داکتر نوراحمد خالدی

دورهٔ دوم ریاست جمهوری ترمپ چگونه است؟

شکست، نابسامانی وانحطاط!

اول فبروری ۲۰۲۵

با تمرکز به تاریخ چگونه می توان تغییرات جهانی در قدرت و فرهنگ را که امروز در سرتاسر جهان اتفاق می افتد بهتر درک کنیم؟ واقعیت زمان ما آن است که غرب یک شکست استراتژیک را متحمل شده نه به خاطر آنچه که روسیه یا چین با غرب انجام داده اند، بلکه به دلیل تغییرات داخلی که درجامعه و فرهنگ غرب در حال وقوع اند. منتها جنگ اوکرایین و سیاستهای عاقبت نه اندیشانهٔ جهان غرب در مقابله با روسیه و برای جلوگیری از پیشرفت چین این پروسه را تسریع نموده است. همچنان جهان غرب و بخصوص امریکا در حالت نابسامانی، سردرگمی و انحطاط قرار دارند.

شکست!

اولین ایده این است که آمریکا یک کشور شکست خورده است به تنهااوکراین، بلکه اساسآایالات متحده در جنگ خود علیه روسیه شکست خورده است این یک شکست بزرگ برای ایالات متحده در واقع، این شروع پروسهٔ پایان کنترل آنها بر جهان است.

ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیروز می شود، اما در حقیقت به عنوان رئیس جمهور یک کشور شکست خورده می آید که باید این شکست را هضم کند. اما از سخنرانی ترامپ در مراسم تحلیف هیچ نشانه ای از هضم این واقعیت مشهود نیست. او همانند رؤسای جمهور قبلی هنوز هم در حالت انکار باقی می ماند. او مطمئن است که آمریکا در حال انحطاط نیست، بزرگترین سال های آن در پیش رواست.او می خواهد وانمود کند که کشور شکست خورده ای نیست، می تواند ضربان ساز باشد، معامله گر باشد، در حالی که در واقع، او رهبر کشوری است که شکست خورده است، در ویتنام، در افغانستان، در عراق، در لیبیا، در شرق میانه و اخیرآ در اوکرایین همراه با تمام اعضای 32 گانهٔ ناتوی خود. جنگ اوکرایین به امریکا و متحدین غربی او بخصوص انگستان، فرانسه، پولند و آلمان فرصت داد تا بالای روسیه "یک شکست استراتژیک" وارد کنند، روسیه را در جهان منزوی کنند، اقتصاد آنرا تخریب نمایند، پول روبل را بی ارزش کنند، قابلیت معامله و تجارت روسیه را از دستش بگیرند، قوای مسلح آنرا درهم شکنند، در روسیه بحران سیاسی و اجتماعی ایجاد کنند، ولادیمیر پوتین را به سرنوشت مشابه صدام حسین و قذافی دچار نموده که در نتیجه همانند اتحاد شوروی کشورعظیم روسیه دچار سانحهٔ شده به ده ها کشور خورد و کوچک تجزیه گردد. اما خلاف توقع امریکا و غرب چنین نشد، به تایید پروفیسر جان میر شایمر استاد پوهنتون شیکاگو، قوای مسلح روسیه در جنوری سال 2025 به مراتب قویتر، باتربیه تر، مجهز تر و با تجربه تر از ماه می سال 2022 یا آغاز جنگ اوکرایین میباشد. اقتصاد روسیه که در سال 2021 از نظر تولید ناخالص داخلی GDP-PPP کوچکتراز ایتالیا بود امروز بعد از چین، امریکا و هند در مقام چهارم در جهان قرار دارد. در عوض کشورهای اروپای شرقی و غربی که با تکیه برحفظ امپراتوری انحصاری خود بالای روسیه ده ها هزار قلم تحریمات سیاسی، اجتماعی، ورزشی، اقتصادی، تکنولوژیکی، نظامی و تجارتی وضع کردند، با از دست دادن نفت و گاز ارزان قیمت روسیه به دام امپریالیسم امریکا افتاده نه تنها صنایع خودرا از دست دادند بلکه امروز زیر فشار امریکا، که اجاره دار دفاع از اروپای غربی است، مجبور اند با تقلیل مصارف خدمات سوشیال، تعلیم و تربیه و صحت عامه برای مردم خود، منابع عظیم مالی را معادل 5 فیصد تولید ناخالص داخلی به تقویت قوای مسلح اختصاص دهند که در حقیقت خریداری هرچه بیشتر اسلحه و تجهیزات امریکایی می باشد.

خلاف توقع غرب روسیه در جهان تجرید نشد. برعکس در مقام یکی از بانیان اتحادیهٔ بریکس، روسیه امروزهمراه با سایر اعضای بریکس یک قطب نیرومند اقتصادی و سیاسی را در جهان رهبری میکند. این شکست امریکا و متحدان غربی او تنها در صحنهٔ سیاسی و نظامی مشهود نیست بلکه در بسیاری عرصه های تکنولوژی پیشرفته معاصر چین نه تنها خودرا همسطح جهان غرب نموده بلکه از آنها سبقت جسته است. اخیرا تمام جهان غرب در صدد جلوگیری از پیشرفت شرکتهای تکنولوژی چینایی مانند موترهای برقی، هواوی، دیپسیک و غیره اند. امریکا و جهان غرب بیش از این نه ضرفیت صنعتی، نه ضرفیت تکنولوژی و نه ضرفیت تولیدی و قوای بشری لازم را برای جلوگیری از گسترش نفوذ اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی چین در جهان دارند. به گفتهٔ ولادیمیر پوتین "جلوگیری از پیشرفت چین مانند جلوگیری از طلوع آفتاب است".

دونالد ترمپ میخواهد با وضع تعرفه های گمرکی بالای اموال وارداتی صنایع امریکایی را در زمینه هایی که دیگر وجود ندارند تقویت نماید! در موجودیت کشورهای عظیم و پرنفوس با نیروهای کار ارزان قیمت و بازارهای شگوفان چین، هند، بنگلادیش، اندونیزیا، ویتنام، مکسیکو و غیره کدام سرمایگذار، حتی امریکایی، میخواهد در امریکا فابریکه بسازد؟ حتی ایلان ماسک موتر تسله را و اپل لپتاپها آیفون امریکایی را در چین میسازند.

نابسامانی

این نابسامانی، سردرگمی، عدم اطمینان در مورد مکان آمریکا و غرب در جهان امروز است. مفسران غربیباید دست از خودشیفتگی بردارند و واکنش های آمریکا را در قبال مسایل متنوع روز، در چارچوب شکست استراتژیکی امریکا و غربببینند تمام امپراتوریهای جهان بلاخره سقوط کرند. امپراتوری فارسها، یونان قدیم، روم قدیم، بیزانس، خلافتهای اموی، عباسی، امپراتوریهای غزنوی، غوری، سلجوقی، مغولی، برطانوی، ناپلیون، زار روس و غیره بالاخره سقوط کردند. امپرتوری امریکا نیز حالا در حال سقوط است و دونالد ترمپ هیچ کاری کرده نخواهد توانست تا جلو این سقوط را بگیرد. بنابر آن سیاست گسترش ناتو به سمت شرق برای تهاجم مؤثر فرهنگی سیاسی، اقتصادی و نظامی به روسیه و سیادت بر آن نیز شکست خورده است. کشور جورجیا بالاخره با وجود تلاشهای غربیها این واقعیت را پذیرفت، مردم رومانیه نیز در آخرین انتخابات این واقعیت را پذیرفتند اما زیر فشار ناتو نتایج انتخابات لغو گردید. اوکرایین در خیال پیوستن به ناتو مردم و کشور خودرا نابود کرد. در این وضعیت نابسامان، رهبران وحشت می کنند و مانند بازیگران منطقی عمل نمی کنند.

اخیرا صدها ویدیوی تحلیلی از طرف محققان و تحلیلگران در کشورهای مختلف را در یوتوبمی بینیم که از دیدگاه واقع گرایانه دفاع می کنند و دوست دارند در مورد آنها صحبت کنند. در این شرایط جابه‌جایی و نابسامانی برای یافتنانسجام در طرحهای ترامپ یا طرح ایالات متحده با طرح ناتو وجود ندارد. هیچ انسجامی وجود ندارد. آنچه واقع میگردداین است کهرهبران جهان غرب به صورت فی البداهه تصمیمات آشفته، تصمیمات بدون انسجام، سازش های بد و تصمیمات نابسامان را در چارچوب شکست و عقب نشینی از سیاست گسترش تهاجمی ناتو به سمت شرق می گیرند. انتظار داشتن از ترامپ برای داشتن یا طرح یک برنامه، برای ارائه طرح صلح معجزه آسا برای حل جنگ اوکراین در یک روز یا صد روز یا شش ماه یا چهار سال، فقط یک توهم است. انتظار اینکه رهبران غربی بتوانند به تفکر واقع بینانه در سیاست خارجی بر گردند بی جاست. رییس جدید ناتو در ماه جنوری 2025 از شکست دادن روسیه در جنگ اوکرایین صحبت میکندو میگوید ولادیمیر پوتین را اجازه نخواهد داد تعیین کند کدام کشور شامل ناتو شود و یا نشود! آنها از جایی که در جهان هستند غافل شده اند. و این پیامدهای واقعی برای روندهای گسترده تر آینده دارد. اینگونه تصمیم گیری ها باعث تسریع پروسهٔ سقوط امپراتوری غرب خواهد شد. واکنش آمریکا و غرب، تمام نقشه‌های دیوانه‌کننده برای توقف درگیری و حل جنگ از طریق معامله‌ای عجیب مانند جابجا کردن نیروهای ممالک بزرگ اروپای غربی نه زیر نام ناتو در اوکرایین به مثابه بخشی از توافق صلح را،باید به عنوان واکنش‌های نامنظم ناشی از موقعیت تحقیرآمیز امریکا و غرب در اوکرایین تلقی کرد. آنچه روسیه میخواهد تبدیل اوکرایین به یک کشور بیطرف مانند اتریش و سویس بایک قوای مسلح کوچک است که یک منطقهٔ حایل میان روسیه و ناتو باشد. این واقعیت را غربیها تا حال نتوانسته اند هظم کنند و به احتمال قوی شش ماه بعد چارهٔ جز پذیرفتن آن نخواهند داشت.

انحطاط

این موضوع به فروپاشی اخلاق دموکراتیک، اخلاق رهبری در غرب، از دست دادن اعتقاد جمعی به وضعیت دین که یکی از بحث های اصلی است، پیوند می خورد. از دست دادن باور جمعی، از دست دادن شخصیت اخلاقی، نخبگان رهبری در غرب، و رهبری الیگارشی و نیهیلیستی آمریکایی به خصوص نخبگان امریکایی نشانه هایی از این انحطاط اند. ایالات متحده در شکست غرب به عنوان سیاهچاله در حال انفجار ظهور کرده است. فروپاشی یا انحطاط فرهنگی غرب به این معناست که هیچ اصل راهبردی در واکنش غرب به شکست وجود ندارد. این امر به خصوص در ایالات متحده که با وجود همه تغییرات اساسی در توزیع استعدادها، ایده ها، منابع و قدرت در سراسر جهان، به افسانه خود بزرگ بینی در مورد رهبر جهان یک قطبی هنوز هم باور مند است. بنابراین غرب یک شکست اقتصادی نظامی را متحمل شده است، نه مستقیم، بلکه اساسی تاریخی. یک رهبری مؤثر غربی با این واقعیت روبرو خواهد شد. جنگ یک آزمون واقعیت است و جنگ در اوکراین نشان داده است که غرب دیگر با واقعیت روبرو نیست. اولین کاری که باید غربی ها انجام دهند وقتی در شرایط شکست هستند این است که بپذیرند دیگر قوانین بازی را آنها تعیین نمی کنند. اما این نوع واقع گرایی اتفاق نخواهد افتاد، اما رهبران نو ظهور غرب در حال انطباق با دنیایی هستند که برای آنها در حال کوچک شدن است.

رفتار نامنظم رئیس جمهورترمپ!

آمریکای دونالد ترمپ به متحدان خود حمله می کند و به اروپا حمله می کند. در حال راه اندازی جنگ در برابر دنمارک بر سر گرینلند است. کشور اسپانیا را یک کشور بریکس می نامد. تعرفه هایی را بر هر کسی که خواست دونالد ترامپ را نادیده گیرد، اعمال می کند. این سیاستهاباعث ویرانی می شود، و تنها به زوال و فروپاشی سیستم رهبری آمریکا سرعت می بخشد. آمریکا ، در حال بلعیدن متحدان اروپایی خود است. این آدم خوری واقعاً به نفع ایالات متحده نیست زیرا ایالات متحده بیش از آنکه به اقتصاد چین وابسته باشد به اقتصاد اروپا نیزوابسته است و به سادگی صنعت، سیستم آموزشی، نیروی کار یا جمعیتی را ندارد که سیاست‌های صنعت حمایت‌گرایانه را برای گسترش سهم خود از تولید صنعتی جهان به روشی که دونالد ترامپ پیش‌بینی می‌کند، انجام دهد. اروپا و دیگر متحدان غربی، مانند استرالیا، جاپان و کوریای جنوبی دست بسته مانند خدمتگاریکه توسط ارباب خودکه در خشم خشونت‌آمیز عقلش را از دست داده مورد آزار قرار گرفته است، پاسخ می‌دهند آنهادر تلاشی عبث برای یافتن توضیحات منطقی برای رفتار غیرمنطقی بادار خود هستند!

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد