محترم نعیم سلیمی
منشا، انکشاف و تکامل غریزه ها
احتیاج مادر ایجاد است!
قسمت پنجم
۸ دلو ۱۴۰۳
کمون های اشتراکی اولیه
باستان شناسان مدارک اندکی را مبنی بر عدم مساوات میان انسانها تا قبل از دوره ی نو سنگی و یا سنگ جدید دریافت نموده اند که اندکی پائین تر از 12000 سال قبل آغازگردید. شواهد بدست آمده از محلات سنگ قدیم در تمامی نقاط جهان تصویری ازتجمعات گروه های کوچک اکثراً سیار و در حرکت را متکی بر شکار، ماهیگیری و علف خوارگی برای بقای زندگی ترسیم می نماید که در آنها به دشواری میتوان تفاوت های ثروتمندی و یا تدفین های تجملی را مشاهده نمود.
البته که نمی توان جزئیات دقیق را پیرامون اینکه جوامع شکارچیان ماقبل تاریخ ارائه نمود. اما مطالعات مردم شناسی تجمعات موجود شکارچیان گردآورنده در جهان مانند جمعیت Kung ها در صحرای کالاهاری یک دید اجمالی کلی را درینمورد برای ما ترسیم می نماید:
«مردم[ کونگ] دارای رهبران و یا ریاست کنندگان نمی باشند...کسی به کسی دستور نمی دهد و کسی هم از کسی دستور نمی گیرد... مشارکت به گونه عمیقی درمیان ارزش های[اجتماعی این] مردم علوفه خوارگسترده شده؛ همانگونه که اصل عقلانیت منفعت طلبی جایگاه مرکزی را در اخلاق سرمایه داری تشکیل می دهد.»(R Leaky، ساخت نوع انسان ((BCA، 1981)) صفحه 107 ).
چشم اندازی را که درفوق از آن یاد آوری نمودیم در تمامی اجتماعات شکارچیان گردآورنده درسراسر جهان مصداق پیدا می نماید وکاملا با شواهد بدست آمده از مناطق متعلق به سنگ قدیم مطابقت دارد.
یک نکته قابل یاد آوری این است که مساوات و برابری ماقبل تاریخی کاملاً یک پدیده ی فرهنگی و یا اخلاقی نبوده است. این مساوات از آنجا می آمد که در آن زمان ازمالکیت خصوصی در فراسوی سامان آلات و دیگر اسباب فردی که انسان ها مورد استفاده قرار می دادندخبری نبود. این گروه ها و تجمعات شکارچیان گرداورنده ی موفقی وماهری بودند. ولی زندگی آنها از یک روز تا روز دیگری و یا ازیک سال تا سال دیگری بدون تجمع ارزش اضافی قابل ملاحظه سپری می شد. به همین ترتیب در میان آنها مفاهیمی چون مالکیت زمین و یا میراث وجود خارجی نداشت. این موضوع را میتوان با وضاحت بیشتری درطرز رفتار و زندگی مردم بومی صحرا نشین مشاهده نمود که به پیمانه وسیعی فرهنگ متداوم را در روی زمین تشکیل داده که گذشته آن برای 50000 ( پنجاه هزار سال) متداول بوده است. درسال های دهه 1960 انسان شناسی بنام Richard Gould مدت زمانی را در میان شکارچیان گردآورنده در مراکزسرزمین وسیع آسترالیا سپری نمود. اومشاهده نمود که تمامی غذا های جمع آوری شده به اردوگاه آورده شده و کاملا میان اعضای اردوگاه "با دقت تام تقسیم و به شراکت گذاشته می شد؛ حتی به اندازه یک چلپاسه کوچک ."(S Mithen,After the Ice,Phoenix,2004,pg323 ).
بنابر کندن کاری های پوشش های سخره ای؛ انسان شناس نامبرده فرضیه ای را مطرح نمود که باشندگان این منطقه از آوان بدست آوردن این جغرافیا توسط انسانهای هوموساپینس یا انسان امروزی به همین شیوه و طرز زندگی که در فوق توضیح گردید؛ ادامه می دادند.
آنچه را که در راستای مشاهدات Richard Gould در حاشیه این بحث لازم به یاد آوری می دانم این هست که چگونگی نحوه زیست زندگی اشتراکی که او آن را در سرزمین وسیع صحرایی آسترالیا به آن اشاره نمود بیشتر نتیجه ی کمبود وفقدان ناشی ازیک مرحله ی نسبتا پائین انکشاف نیروهای تولیدی و سطح پائین کنترول انسان بر محیط زیست طبیعی بوده است. در حالیکه دیگرتجمعات شکارچیان گردآورنده در مناطق دیگری با چنین شرایط دشوار روبرو نبودند. این بود بطور فشرده اصولی که می توان بر مبنای آن طرز معیشت و زیست کمون های اولیه را دردوران سنگ قدیم و یا به عبارت دیگرپارینه سنگی ترسیم نمود.
جایگاه زنان درکمون های اولیه اشتراکی
خصوصیت دیگر چشم انداز مساوات و برابری در اجتماعات پارینه سنگی ؛ تساوی موقف زن در جامعه می باشد.
فریدریش انگلس دانشمند قرن نزدهم آلمانی این مطلب را دراثرش زیر نام « منشا خانواده، مالکیت خصوصی و دولت چنین می آورد:
«یکی ازتصورات نادرست و غیر منطقی ناشی از روشنگری قرن هژدهم این است که در آغاز[ایجاد] جامعه زن برده مرد بود.در میان تمامی [دوره های] پائینی و اوسط توحش و بربریت و همچنان تا حد معینی مرحله علیای این دوره ها؛ نه تنها اینکه زنان آزاد بوده؛ بلکه از یک موقف بلند و محترمی برخوردار بوده اند.»( انگلس، منشا خانواده، مالکیت خصوصی و دولت،Wellered Books 2020، صفحه 29 ).
انگلس بر مبنای مطالعات زمانی که خود وی درآن زیست می نمود وبطور مشخص تحقیقات لوئیس هنری مورگان مردم شناس و جامعه شناس آمریکایی(1818-1881 ) در مورد مطالعات اجتماعات ایرویکوی ها چشم انداز انقلابی ای را به میان آورد که حسب آن استبداد بر علیه زنان تخمیناً یک انکشاف تازه در راستای تاریخ انسانی می باشد. مطالعات انگلس به ایرویکوی ها خلاصه نگردیده ؛ بلکه او دایره تحقیقاتش را برباشندگان آتنی و روم باستان و همچنان آلمانی ها وسعت داد. او چنین استدلال نمود که " شکست تاریخی جنس مونث " بر بنیاد دلایل اقتصادی؛ بطور اخص آن زمینداری و گله واری وانباشت آن بدست مردان وضاحت پیدا می نماید. بنا نتیجه که انگلس به آن دست می یابد این هست که هرگاه استبداد علیه زنان آغازی داشته ؛ بنابرین انجامی خواهد داشت. بناً باید این استبداد خاتمه یابد.
جالب این است که این دیدگاه علمی و انقلابی انگلسی نه تنها از جانب مدافعان سیستم موجود مسلط جهانی سرمایه داری نادیده گرفته می شود؛ بلکه حتی برخی از تیوریسن های فیمینیست نیز به این باورند که تفسیرو دیدگاه انسان شناسی انگلسی جوامع اولیه اشتراکی گویا چیزی به جز یک «افسانه راحتبخش تخیلی» نیست . در سالیان اخیر برخی از مارکسیست های خود خوانده نیز به این کاروان رد وبد گفتن به تیوری انقلابی انگلس پیوسته اند. یکی ازین قافله برداران پروفیسورChristophe Darmangeat دانشگاه پاریس می باشد. او استدلال عجیبی دارد اینکه؛ انحصارمردان در مورد شکار و تسلیحات در همه جا برای مردان موقف توانمند را نسبت به زنان تفویض نموده است ؛ بدین معنی که زنان در هر جایی درچنین موقعیتی قرار داده شده اند که نقش آنان می تواند صرفا به وسایلی دراستراتژی مردان کاهش داده شود:
http://cdarmangeat.blogspot.com/.../une-nouvelle-version...
نکته جالب دیگر در استدلال مضحک بالا این است که با دست و پا زذن متکی به پژوهش به اصطلاح مدرن برای تصحیح دیدگاه انگلس؛ چنین دانشمندان دانشگاهی سعی می نمایند تا همان تصورباطلی را که انگلس یک قرن قبل بنیادش را واژگون نمود؛ دوباره سرهم بندی نمایند.
نخستین فرضیه Darmangeat این است که شکار و تلسیحات همیشه درانحصار مردان بوده است. برای اینکه این تصورمعتبر باشد؛ باید چنین ادعایی جنبه تطبیقی همگانی داشته باشد و به همین گونه در همه جا و همیشه بدون هیچگونه استثنایی موجودیت پیدا نماید. ولی چنین چیزی ممکن نیست؛ برای اینکه با تازه ترین پژوهش های نوین در تضاد واقع می گردد. بطور مثال بنابر تحقیقاتی که از جانب نشریه «ساینس به پیش می رود» در مورد باشندگان بومی «آگتا» جزایر لوزون در فلپین منتشر گردیده؛ خاطر نشان می گردد که زن ها از شهرت بسزایی برای شکار با تسلیحات برخوردارند.
کشف و پیدایش دنده های چرخی در مقبره ی یک زن جوان درسلسله کوه ها آند Andes در حدود 7000 سال قبل از میلاد و تصویرهایی از زنان با نیزه ها در اولین نقاشی های مغاره ای در برزاهوم در منطقه سرینگارهند در حدود 6000 قبل از میلاد، ادعای سلطه و انحصار مردان را برای شکار بیشتر به چالش می کشد:
http://doie.org/10.1093/acrefore/9780190854584.013.105
"شکارچیان آمریکایی اولیه،" ساینس به پيش مي رود " ، 6,no. 45( نوامبر 2020 ): eabd0310 ،Has et al
،
تاریخ مردم هندوستان، جلد اول (Tulika,2015 )، صفحه 66
آی حبیب I Habib
جای شک و تردیدی نیست که میان زنان و مردان تفاوت های طبیعتی و جنسیتی ویکنوعی تقسیم کاردر تمامی جوامع وجود داشته است. زنان ولادت نموده و اطفال را پرورش می دهند.
بنابر وابستگی ها برمنابع محیط زیستی اجتماعات انسانی برخی اوقات مردان به ماموریت شکارمی پردازند و زنان توجه خود را با حمل اطفال با خود برای جمع آوری منابع نزدیکتر به خانه و کاشانه مبذول می دارند. بطور مثال چنین تقسیم کاری که ازآن یاد آوری گردید در میان باشندگان بومی کونگ ها که در فوق در باره آنها بحث نمودیم ، مشاهده می گردد:
پاتریشیا دریپر ، نقش زمینه های سازمانی[تاسیساتی]، تکاملی و جمعیتی جنسیت: مطالعه نمونه وار
باشندگان Kung Bushman (دانشگاه نبراسکا- لینکلن، نشریه ی فاکولته ی انسان شناسی ، ماه می 1997 ):
https://digitalcommons.unl.edu/anthropologyfacpub/4
مساله حیاتی و مهم در جوامعی نظیر کونگ ها این است که تفاوت های ناشی از تقسیم کاردر مراحل اولیه آن نمی تواند ثبوتی را برای استبداد و یا بهره کشی زنان توسط بخش دیگری از جامعه ارائه نماید.تمامی مدارک و شواهد موجود درین زمینه حکایت معکوسی را در اختیار ما قرارمی دهد.
انسان شناسی بنام پاتریشیا دریپرکه از وی قبلا نام بردیم دراشاره به اهالی بومی کونگ ها چنین می نویسد:
«زنان و مردان گروه عای علوفه چین (foraging )[ همه ] در رفتار با یکدیکرازمساوات برخوردار اند. آنها در گروه های مختلط جنسیتی درنشست های اردوگاهی دیده می شوند؛ هرچندیکه کار آنها به گونه هم جنسیتی صورت می گیرد. زنان برای مردان متفاوت به نظر نمی رسند. آنها در دستجات کوچکی بدون نقش های رهبری انکشافی پیشرفته زندگی می نمایند. آنها به اتفاق آرا تصمیم می گیرند که در آن زنان یکجا با مردان شرکت می کنند.»( بازهم همانجا...).
آنچه را که دریپر به آن اشاره می کند؛ به دشواری می تواند وضاحت دهد این که زنان وسایل اند و چون وسیله ای مورد استفاده قرار می گیرند.
جالب اینجاست که دربسیاری از موارد زنان 80 درصد نیاز روزانه نباتات برای خوراکه توسط زنان جمع آوری می شوند.« برعکس شکارچیان مرد زنان علوفه چین تقسیمات نهایی غذا و خوراکه جمع آوری شده را کنترول می نمایند.»:
https://doi.org/10.1093/acrefore/9780190854584.013.105
انسان شناس دیگری بنام chris Knight چنین استدلال می نماید که در بسیاری از جوامع شکارچیان گردآورنده «هیچگاهی مرد جوانی از حقوق کامل و دایمی مقاربتی جنسی با زنی که او وی را بطور منظم دیدن[ملاقات] بعمل می آورد برخوردار نمی گردد. در عوض او[مرد جوان]بطور دوامداربا تسلیم نمودن گوشت شکارشده خود برای تقسیمات به مادر زن[خوشو] جهت خوشنودی خوشوی خود ازوی اجازه دیدار را بدست می آورد.»:
س کنایت C Knight ، آیا اشتراکیت ما را انسان می سازد؟
https://brooklynrail.org/.../Didcomminism-make-us-human
حالا سوالی مطرح می گردد اینکه با در نظرداشت تیوری تفوق طلبی ذاتی و طبیعی که غالبا مردان را گرداننده و کنترول کننده امور نسبت به زنان می دانند ؛ در نمونه مثال فوق الذکر چه کسی ، چه کسی را کنترول می نماید؛ مردان و یا زنان؟
به این ترتیب می بینیم که داشتن تسلیحات و یا توانمندی بیشتر لزوماً به خشونت علیه زنان منتج نمی گردد.
یکی از تحقیقات و مطالعات انجام شده درسال 1989 نشان می دهد که مردمان عنعنوی ، کوچی و یا نیمه کوچی اهالی بومی شکارچیان گردآورنده در جنوب آفریق بنام سان (San ) « یکی از تنها شش اجتماعاتی در جهان بوده که تقریباً در آن خشونت خانوادگی شنیده نشده است.»( A Moller ، تغییر حقوق زنان مردمان سان افریقا:
https://www.unearthwomen.com/.../the-changing-women
تصور اینکه مردان آماده کنندگان و تهیه کنندگاه مسلط کفالت روزگاربوده وزنان خانم های مطیع خانواده می باشند؛ یک کانسیپت کاملا نادرست و غلط طبقاتی غیر علمی ست. چنین دیدگاهی کاملا مبتنی بر تحجر فکری استوار بوده و هیچ ربطی با تحقیقات علمی ندارد. وچنین کانسیپتی از جانب دیگر برخاسته ازیک تعصب فکری جوامع طبقاتی کنونی ست که در گذشته های دور زندگی انسانی وجود خارجی نداشته است . و کسانی که مبتلا به چنین دیدگاه تعصبی اند؛ باید نتایج و عواقب برخاسته از آن را نیزبرای رد و انکار جامعه انسانی مبتنی بر مساوات میان زنان و مردان و موجودیت دایمی جامعه طبقاتی برای حال و بطور همیشه بپذیرند.
پایان قسمت پنجم
برای خوانش قسمت های اول،دوم،سوم و چهارم این جزوه بالای لینک های پائین کلیک نمائید!