سقوط بشار اسد :عوامل ناشناخته و پیامد های ان
آنچه دیروز در سوریه اتفاق افتاد ، یک بار دیگر ثابت ساخت ، رژیمهایی که تنها به حمایت خارجی تاج و تخت خود را حفظ مینمایند و از پشتیبانی واقعی مردم خود محروم میباشند، در نهایت محکوم به نابودیاند. بشار اسد با خانوادهاش به روسیه فرار کرده و در عین حال یکی از آوازه های تایید نشده این است که طیاره اسد سقوط کرده است ، آوازه هایی هم وجود دارد که اسد هنوز داخل سوریه ولی خارج از پایتخت است ، آنچه که معلوم است این که؛ پایتخت سوریه به دست نیروهای مخالف اسد افتاده است.
اما این سقوط چگونه رخ داد و چه عوامل داخلی و خارجی در آن نقش داشتند؟
ترکیه ، ایران و روسیه کشور های تاثیر گذار در انکشافات اخیر سوریه:
در روزهای اخیر، سروصدا هایی تقویت یافت مبنی براینکه روسیه به دلیل درگیریهای گسترده در اوکراین و فشارهای اقتصادی و نظامی ناشی از آن، به یک معامله پنهانی درباره آینده بشار اسد دست زده است. شماری بر این هستند که روسیه برای کاهش فشار غرب در مورد اوکراین، حمایت خود را از بشار اسد قطع کرد. این آوازهها زمانی قوت گرفت که چند روز قبل بشار اسد در یک سفر کاملا محرمانه وارد ماسکو شد و با پوتین ملاقاتی پشت درهای بسته داشت ، اعضای خانواده اش را در روسیه گذاشت و خود به دمشق برگشت ، تحلیلگران سیاسی میگویند ؛ حکمران سوریه بعد از ملاقات با پوتین میدانست که از قدرت کنار زده میشود .
انچه که تا هنوز در هاله از ابهام قرار دارد اینست که اسد پس از انجام کدام ماموریت یک هفته یی و با کدام تضمین دوباره به دمشق برگشت
از سوی دیگر، ایران که در سالهای گذشته یکی از حامیان اصلی بشار اسد بود، حالا با مشکلات جدی داخلی و خارجی روبرو شده است. پس از حملات اخیر اسرائیل به تاسیسات نظامی و هستهای ایران و همچنین انتخابات جنجالی اخیر ریاستجمهوری، به نظر میرسد در وضعیتی نبود که بتواند به رژیم اسد کمک مؤثری برساند. همچنان این احتمال وجود دارد که ایران در گفتگوهای پشت پردهای که منجر به سقوط رژیم اسد شده است، دخیل باشد.
مخصوصا ملاقات اخیر وزرای خارجه روسیه ترکیه و ایران در دوحه به این گمانه زنی ها دامن زده است. بشار اسد تقریبا بیست و چهار ساعت بعد ازین ملاقات دمشق را ترک کرد.
ترکیه نیز بهعنوان یکی از بازیگران مهم منطقه، نقش کلیدی در این تحولات دارد . انقره از سالها پیش از گروههای مخالف اسد حمایت میکرد و در تلاش بود تا با نفوذ خود در شمال سوریه، از تهدیدهای ناشی از موجودیت کردها جلوگیری کند. حالا با سقوط رژیم اسد، ترکیه ممکن است نفوذ خود را در بخشهای بیشتری از سوریه گسترش دهد. با این حال، اینکه آیا این کشور با نیروهای جدید در سوریه همکاری خواهد کردو یا درگیر تنشهای تازه خواهد شد، هنوز مشخص نیست.
از دیگر بازیگران مهم خارجی در سوریه، ایالات متحده است. هماکنون حدود ۹۰۰ تا ۱۰۰۰ نیروی نظامی امریکایی در بخشهایی از شمال و شرق سوریه مستقر هستند. این نیروها عمدتاً در مناطقی که تحت کنترل نیروهای به اصطلاح ( دموکراتیک) قرار دارد ظاهرا بخاطر مبارزه علیه نیرو های داعش فعالیت دارند ، نقش مستقیم این نیروها های به اصطلاح دموکراتیک که تحت الحمایه امریکا قرار دارند در سقوط رژیم اسد مشخص نیست،
نیروهای مخالف بشار اسد متشکل از گروههای مختلفیاند که هر کدام نقش مهمی در سقوط رژیم او ایفا کردهاند. از جمله این گروهها میتوان به ارتش آزاد سوریه اشاره کرد که از سالهای ابتدایی جنگ داخلی شکل گرفت و بهعنوان یکی از گروههای میانهرو شناخته میشود و مورد حمایت غرب و ترکیه قرار دارد. هیئت تحریر الشام که ریشه در القاعده دارد، حالا تلاش دارد خود را بهعنوان یک نیروی مستقل سیاسی-نظامی معرفی کند. نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) که عمدتاً متشکل از کردها هستند و با حمایت امریکا علیه داعش و دیگر گروههای تندرو جنگیدهاند، از دیگر گروههای کلیدی محسوب میشوند. همچنان گروه جیشالاسلام که یکی از گروههای قدرتمند اسلامگرای سنی است، در این تحولات نقش مهمی داشته است.
رهبر اصلی ماموریت سقوط رژیم بشار اسد هنوز بهطور دقیق مشخص نیست، اما به نظر میرسد که هماهنگی میان گروههای مختلف و افزایش فشارهای بینالمللی، بهویژه از جانب ترکیه و غرب، عوامل اصلی این تغییر بزرگ بوده باشد.
یکی از مسایل مهم پس از سقوط رژیم اسد، سرنوشت پایگاههای نظامی روسیه در سوریه، بهویژه پایگاه هوایی حمیمیم و بندر طرطوس است. این پایگاهها برای روسیه از اهمیت استراتیژیک برخوردارند. اما در شرایط فعلی، ادامه فعالیت آنها به توافقات احتمالی میان مخالفان اسد و مسکو بستگی دارد.
بعضی از تحلیلگران المانی باور دارند که روس های تحت هیچ شرایطی حاضر نخواهند شد تا پایگاه های نظامی خو د در سوریه را ترک کنند و درست به همین منظور هم است که آین تحلیل گران فکر میکنند که جنگ هنوز خاتمه نیافته است ، خروج اسد موقتی است ، او با کمک روس و یکجا با بخشی از اردوی سوریه و جامعه علوی های این کشور برای جنگ های دیگر خود را آماده میکنند.
سقوط رژیم اسد بهعنوان یک نقطه عطف در تاریخ سوریه محسوب میشود، اما این تحول الزاماً به معنای پایان بحران نیست. تجربه کشورهای دیگر نشان داده است که پس از سقوط یک دیکتاتوری، خطر درگیریهای قومی و مذهبی، مداخله قدرتهای خارجی، و رقابت میان گروههای مختلف بسیار بالاست.
آنچه که در مورد جامعه و کشورسوریه باید بدانیم:
از لحاظ مذهبی، حدود 70 تا 75 درصد از جمعیت سوریه مسلمانان سنی اند. این گروه اکثریت مذهبی کشور را تشکیل میدهند و در سالهای گذشته بخش بزرگی از مخالفان رژیم بشار اسد را نمایندگی کردهاند. اما حکومت بشار اسد که توسط حزب بعث اداره میشد، به شدت به اقلیت علویها (10 تا 12 درصد جمعیت) وابسته بود. علویها که شاخهای از شیعیان محسوب میشوند، به لحاظ تاریخی از نفوذ سیاسی بالایی برخوردار بودهاند و رژیم اسد برای حفظ قدرت خود، همواره به پشتیبانی این اقلیت متکی بوده است.
اقلیتهای دیگر مذهبی، مانند مسیحیان که حدود 10 درصد جمعیت را تشکیل میدهند، عمدتاً از رژیم بشار اسد حمایت میکردند، زیرا این حکومت را تضمینی برای امنیت و بقای خود در برابر گروههای تندرو مذهبی میدانستند. همچنین جمعیت کوچکی از شیعیان، دروزیها و اسماعیلیان نیز در سوریه حضور دارند که هر یک در مناطقی مشخص از کشور متمرکز هستند.
کردهای سوریه که عمدتاً در شمال و شمال شرق کشور زندگی میکنند، از لحاظ مذهبی بیشتر سنی هستند، اما به دلیل هویت قومی خود، همواره بهدنبال حقوق فرهنگی و سیاسی بیشتر بودهاند. نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF)، که عمدتاً متشکل از کردها است، در سالهای اخیر نقش مهمی در مبارزه با داعش و مدیریت مناطق شمالی سوریه ایفا کردهاند.
این ترکیب قومی و مذهبی باعث شده است که تحولات سیاسی سوریه به شدت پیچیده باشد. رژیم بشار اسد برای بقای خود، تلاش کرد با تکیه بر اقلیتها، از جمله علویان و مسیحیان، نوعی ائتلاف پایدار ایجاد کند، اما بدلیل جنگ های داخلی این مامول نتوانست برآورده شود،در عین حال، گروههای مخالف نیز که عمدتاً از اکثریت سنی تشکیل میشدند، خود به گروههای کوچکتر و متنوعی تقسیم شدند، از گروههای معتدل و سکولار تا گروههای تندرو مانند هیئت تحریر الشام و گروههای وابسته به القاعده.
با سقوط رژیم بشار اسد، این تنوع قومی و مذهبی همچنان یکی از چالشهای اصلی آینده سوریه خواهد بود. در حالی که گروههای مخالف وعده دادهاند که حکومتی دموکراتیک و مبتنی بر حقوق برابر برای همه اقوام و مذاهب ایجاد خواهند کرد، تجربه کشورهای دیگر نشان میدهد که اختلافات داخلی و رقابتهای قومی و مذهبی میتواند مانعی جدی برای تحقق این وعدهها باشد.