مشرق زمین که سالها پیش از بند استعمار رسته است ؛

باید قرن ۲۱ را بخود رقم بزند

غرب وجهان سرمایه بحیث یک جمع نظامی ، سیاسی ، قدرت پول وسرمایه طی صد سال اخیر با حفظ جنگها ( دو جنگ جهانی ) در تعامل با سائر کشورهااختلافات را کنار گذاشته در کنار هم‌بر منفعت های جمعی تکیه کرده است، این شیوه کاری غرب در پنج قاره جهان علیه هر کشوریکه از حدود منافع غرب سرکشی میکرد عملی میشد، پیمانهای نظامی جهانی و منطقوی برای همین منظور ایجاد میگردید ، بعدها تنها امریکا در ۳۷ نقطه دنیا پایگاه نظامی تاسیس کرد وجهان را زیر پوشش ان دراورد .

چشم انداز سیاسی ان وقت درستی عمل اتحاد شوروی در زمان جنگ سرد را که با جمعی از ممالک به منظور مقابله با هژمونی استعماری غرب و امریکا پیش گرفته بود نشان میداد .

در ان مقابله از اروپای شرقی تا جنوب وجنوب شرق اسیا ، از امریکای لاتین تا قاره افریقا ، جهان اسلام ، از کشورهای شامل در پیمان وارسا تا ممالک شامل جنبش عدم انسلاک ، جنبشهای ازادی بخش ملی و احزاب و تشکلات کارگری در کشورهای مختلف جهان از لحاظ فکری و عملی در یک جبه قرار داشتند و با ایده ( منافع جهانی امریکاهردو نیم قاره کره زمین را در بر میگیرد " بحیث یک سد باز دارنده عمل میکردند .

ان وزنه در سطح جهان با سیاست حجیم جنگی ، تجاوزی ، تعزیراتی ، تهدیدی و تفرقه و نفود امریکا باعث شد تا در دهه هفتاد امریکا تن به ( دیتانت ) دهد ، دران زمان توازن قوامیان شوروی و امریکا بقرار دیل بود :

امریکا :

تعداد راکتهای بالستیک : ۱۰۵۴ بال

تعداد راکتهای قابل پرتاب : ۷۱۰ بال

تعداد زیر دریایی ها : ۴۴

اتحاد شوروی :

تعداد راکتهای بالستیک : ۱۶۱۸ بال

تعداد راکتهای قابل پرتاب : ۹۵۰ بال

تعداد تحت البحری ها : ۶۲

امریکا در سالهای اول بعد از جنگ جهانی دوم با متحدینش یکه تاز جهان بود و با ان یکه تازی مانند دوران بعد از جنگ سرد در ملل متحد هم عمل میکرد .

با تغیر وضعیت قدرت در بلاک مقابل امریکا، پیدایش چین توده ای ، تحکیم سیستم جهانی سوسیالیستی ، به میان امدن جنبش عدم انسلاک بال بلند پروازی امریکا تا حدی از پرواز مانده به امضای معاهدات سالت ( تحدید سلاح اتمی - استراتژیک ) حاضر شد . در ان زمان جهان مصئون تر از سااهای بعد از جنگ سرد بود .

امریکا در تعهدات پس از جنگ سرد بنابر توانمندی تک قدرتی پابند نماند و کشورهای تحت پلان استراتژیک را زیر تهدید و فشار بیشتر در اورد .

روسیه بار بار در دوستی با امریکاابراز علاقمندی کرده پوتین طرح عضویت فدراتیف روسیه به اتحادیه اروپا و پیمان ناتو را پیش نمود اما ان تقاضاها رد گردیده ایالات متحده امریکا بر سیاست تهدید و شانتاژ ادامه داد .

انکشافات منفی پسا جنگ سرد از بالکان تا جهان عرب و افغانستان و اکنون اوکراین بار دیگر عملآ جهان را بسوی انقطاب جدید استقامت میدهد . وضعیت جاری و دور نمایی جهان طالب انست تا در مقابله با هژمونی غرب قطب جدیدی متشکل از کشورهای به میان اید که تاب مقابله با هژمونی جمعی غرب را از لحاظ نظامی ، اقتصادی ، سیاسی ، مناسبات دپلماتیک و تبلیغاتی داشته باشد تا جهان بتواند از محدودیت و انحصار غرب نجات یافته از خطرات جنگ بخصوص تشوشات اتمی در امان بماند .

چنین پوتنسیال عملآ وجود دارد و میتواند در روابط بین الملل صفحه جدیدی بگشاید و لجام‌گسیختگی های امریکا و متحدین ان را مهار نماید .

طبق یک احصائیه تنها کشورهای شامل بریکس از پوتنسیال ذیل برخوردار است :

صادرات مجموعی سه صد هزار و پنجصد و بیست ودو ملیار دالر .

واردات مجموعی سه هزار و بیست ودو ملیارد دالر

نفوس مجموعی ۴۰ فیصد جهان که دو اعشاریه نه صد و هشتاد وهشت ملیارد میشود .

مساحت مجموعی ۲۵ فیصد کل زمین

رشد مجموعی اقتصادی نه اعشاریه سه فیصد

کشور های عضو شانگهای با عده ای از ممالک شرق میانه ضم این پوتنسیال گردد در حقیقت نیروی عظیمی در جهان تبارز میکند که میتوانند به بر گردانندگی سه ساله غرب در نظم جهانی پایان دهد و مشرق زمین که از لحاظ ساحه ، نفوس ، دارایی های طبیعی ، اراضی وسیع و منابع سرشار ابی غنی تر است پس از قرنها استعمار زدگی و پس از سالها غفلت زدگی نظم نوین جهان را به نفع خود رقم زند و به تک قدرتی ظالمانه غرب پایان بدهد .

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد