سرگذشت ذوالفقار خان درانی
قسمت دوم
در قسمت قبل نگاهی گذرا انداختیم به مراحل نخست زندگانی نظامی، سیاسی ذوالفقار خان و تا آنجا پیش رفتیم که شاه حسین تصمیم گرفت که سپاهی را تحت فرماندهی سیدال خان ناصری به کمک ذوالفقار خان بفرستد. نادرشاه برای آنکه جلو اعزام سیدال خان و نیروهایش به هرات را بگیرد به عبدالله خان حکمران بلوچستان فرمان داد که از جنوب به قندهار حمله کند. اما عبدالله خان که مشغول نبرد دیگری بود نتوانست این دستور را اجرا کند و این نیروها چنان که خواهیم دید به هرات رسیدند. [۱]
نادر در سال ۱۷۳۱ پس از بسیج سپاه و تهیه تجهیزات لازم مجددا به هرات لشکر کشید و در «جوی نقره» با ذوالفقار خان و بقیه مدافعان هرات روبرو شد. جنگ هولناکی میان نادر و ذوالفقار خان رخ داد که با پیروزی نادر به پایان رسید، نادر در این نبرد از یکی از تاکتیک های یعقوب بن لیث به خوبی بهره برد و ۳ هزار تن از تفنگدارانش را به فرماندهی اسماعیل خان خزیمه در کمین قرار داد و خودش با بخش دیگر به تقابل با افغان ها پرداخت. جنگ شروع شد و در اثنای جنگ زمانی که ذوالفقار خان و سربازانش خودشان را تا بیست قدمی قلب سپاه رساندند. نادر بی درنگ به توپچی ها و تفنگ داران خود دستور داد که افغان ها را زیر آتش بگیرند و باران گلوله بر سر آن ها ببارند. افغان ها با وجود آنکه در طول نیم ساعت ۶ هزار نفر تلفات دادند بازهم حاضر نشدند که عقب نشینی کنند و با وجود تلفات سنگین شان، بازهم به پیشروی ادامه دادند و در این حال اسماعیل خان خزیمه که تاکنون در کمین گاه منتظر موعد مناسب بود هم خودش را آشکار کرد و به افغان ها هجوم برد. افغان ها از دو سو تحت فشار قرار گرفتند و با به جا گذاشتن ۲۰ هزار کشته و تعداد زیادی زخمی به هرات عقب نشینی کردند. [۲] ذوالفقار خان پس از رسیدن به هرات اعلام کرد که وی تا آخرین نفس در برابر نادر خواهد ایستاد. در همین زمان پیکی از طرف شاه حسین به حضور ذوالفقار خان رسید و به او خبر داد که شاه حسین سپاهی از قندهار به کمک او فرستاده است و این نیروها به زودی به هرات خواهند رسید. از جانب دیگر به ذوالفقار خان خبر دادند که علی مردان خان، برادرش نیز با ۸ هزار سرباز از فراه به هرات می آید تا در جنگ با نادر، به ذوالفقار خان کمک کند. مدتی بعد علی مردان خان به هرات آمد و سیدال خان هم با ۲ و یا ۳ هزار سرباز خودش را به هرات رساند از آن سو سربازان نادر چند تن از افغان ها را دستگیر کردند و پس از بازجویی از آنها نادر از رسیدن نیروهای کمکی به هرات مطلع شد. [۳]
ذوالفقار خان پس از رسیدن سیدال خان به هرات، شب هنگام او و امان الله خان را به همراه سپاهی برای شبیخون زدن به اردوگاه نادر فرستاد، با وجود آنکه سیدال خان و سربازانش به اردوگاه نادر حمله کردند و نظم اردوگاه را موقتا از میان برداشتند اما نادر که در برج مخروبه ای با ۸ تن از تفنگدارانش محاصره شده بود[۴] متزلزل نشد بلکه اکیدا دستور داد که سربازانش در هر جایی که هستند، بمانند و فقط به شلیک گلوله اکتفا کنند. در نتیجه نظم به اردوگاه برگشت و سیدال خان و نیروهایش هم عقب نشینی کردند و نادر هم از چنگال مرگ نجات یافت. [۵]
در همين هنگام، الله یار خان با سپاهی که از مردم بادغیس و مورچاق تشکیل داده بود به امداد نادر رفت. پس از آن نادر با سپاه خود به «زنده جان» رفت و پس از قتل عام افغان های ساکن آنجا به «پل مالان» رفت. در نزدیکی روستای «شمس آباد» جنگ سختی میان نادر و افغان ها به وقوع پیوست. نادر پیاده نظام را با پشتیبانی توپخانه مامور جنگ با افغان ها کرد و خودش با بقیه سپاهیانش از پشت سپاه افغان ها را مورد حمله قرار داد. در نتیجه افغان ها محاصره شدند و با دادن تلفات سنگین به هرات عقب نشینی کردند. در همان زمان دلاور خان تایمنی با ۳ هزار سپاهی به نادر پیوست. و در عصر یکی از همان روزها توپچیان افغان خیمه او را به توپ بستند و جایگاه جلوس او را هدف قرار دادند اما نادر جان سالم به در برد زیرا در آنجا نبود و برای تفریح از خیمه خود خارج شده بود [۶]
نادر قلعه هرات را محاصره کرد و از آنجا که احتمال میداد محاصره هرات یک و یا دو سال طول بکشد فرمان داد که آذوقه مورد نیاز سربازان و علوفه چهارپایان سپاه را از خراسان و ولایت های همجوار آن تهیه کنند و به کلبعلی خان افشار و محمد حسین خان با بخشی از سپاهیان سنگری بسازند و جلوی ورود و خروج افغان ها از هرات را بگیرند. [۷]
نادر به مرور زمان حلقه محاصره هرات را تنگ تر کرد، در نتیجه هرات به قحطی شدیدی دچار شد و پس از گذشت شش ماه مردم به صورت پنهانی از قلعه خارج میشدند و به اردوی نادرشاه میرفتند به همین خاطر ذوالفقار خان ناگزیر شد که کاری انجام بدهد. وی به امید شکستن حلقه محاصره با سپاهی از قلعه خارج شد ولی نتوانست کاری از پیش ببرد و مجددا به قلعه برگشت. [۸]
ادامه دارد...
منابع:
۱_نادرشاه، لکهارت، مترجم: مشفق همدانی، ص ۷۴
۲_عالم آرای نادری، ص ۱۷۴ و ۱۷۵
۳_همان، صص ۱۷۵ و ۱۷۶
۴_جهانگشای نادری، ص ۹۰ و ۹۱
۵_عالم آرای نادری، ص ۱۷۲ و ۱۷۳
۶_جهانگشای نادری، ص ۹۱ و ۹۲
۷_عالم آرای نادری، ص ۱۸۰
۸_همان، ص ۱۸۵ و ۱۸۶