باز مرغ هوسش پر گیرد

عمل لغو خود از سر گیرد

در سالون کنفرانس بن اول که ۲۳ سال قبل فجایع اشغال را بر افغانسنان تحمیل گردید ، روز گذشته بار دیگر آغای کرزی و چند تن دیگر بنام سیاسیون و د پلماتهای افغان حضور بهم رسانیدند و خواهان ثبات سیاسی در افغانستان شدند و‌گفتند یا در همینجا یا کشور دیگر افغانها برای تفاهم جمع شوند آغای کرزی اشتباه بن اول را در یک نکته خلاصه کرد و آن عدم سهمدهی طالبان در آن کنفرانس بود .

در کنفرانس ۲۳ سال قبل بن تنها عدم حضور طالبان اشتباه نبود ، شکل تدویر ، اداره کنفرانس و شرکت دهی در آن اشتباه و غلط بود و یک صفحه بدی را در تاریخ افغانستان ، تاریخ دموکراسی و حوادث ناشی ازآن رقم زد .

از همان نکته آغاز اداره کنفرانس بدست افغانها نبود افرادی که دور آن میز نشینه بودند صلاحیت تصمیم‌گیری نداشتند ، مهره های بودند که تصامیم آمریکا و ناتو را رنگ و بوی افغانی می‌دادند.

از لحاظ منطقی می‌توان مدعی شد که که نیروهای اشغالگر وزارت دفاع امر یکا و ناتو در افغانستان مستقر بوده شهر ها ‌و جاده ها تحت کنترول شان باشد اما کنفرانس و صلاحیت‌های تصمیم‌گیری را در بن به افغانها بسپارند؟ .به هیچوجه. تداوم فیصله های آن در افغانستان در مدت ۲۰ سال نشان داد که یک سر مو حاضر نبودند افغانها صلاحیت دولتداری و تصمیم‌گیری را داشته باشند . نقش و صلاحیت دولت بر سر اقتدار در توافقات دوحه میان طالبان و آمر یکا در کجا بود ؟ به کدام دعوت و تقاضای افغانها آمدند و به کدام فیصله دولت ۲۰ ساله خود شان برگشتند ؟

این بزرگترین و اصلی ترین غلطی در آن کنفرانس بود . روی همین ملحوظ،آغای کرزی که در کنفرانس دو رای بدست آورده بود در برابر یازده رای پوهاند ستار سیرت برنده ریاست دولت سرپرست اعلان شد ، این تصمیم مراجع آمریکایی بود ، غلط و اشغالگرانه بود و نیز دموکراتیک بودن ارا در همان تالار پامال شد و ۲۰ سال دمکراسی ناکام و تقلبی آمریکا منفور عام و خاص گردید ، گفته یونس قانونی بیک شر کت کننده کنفرانس که اگر زور آمریکا نمی‌بود باتو دور این میز نمی نشستیم در خاطره ها حفظ است .بیشترین نقش در آن کنفرانس و پروسه های بعدی آن به ویرانگران جمعیت و شورای نظار داده شده بود که ازآن جز ۲۰ سال بربادی کشور چیز دیگر بر نیامد .

کرزی در آن وقت ذوق زده ریاست جمهوری بود و نمیگفت اشتباه شده است ، بعد از سال ۲۰۰۶ که دیگر نمی‌توانست برای بار سوم کاندید ریاست جمهوری شود شر‌وع به بد گویی از آمریکایی ها کرد و خواست خلاف توصیه های آغای مجددی با چند بیانیه ضد امر یکایی خود را مبرا از خدمتگذاری به آن اشغالگر وانمود سازد .

حال بن دوم و صلح پایدار و ثبات سیاسی !

هر افغان حق دارد در مورد سرنوشت کشورش،ابراز نظر کند ولو اگر دارای نواقص هم باشد .

اولآ گرد هم آمده های دیروز در بن همان مهره های تکراری و تاریخ زده دوران اشغال اند که هنوز قسمت آب و دانه شان به غرب بستگی دارد ، اینها سیاستگران نیابتی غرب در راس امر یکا اند ، ملی نیستند، به منافع غرب پابندی دارند و آمریکا می‌خواهد از مسیر همین وابستگان در افغانستان سیاست کند .

ثانیآ تغیر اوضاع و شرایط،را نمی‌توان در ارائه دیدگاه برای دریافت راه حلهای سیاسی دور داشت.

این تغیر چه است ؟

-- در سطح جهان نبودن آمریکا در مقام اول ۲۳ سال قبل .

-- در سطح منطقه بیرون شدن روسیه از بحران‌های گه در زمان کنفرانس بن مبتلا بود تا سرحد توانمندی مقاومت در برابر غرب و ناتو در جنگ اوکراین ( تحولات بعدی این جنگ ازین بحث خارج است ) .

-- بلند رفتن قدرت اقتصادی چین و سطح اثر گذاری آن بر آسیا و همسایگی آن با افغانستان .

- شکل گیری موسسات جدید برای انقطاب جهانی چون بریکس ، شانگهای و پیمان امنیت جمعی که همه در مقابل آمریکا و هژمونی آن در حال قدرت شدن می‌باشند.

-- تار و مار شدن دسته بندی های جنگی ۲۳ سال قبل زیرا آنها با دیدن لذت قدرت نفس جنگی شان سوخت ، بین هم در افتادند و واحد نیستند، بد تر از همه که تاریخ زده و بد نام شده اند .

-- سیاسیون که در قدرت ۲۰ ساله سهم داشتند بنابر نداشتن تکیه گاه ملی یا تنظیمی و داخل کشوری خس روی آب بودند ، دستور می‌گرفتند و عملی می‌ساختند، حالا در جمع نا بکاره های تاریخ حساب می‌گردند.

-- حاکمیت طالبان نه مانند دور اول که تنها مصروف جنگ ودفاع بودند حالا بنیاد های کاری شان وسعت یافته در اقتصاد ، دیپلماسی، سیاست و دولتداری موثر تر از دور اول اند و در سراسر کشور حکم می‌رانند، ظاهرآ حاضر هم نیستند تا موقف موجود را از دست بدهند یا در محور های اصلی قدرت دیگران را شریک سازند ، درین مورد مواد تبلیغاتی هم دارند که نمونه های حاکمیت ۲۰ ساله شرکت سهامی تحت اشغال ، کارکردها ، دزدی ها و چپاول های توام با فجایع ناشی از فساد اداری و اخلاقی را برخ جهان و مردم افغانستان می‌کشند.

-- در مورد توافقات دوحه پافشاری زیاد صورت می‌گیرد اما اوضاع و شرایط زمان انعقاد آن توافقات با فرار حاکمیت تحت اشغال و اشغالگران تفاوت کرده است ، مذاکرات بین الأفغانی چیزی نیست که افغانها روی پتی و پلوان در داخل یا در پاریس ولندن در خارج با هم بحث کنند ، تشکل سیاسی و اجتماعی باید وجود داشته باشد تا صاحبان عقل و بصیرت با روح ملی و وطنی دور هم جمع شوند و در موارد مهم ملی و وطنی تصمیم بگیرند . اگر یکجانب این قضیه طالبان باشد جانب دیکر آن کیست ؟ تنظیمهای جهادی ، سیاسیون دولت گذشته ؟ اینها هیچکدام شان متشکل نیستند ، رهبری ندارند ، با یک اعلان تشکیل حکومت در تبعید شش حکومت اعلان شد ، باز چه شدند و به کجا رفتند ؟

مسئله عمده درین مورد محور ی بودن قدرت های متشکل مطرح است نه پراگنده شده های فاقد طرح و صاحب صلاحیت .

اگر فشار روی تشکیل لویه جرگه به اشتراک آزاد همه افغانها وارد گردد بهتر است ، از قریه تا مرکز کشور امنیت وجود دارد ، طر قی در پیش گرفته شود تا سهمدهی حقیقی مردم در تعین سرنوشت کشور از دست تیکه داران سیاسی و جنگی بیرون شده به مردم تعلق گیرد .

راه صرف لک‌ها دالر و تحفه و رشوت در برابر رای حقیقی مردم مسدود گردد ، سنگ بنای بعدی قدرت بدون تقلب و فساد بدست مردم بیافتد . در چنین وضعیت صلح دوامدار، ثبات سیاسی و همدیگر پذیری حقیقی می‌تواند از شعار به عمل مبدل گردد .

چرا پیش از رفتن ترامپ به قصر سفید یک سلسله تحرکات سیاسی و دیپلماتیک راه افتاده است ؟

بلاک شرق در تعامل با طالبان فعال تر شده و نیابتی های غرب بر طبل بن می کوبند ، قدرت‌های شرقی با حفظ عدم برسمیت شناسی به روابط دپلماتیک تا تبادل سفرا می‌پردازند، غربی ها از فشار های سیاسی و تعذیرات دست بر نمی‌دارند در حالیکه هردو در مورد تغیر وضعیت در امارت از همه شمول شدن تا حقوق بشر و تحصیل و تعلیم و کار دختران و زنان شعار مشترک دارند .

کشور در شرایط پیچیده قرار دارد حل این پیچیدگی ها به نرمش در رفتار و کردار حاکمیت سر پرست بخاطر بیرون رفت از منگنه فشارها ضرور است ، آنچه مردم افغانستان می‌خواهد نسبت به خواست بیرونی ها اولویت دارد ، قانونیت ، مشروعیت سیاسی ، حق تحصیل و تعلیم و کار زنان در چو کات احکام شرعی ، کار یابی ، بهبود وضع اقتصادی مردم ، حق تنفس در یک فضای باز سیاسی و دهها خواست دیگر که شب و روز در نشرات وسایل ارتباط جمعی بیان میگردد .

این تمنیات نیک برای تغیر و انکشاف مثبت ا‌ضاع را چرا در بن یاکدام کشور دیگر جستجو کرد . حل مشکل افغانستان بدست افغانها و در داخل کشور است .گذشته نشان داد که بن گرایی و زیر سلطه دیگران تصمیم‌گیری راه حل دائمی مشکل افغانستان نمی‌باشد راه ناکام رفته را باز از سر نباید گرفت .

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد