محترم نعیم سلیمی
منشا، انکشاف و تکامل غریزه ها
احتیاج مادر ایجاد است!
قسمت سوم
جایگاه افراد غیرعادی در محتوای انکشافی انعطاف پذیر!
درقسمت قبلی؛ بطور کلی نقش مهم دی ان ای و درپهلوی آن سیستم های انکشافی ، محیط زیستی و قوه ی جاذبه را در شکل گیری رفتار شناسی غریزه ها در موجودات حیه مرور نمودیم. به همین ترتیب در قسمت های قبلی بطور اختصار پیرامون تاکید کلی ایتولوژی در مورد رفتار های بخصوص انواع موجودات حیه در تنطیمات طبیعی آن در پرتو تازه ترین تحقیقات دانشمندان پرداخته شد که جهت دسترسی به جزئیات خوانندگان را به قسمت های قبلی رجعت می دهم. وبه همین گونه یکجا با هم در جریان مرور آنچه گفته آمد؛ سرگیجه ی توهمات رفتاری انکشافی را درین مسیر مبنی بر از قبل تعین شدن و نوشته شدن غریزه ها رفتاری و ارائه پاسخ های تجربی مستند برای رد آنها مورد تدقیق و بررسی قرار دادیم.
درقسمت سومی ؛ نگارنده این جزوه سعی بعمل می آورد تا موارد بخصوص غیر عادی را صرفنظر از پیدایبش و بوجود آمدن فزیکی بیولوژیکی، انحصار ژنتیکی و یا دگرگونی انکشاف محیط زیستی که بینش های دگراندیشانه نوینی را با خود به همراه دارد؛ برای دوست داران اهل دانش و مطالعه پیشکش نماید. علاوه برا آن مطالعه موارد مربوط به موجودات و جانوران غیرعادی ما را برای درک بهتر رهنمودی پروسه انکشافی آنها کمک می نماید.
بطور مثال شخصی بنام Johnny Eck یکتن ازبهترین بازیگران سینما می باشد که با اجرای نقشی که وی در سال 1932 در فیلمی از سینمای کلاسیک بنام Freaks ( انسان های مزاجی )؛ شهرت پیدا نمود. او با تکلیفی بنام Amelia [ نقصان اندامی با نبودن یک بخشی از اندام های بدن مانند دست و پا] متولد گردید. پا های جانی بسیار کوتاه بودند. او مانند دیگر اشخاصی که با چنین تکلیفی بدنیا آمده بودند؛ برحسب مقوله احتیاج مادر ایجاد، آموخت که با استفاده از دست های خود راه برود. حرکات و رفتار جانی خیلی به راحتی صورت می گرفت. او در فیلم نامبرده نشان میداد که چگونه بدون هیچ اشکالی از زینه ها بالا و پائین می شود. او از دست هایش به گونه انسان های عادی دیگر که بر سرپا های خود راه می روند؛ مورد استفاده قرار می داد.
دانشمندان مثال دیگری را در مورد سگی که بنام Faith یاد می گردد ، می آورند. این سگ در شهر اوکلوهاما با اندام های جلوی کوتاه ( پا های جلوی )که فاقد عملکرد اند چشم به جهان کشود. کمال آموزشی این سگ و سگ های دیگر با چنین تکلیفی این هست که بر سر دو پای عقبی به گونه قد راست ، راه می روند.
اهمیت راه رفتن سگ نامبرده بیانگر این است که او عملیه قدراست رفتن را یکجا با ستون فقرات منحنی که داشت ؛ می توانست مرکز ثقل خودش را به جلو براند.
دانشمندان بدین باور اند که این سگ چنین دستاوردی را در زمان زندگی کوتاهش انجام داد که زمانی دستآورد بزرگ تکامل انسانی پنداشته می شد.
مثال دیگر برازنده ؛ مشت زنی بنام Duncan می باشد ؛ مشت زنی که با اندام های عقبی [پا های] ناقص و بدریختی که دارد؛ بالای اندام های جلوی [ دست ها] راه می رود و دوش می کند.
خب! رفتار ها و تجارب بازیگر سینما، سگ مورد نظر و مشت زن مذکور؛ ما را وامیدارد تا برداشت ها و بینش های قبول شده ی خودی را در مورد اینکه چه چیزی نورمال است و یا غیر نورمال، معمولی و غیر معمولی، مکمل و یا ناقص ؛ تجدید نظر نمائیم.
در کلیه موارد فوق الذکر اعضای بدن این دوآدمی و دیگری یک سگ زنده جان در حالیکه نمو می نمود؛ فراگرفتند که چگونه به ترتیب عالی وظیفوی از اندام های خود استفاده نمایند. بنابر مشاهدات انجام شده ؛ جریان و پروسه ای را که آنها در قسمت جنباندن اعضای بدن به سمت و سوی متفاوتی فراگرفتند ؛ هیچ تفاوتی از پروسه آموزشی کلیه حیوانات ندارد.
با در نظرداشت آنچه گفته آمد ؛ حالا توجه خود را به قلمرو انکشاف بخصوص منهمک می سازیم و نمونه های متنوع حرکی [ حرکت ] را درپستانداران مورد بررسی قرار می دهیم: راه رفتن با چهار پا، رفتار چهار خیز اسپ ها... و از رفتار چهارخیز تا رفتن بالای دوپا و رفتار های پرش گونه.
در میان کلیه جوندگان؛ طوریکه تمامی حرکات و سکنات نمونوی آنها مورد مشاهده قرار گرفته ؛ به وضاحت رابطه میان شمایل بدنی یک حیوان، مورفولوژیِ[ ریخت شناسی] و نمونه های حرکتی که این حیوان به نمایش میگذار؛ به ملاحظه می رسد. در واقعیت امر درهر مرحله از انکشاف ؛ همانگونه که ریخت شناسی حیوان مورد نظر تغییر می نماید ؛ به همان ترتیب نمونه حرکتی آن نیز دستخوش تغییر و دگرگونی قرار می گیرد.
بطور مثال؛ جوندگان کلان سال صحرایی[موش های صحرایی] که بنام Jerboa یاد می شوند؛ از پا های بسیار دراز برخوردار اند و بالای دو پا راه می روند و خیز می اندازند. سوالی که درینجا مطرح می گردد این است که آیا موش های صحرایی بطور غریزی چنین قدم زدن قد راست را انجام می دهند و یا خیر. اما تحقیقات و مطالعات پیرامون انکشاف حرکتی در اینگونه موجودات حیه [ جوندگان ] حکایت متفاوتی را برای ما بازگو می نماید: یعنی که نوزادان موش های صحرایی مانند موش های عادی دارای اندام های جلوی و عقبی متناسب و مشابه می باشند. مگر زمانیکه نوزادان موش های صحرایی نشو و نمو می نمایند، اندام های عقبی [ پا های عقبی ] آنها به گونه غیر متناسب دراز می شوند. و در نتیجه نمونه های رفتاری و حرکتی آنها نیز دستخوش تغییر و{ دگرگونی} قرار می گیرد. اگر مشخص تر صحبت کنیم ؛ اندام های عقبی به مقایسه اندام های جلوی از نموی درازی برخوردار می گردند. و به این ترتیب موش های صحرایی به یک مرحله ی دشواری از جدل برای وفق دادن پا های بیش از حد دراز خود می گردند که برای آنها چالش برانگیز می باشد.
حسب یافته های جدید دانشمندان ؛ آنچه را که در حاشیه رفتار موش های صحرایی قابل یاد آوری می باشد؛ این است که پا های این موش ها در اوایل انکشاف و نشو و نمای خودی به گونه چشمگیری دستخوش تغییر قرار می گیرد که در آن حرکت رفتاری موش ها به گونه[تعلیم قدم] و یا برداشتن قدم های آهسته و کوتاه پیشروی و پشت سر یکدیگر[ نیمِ قدم] که در زبان انگلیسی آن را Lock-step یا می نمایند، تغییرمی کند. در حالت نوزادی موش های مذکور به موش های دیگر شباهت دارند. ولی زمانیکه پا های عقبی این موش ها دراز می شوند؛ آنها به گونه غیر عادی و تعجب آور حلقوی به گرد یکدیگر می خزند. ولی بلاخره با پیدا نمودن قدرت و توانایی رشدی ؛ آنها می توانند قدم بردارند و خیز بزنند.
در انواع دیگر جوندگان مانند موش های عادی rats و یکنوع دیگر موش های صحرایی بنام gerbil ما نمونه های شکلی و اندازه بدن را تا نمونه های حرکتی آنها مشاهده می نمائیم. تمامی انواع جوندگانی که مورد مطاله قرار گرفته اند؛ از یک مسیر رفتاری نمونوی که بازتاب دهنده مورفولوژی [ ریخت شناسی] مشخص آنها در هر مرحله از عمر می باشد، عبورمی نمایند. به همین ترتیب ؛ در رابطه با عملیه ی سرخاریدن پرندگان ، طوریکه در قسمت های قبلی اهمیت موقعیت [وضعیت] ، توازن، و مرکز ثقل را در رفتار ها و حرکات پرندگان مورد بررسی قرار دادیم ؛ به گونه ی نزدیک [مستقیماً] با بحث ریخت شناسی مورفولوژی مربوط بوده وتعین کننده این است که ما چگونه حرکت می نمائیم.
نتیجتاً؛ همایش مطابقت نزدیکی مورفولوژی بدن و رفتارشناسی موجودات حیه؛ به این معنی نیست که حتماً رفتار ها از مورفولوژی نشأت کنند.
یک آدم شکاک پیرو دیدگاه بدبینی ممکن است پاسخی را در رد آنچه گفته آمد ارائه دهد اینکه ؛ تکامل برای ما اطمینان می دهد که رفتارها و مورفولوژی در موجودات حیه به گونه همزمان و همگام ، بدون تأثیر گذاری بالای یکدیگر انکشاف انکشاف می یابند.
برای درک درست مساله بهتر است یکبار دیگر تجارب مربوط به Johnny Eck بازیگر سینمای کلاسیک ، سگی بنام Faith و مشت زنی بنام Duncan که در بالا به تفصیل دررباره آنها سخن زدیم را بیاد بیاوریم: رفتار های حرکتی در کلیه موارد انفرادی این موجودات نمیتواند مدیون از قبل پروگرام شدن چنین رفتار ها باشد. برای اینکه رفتارهای نامبرده بازتاب دهنده ی راه حل های منحصر به فرد برای انواع موجودات حیه جسمانی غیر عادی می باشد. به عبارت دیگری رفتار های انفرادی ؛ از انکشافات منحصر به فرد ظاهر می شوند.
در یک نتیجه گیری کلی پیرامون رفتار شناسی غریزه ای موجودات حیه منحصر به فرد [ غیر عادی ] و آنچه را در موارد کلی عادی پنداشته می شود؛ باید خاطر نشان گردد که ساینس و تکنالوژی بطور چشمگیر و عمیق با درک دیالکتیکی از واقعیت های جهان هستی جهت دریافت پاسخ به پدیده های مغلق بیولوژیکی و فزیکی و گره گشایی از آنها با برداشتن موانعی که بر این واقعیت ها پرده افگنده به جلو می رود. و درین قافله ی علمی ما از مجهولات مبهم و مغلق کنونی به معلوم های بی پایانی دسترسی پیدا می نمائیم.
پایان قسمت سوم
برای خوانش قسمت ها اول و دوم بر لینک های پایین کلیک کنید :