) اساس تفکر و عمل حزب وطن و دولت جمهوری افغانستان قرار داد

بلی این دکتور نجیب الله بود که در میان دود و آتش جنگ برادر کشی  و با داشتن همه برتری بلند امکانات مادی و معنوی جنگی صدای صلح را بلند کرد و سیاست مصالحه ملی را به امید ختم جنگ برادر کشی بین افغانها اعلان نمود.( پیروزی در جنگ جلال اباد این برتری را خوب به نمایش گذاشت ) اولین قانون اساسی بعد از دهه دموکراسی که در آن همه حقوق دموکراتیک همه افغانها تضمین شده بود در زمان او و به ابتکار او از طریق لویه جرگه به تصویب رسید . به اساس همین قانون اساسی بود که همه احزاب ملی  دوباره احیا شدند و به فعالیت اغاز کردند.

دستآورد ها  و ابتکارات دکتور نجیب الله در زمان پست ریاست جمهوری را عهده دار بودند  درحدی بود که نه تنها دوستان بلکه دشمنان آشتی ناپذیر مردم  افغانستان از جمله  همکار فرید مزدک ، آقای احمد  شاه مسعود هم نتوانست  از انها انکار نماید.

 همه ما حرف های احمد شاه مسعود در روز های اول پیروزی حکومت شان را بیاد داریم ؛او دریک اجتماعی از قوماندنان جهادی گفت :

« وضع مایوس کننده یی فضای جهاد را مکدرساخته بود. همه شاهد بودند که کشور هایی که تا دیروز مجاهدین را زکمک میکردند یکی پی دیگرتماس ها را با دولت کابل برقرار ساخته بودند، بلکه خود رهبران جهادی هم ارام ارام روابط با دولت را برقرار ساخته بودند. در داخل کشور هم چنان جبهه یی که آمادگی انرا داشته باشد که دست به حرکتی بزند ؛ وجود همه نداشت .

غربی ( منظورش ملل متحد است ) در صدد آن بودند که در آخرین روز ها حکومتی را بنام حل سیاسی تحت پوشش ملل متحد بنام حکومت بیطرف داخل کابل بسازد.

درروز های اخیرهمه احساس میکردند که قدرتی که نجیب را شکست ، وجود ندارد . الحمدالله یک سلسله مسایل در شمال شروع شد که مجاهدین پیروز شدند .

( ویدیوی این صحبت احمد شاه مسعود را می توان در لینک زیر مشاهده کرد )

https://www.facebook.com/rahema.org/videos/1206367767282539

منظورقوماندان مسعود از « مسایل شمال » همان حرکت خزنده کودتاچیانی است که حلقه رهبری سیاسی و نظامی  آن در کابل بود  مثل محمود بریالی ، فرید مزدک، کاویانی ، نبی عظیمی، اصف دلاور ، برادران علومی ، جنرال فتاح قوماندان هوایی و سید اعظم سعید قوماندان گارد ملی ، وکیل ...

مزدک و شرکایش باید بدانند که  بستن  اتهام قوم پرستی به شخصیتی که اکثریت قاطع  از با اعتمادترین همکارانش را نمایندگان اقوام و ملیت های مختلف افغانستان تشکیل میداد، تلاش عبث و بی نتبجه است که ضررش را صرف طراحان این اتهامات خواهند دید.

با اطمینان کامل میگوییم که وقتی مردم افغانستان و اعضای حزب وطن با چشمان باز به گذشته نگاه میکنند ،  انان میتوانند بخوبی میان رهبران وطندوست، ملی گرا  وصادق حزب  و انانی که در حق این ملت خیان وجفا کردند، در استخدام بیگانه های درامدند و با مادر وطن خود خیانت کردند فرق قایل شوند.

از شعبه‌ی نشرات و اطلاعات حزب وطن