فقیرمحمد ودان
مؤرخ: ۱۹ سپتمبر ۲۰۱۶
به پیشواز بـزرگداشت از بیستمین سـالـروز حمـاسۀ شهـادت دوکتور نجیب الله رئیس جمهور
افغانستان و رهبر حزب وطن
راه و آرمانهای شهید دوکتور نجیب الله
قسمت هفتم
رهبری حزب وطن معتقد است که اندیشۀ سیاسی مصالحۀ ملی و حزب وطن که معتقد و متعهد به این اندیشه است، در جایگاه توضیح شده فوق قرار دارند. پس اندیشۀ سیاسی مصالحۀ ملی دارای کدام کدام مضمون و مختصات است که مبتنی بر آن اندیشۀ سیاسی نجات کشور از بحران کنونی و جنگ جاری محسوب میگردد؟
قبل از پرداختن به مسایل اساسی مطرح شده در سوال فوق، تذکار این مسئله اساسی را ضرور میدانیم که: حزب وطن یک حزب افغانی است و برای تغییر وضعیت کنونی افغانستان مبارزه مینماید، بنابرین انتظام افزار فکری ـ سیاسی و انتخاب اهداف او نیز متکی بر شناخت از واقعیت های وضعیت کنونی و سطح رشد کنونی اجتماعی ـ اقتصادی افغانستان صورت گرفته است.
حزب وطن با درک رسالت خویش در وضعیت توضیح شدۀ فوق، با داعیۀ نجات کشور از بحران، قطع جنگ، تامین صلح (استقرار صلح، حفظ صلح و اعمار صلح)و ثبات و رهکشایی بسوی تامین وفاق اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور و در نتیجه سوق آن بسوی تاسیس دولت مدرن، تکوین مؤفقانۀ پروسۀ ملت سازی، تامین رشد اجتماعی و اقتصادی و در نهایت دستیابی به بنیادهای مادی و معنوی جامعه رفاه، از همان ابتدای حضور خویش در وضعیت سیاسی کشور (سرطان 1369 هـ ش) به مبارزه آغاز نموده و ادامه میدهد. برای انتظام آگاهانۀ مبارزه درین راستا و سیاست گذاری های پویا، به اندیشۀ سیاسی رهنما ای دست یافته که سیاست ها و عمل سیاسی حزب را بطور هماهنگ و انداموار انتظام بخشیده بسوی اهداف تعیین شدۀ فوق استقامت میبخشد. این اندیشۀ سیاسی و مبادی آن چگونه توضیح میگردد؟.
بنیادهای اندیشه یی ـ سیاسی حزب وطن:
هر فرد و یا گروه های اجتماعی و سیاسی با در نظرداشت سطح درک و اعتقادات شان به جهان و منجمله به جامعه نظر انداخته و مبتنی بر آن به نتیجه گیری هایی می پردازند که همین نتیجه گیریها شناخت و در نتیجه افکار و اندیشه های شان را نسبت به جهان و منجمله جامعه شکل داده، محتوی بخشیده و عمل اجتماعی و مبارزۀ سیاسی آنان را استقامت می دهند.
در کشورهای رو به انکشاف، منجله افغانستان احزاب بمثابه نوعی از ساختارهای سیاسی ناگزیر به داشتن اهداف سیاسی (کوتاه مدت و دورنمایی) اند(درین زمینه حساب ساختارهای سیاسی و منجمله احزاب کشورهای انکشاف یافتۀ سرمایه داری و سوسیالستی بخاطری جداست که آنها نظامهای کنونی شان را "انجام تاریخ" و در نتیجه خویش را فاقد اهداف استراتیژیک میخوانند. اما چنین تقلیدی برای ساختارهای سیاسی و منجمله احزاب کشورهای روبه انکشاف، فاجعه بار می آورد) که می باید با تعهد مبارزه جهت دستیابی به اهداف متذکره همه افزار منجمله دولت را بکار اندازند. اگر این احزاب سیاسی، افزار سیاسی اندیشه ای و ساختاری هماهنگ کننده را نداشته باشند، ممکن نیست که بتوانند شبکۀ به هم مرتبط و هماهنگِ از اهداف، سیاست ها و افزار سیاسی را تشخیص، انتخاب و قسمی بکار گیرند که در هماهنگی با همدیگر قرار گرفته و بطور ارگانیک در استقامت واحد عمل نمایند. بنابرین دست یابی به چنین توانایی، صرف از طریق داشتنطرز تفکر هماهنگ و ارگانیک و مبانی فکری مبتنی بر آن ممکن می گردد.
حزب وطن به طرز تفکر علمی (دیالکتیکی) معتقد و متعهد است و از این دیدگاه به جهان و جامعه نظر مینماید. دیالکتیک را واقعیتِ در حرکت و یا سازش تناقض ها و اضداد در وجود طبعیت با این توضیح؛ تعریف نموده اند که: در طبیعت، منجمله جامعه و همچنان تفکر، چه بصورت کل و چه در اجزای به هم مرتبط و در هم مؤثر آنان، بطور متداوم و انقطاع ناپذیر حرکت، تغییر و تکامل ( مارپیچ یا فنری گونه: از پائین به بالا، از ادنا به اعلا و از ساده به پیچیده) جریان دارد. بنابرین طرز تفکر دیالکتیکی، روش تفکر مبتنی بر اصول و مبانی دیالکتیک است.
باوجود آنکه جامعه جزء طبعیت و تابع قوانین مسلط بر آن است؛ ولی بنابر وجود و حضور انسان در جامعه و نقش آن بمثابه بالاترین، عالیترین و پیچیده ترین محصول در بستر تکامل طبیعت، این اصل را مدلل می سازد که پروسۀ تغییر و تکامل انسان و جامعه نیز نوع عالیتر، پیچیده تر و بغرنجتر تغییر و تکامل نسبت به چنین پروسه در طبعیت ناب است. زیرا انسان بمثابه عامل آگاه، اندیشور و خردورز درین پروسه وارد گردیده، اثر میگذارد و اثر می پذیرد.
چون احزاب با درنظر داشت چگونگی برخورد با این واقعیت اجتماعی (حرکت، تغییر و تکامل جامعه) جایگاه شان را در وضعیت سیاسی کشور بمثابه نیروی سیاسی یا ترقیخواه، یا محافظه کار و یا ارتجاعی تعریف مینمایند، بدین ملحوظ در تداوم این بحث، ما در توضیحات خود صرف مختصات اجتماعی (نه طبیعت ناب) را در نظر داشته و مسایل را درین حدود مطرح مینمائیم.
حزب وطن بر بنیاد اعتقاد و تعهد خویش مبنی بر طرز تفکر علمی (دیالکتیکی)، معتقد و متعهد به مبانی فکری ـ سیاسی ذیل است:
1 ـ واقعیت گرایی (ریالیزم):حزب وطن متعهد است تا واقعیت های اجتماعی ـ اقتصادی (مثلاً وجود و حضور روندها و گرایش های اجتماعی ـ اقتصادی متناقض و متضادِ ارتجاعی، محافظه کار و روبه تکامل در جامعه که در وضعیت جاری سیاسی، ساختارهای سیاسی آنان را تمثیل و نمایندگی مینمایند) را مستقل از ذهنیت خویش، همانطوریکه "هست" اند، بپذیرد و به نسبت و تناسب "هستی" آنها در ارتباط باهمدیگر، چگونگی ارتباطات و تناسب اثرات و نقش هر یک از آنان در ابعاد مختلف حیات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی اعتراف نماید. بدین ملحوظ حزب وطن، نیروی سیاسی کثرتگرا نیز است.
2 ـرعایتاعتدال (بمثابه بنیاد عدالت): حزب وطن در مبارزه با گرایش های متضاد و متناقض و حل تضاد های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به رعایت اصل اعتدال ـ که پایه برای عدالت و متضمن تحقق آن محسوب میگردد ـ متعهد است. زیرا نیروهایی دارای گرایش های متضاد و متناقض ـ که در لحظات زمانی معینِ پروسۀ تغییر و تکامل اجتماعی به تناسب متغیر نسبت به همدیگر «هست» اند ـ متناسب به این هستی بر ابعاد مختلف حیات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی اثر می گذارند و در نتیچه از پایگاه و اعتبار اجتماعی یی در همان حدود برخوردار میگردند. بنابرین برخورد ذهنی با این گرایشها؛ ارزش متناسب به وجود و نقش شان قایل نشدن، یا نفی آنان و یا هم تلاش زورگویانه برای جا سازی نمودن آنان در قالب های ذهنی خویش، نقض اعتدال، غیر عادلانه و در نتیجه تحمیل خشونت است و خشونت عملی است غیر خردورزانه که پروسۀ حرکت، تغییر و تحول را از بستر طبیعی آن منحرف ساخته به کجراه و فساد می کشاند.
قابل توضیح است که: حزب وطن معتقد است که شخصیت ها، حلقات، محافل و احزاب سیاسی بادرنظرداشت مواضع تعریف شدۀ شان در وضعیت سیاسی (رجعت پسند، محافظه کار و ترقیخواه)، میتوانند متناسب به توانایی و پایگاه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خویش بر پروسۀ حرکت، تغییر و تکامل جامعه اثرات مطلوب شان را (در حد رعایت اعتدال) بجا بگذارند. ولی تبارز تمایلات و عمل افراطی و خشن بخاطر لغزش به عقب و یا جازدن پروسۀ تغییر و تکامل و همچنان بمنظور تازاندن آن، باز هم پروسۀ مذکور را از بستر حرکت طبیعی آن منحرف ساخته، بسوی فاجعۀ خونبار و تخریب ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی میکشاند.