F

به ادامۀ گذشته، قسمت پنجا و نهم، مؤرخ: مؤرخ 25 جون 2018

فقیرمحمد ودان

مروری بـر یادداشتهای عبدالـوکیل سـابق عضو هیئت اجـرائیه

شورای سراسری حزب وطن و وزیر خارجۀ ج. ا تحت عنوان:

F

از پـادشـاهی مطلقـه الـی سقوط

جمهوری دموکراتیک افغانستان

F

قسمت پنجا و نهم

F

عبدالوکیل ادعا هایی را که در قسمت گذشتۀ این سلسله خواندیم، در حالی مطرح نموده که هم بحیث وزیر خارجۀ جمهوری افغانستان در آن وقت و هم بعد از مطالعۀ کتاب «سرنوشت غم انگیز در افغانستان» از فلیپ کاروین که توسط حکیم سروری به دری ترجمه و چاپ گردیده، بخوبی میدانست که نخست فلیپ کاروین نه بحیث «معاون و مشاور سیاسی بنین سیوان»؛ بلکه بحیث یک عضو عادی در تیم همکاران بینین سیوان مقرر و به کابل فرستاده شده بود و دوم او چه قبل و چه در روز و تاریخ نشر اعلامیۀ 18 مارچ 1992 دوکتور نجیب الله مبنی بر تعهد کناره گیری اش از قدرت دولتی و عدم شرکت شخصی اش در گردهمایی افغانی و حکومت انتقالی، نه تنها که در کابل حضور نداشت؛ بلکه برای وظیفۀ مورد نظر متذکره کاندید نیز نگردیده بود.

باید گفت که عبدالوکیل هم در صفحات قبلی و هم در صفحات بعدی ادعاهای فوق الذکر خود، پیوسته از کتاب فلیپ کاروین (سرنوشت غم انگیز در افغانستان) نقل قول نموده است و این خود مؤید آنست که او این کتاب و از جمله مسایل ذیل را خوانده؛ ولی بازهم با چشم سفیدی به دروغهای رسوای خویش مبادرت ورزیده است:

ـ نخست: باید تصریح نمود که فلیب کاروین در کتاب مورد بحث خود، نه تنها اینکه؛ حتی افادۀ سطحی درین زمینه ندارد که او «بحیث معاون و مشاور سیاسی بنین سیوان» تقرر یافته و با چنین صلاحیتی به کابل آمده باشد؛ بلکه برعکس، مکلفیت «مشخص» اجرائیوی داشته، تا صلاحیت در اتخاذ تصامیم سیاسی. بدین اساس است که نه تنها خود مینویسد:«وظیفۀ مشخص من در افغانستان کمک در سازماندهی لویه جرگه خواهد بود.» (فلیب کاروین، سرنوشت غم انگیز در افغانستان، صفحه 21، تکیه از: ف. ودان)؛ بلکه از «هنتلی اندرسن» یک دپلومات جمائیکایی الاصل، بحیث «مشاور عالی سیاسی بنین سیوان» یاد نموده (رک: فلیپ کاروین، همانجا صفحه 98) و همچنان در مورد عونی بوستالی مینویسد:«عونی یک دپلومات ترکی نفر دوم ملل متحد در کابل به شمار می رود. او در حقیقت معاونیت سیوان را داشته و به زبان دری نیز صحبت مینماید.»(فلیپ کاروین، همانجا، صفحه 108، تکیه از: ف. ودان). افزون بر آن در تمام جلساتی که طی روزهای حضور فلیپ کاروین در کابل دایر گردیده، او درین جلسات بحیث عضو عادی گروپ، در حالی شرکت نموده که جلسات مذکور یا از جانب سیوان، یا عونی بوستالی و یا هم ډگروال پاتریک ناولان مسوول نظامیان گروپ «اسگاپ»، ریاست می گردید. همچنان طی همین مدت، او با هیچ مقام دولتی و سایر شخصیت های افغانی ملاقات مستقل نداشته، یا تحت ریاست بنین سیوان و یا هم تحت ریاست عونی پوتسالی درین ملاقات ها شرکت کرده است. همچنان او هیج جلسۀ کارمندان ملل متحد در کابل را ریاست نکرده است؛ بلکه درین جلسات که تحت ریاست بوستالی و یا ناولان دایر میگردید، حضور یافته که این خود جایگاه او را بحیث یک عضو ساده در تیم همکاران سیوان تائید مینماید.

بنابرین عبدالوکیل بخاطر برچسب یافتن توجیهات دروغین و ذهنی خود، خواسته فلیپ کاروین را ـ و آنهم از زبان حسن بوستالی ـ «بحیث معاون و مشاور سیاسی بنین سیوان» و شخصیت مهمتر از آنچه معرفی نماید که او واقعاً در گروپ بنین سیوان بوده است.

ـ دوم اینکه: فلیپ کاروین در مورد «سبب توظیف» خود به افغانستان، چنین مینویسد:«در 18 مارچ 1992 نجیب الله رئیس جمهور افغانستان ضمن نشر یک اعلامیه رسمی آمادگی خود را برای کناره گیری حین انتخاب یک ادارۀ انتقالی که او را تعویض کند ابراز داشت. این اعلامیه بیشتر از هر چیز دیگر سبب توظیف من به افغانستان شد.»(فلیپ کاروین، سرنوشت غم انگیز در افغانستان، ترجمۀ حکیم سروری، صفحه های 244 و 245، تکیه از: ف. ودان).

همۀ ما و بیشتر از همه عبدالوکیل از موقف وزیر خارجۀ افغانستان میدانستیم و میدانست که اعلامیۀ مورد بحثِ دوکتور نجیب الله، تحقق پروسۀ صلح ملل متحد را سرعت بخشید و در نتیجه اجرای انبوهی از وظایف عملی در برابر ملل متحد قرار گرفت. زیرا کارمندانِ مؤظفِ ملل متحد می باید نه تنها گردهمایی افغانی را سازماندهی و در تشکیل حکومت مؤقت همکاری مینمودند؛ بلکه بعد از انتقال قدرت دولتی به حکومت مؤقت، وضعیت را تحت نظارت قرار داده، کمک های جهانی را انتظام بخشیده، در تنظیم مسودۀ قانون اساسی و تصویب آن در لویه جرگه و حتی تدویر انتخابات عمومی همکاری مینمودند. سازماندهی و اجرای این وظایف، ایجاب مینمود تا تعداد اعضای گروپ ملل متحد افزود گردد، چنانچه بعد از سقوط طالبان و فعال گردیدن مجدد ملل متحد در تشکیل «حکومت انتقالی» زمان حامد کرزی نیز چنین گردید. بدین منظور فلیپ کاروین بحیث عضو تیم بنین سیوان جهت «کمک در سازماندهی لویه جرگه» مقرر شد و اگر پروسۀ صلح تخریب نمی گردید، مطمیناً افراد دیگری نیز مقرر و بر تعداد همکاران بنین سیوان افزود میگردیدند.

بادرنظرداشت توضیحات فوق و تائید خود کاروین، اعلامیه 18 مارچ ریئس جمهور افغانستان، «بیشتر از هر چیز دیگر سبب توظیف» او به «افغانستان شد»؛ نه اینکه او قبل از صدور این اعلامیه در پُست گویا «معاون و مشاور سیاسی بنین سیوان» مقرر و در کابل حضور یافته و دوکتور نجیب الله را یکجا با بنین سیوان به صدور اعلامیۀ متذکره «تشویق» نموده باشد.

افزون بر آن، چنانچه در نقل قول هایی از عبدالوکیل خواندیم، او با تأکید و مکرر نوشته است که فلیپ کاروین «چند روز قبل از اعلامیۀ 18 مارچ 1992 نجیب الله، به این وظیفه گماشته شده بود و به کابل آمد» و بخاطر درست جلوه دادن این ادعای خود، گویا سند می آورد که:[«وی [(کاروین)] در پیش گفتار کتاب «سرنوشت غم انگیز در افغانستان» در مورد تعیین شدنش به ماموریت در افغانستان؛ در صفحۀ ششم چنین مینویسد:«این داستان در یک صبح زمستانی، در مارچ 1992 هنگامی [آغاز گردید] که یک همکارم به من مراجعه و استفسار کرد که آیا در رفتن به افغانستان برای اجرای یک وظیفۀ عاجل دلچسپی دارم؟.»]

عبدالوکیل نه تنها از این حقیقت بطور آگاهانه اِغماز می نماید که: بعد از تاریخ 18 مارچ باز هم تا تاریخ 31، ماه مارچ است؛ بلکه بدون کوچکترین توجه به نوشته های خود فلیپ کاروین در مورد تثبیت تاریخ تقررش به این مسوولیت و مدت زمانیکه به افغانستان رسیده؛ به دروغ فوق پرداخته است. زیرا نوشته های فلیپ کاروین در «سرنوشت غم انگیز در افغانستان» که حتی ترجمۀ دری آن یازده سال قبل از کتاب مورد بحث عبدالوکیل، در سال 1384 (2005) از چاپ خارج گردیده، مؤید آن اند که هدف موصوف از «یک صبح زمستانی، در ماه مارچ 1992»، حد اقل چند روز بعد از تاریخ صدور اعلامیۀ مورد بحثِ دوکتور نجیب الله (18 مارچ)، در روزهای دهۀ سوم ماه مارچ است که به تعقیب آن در اواخر مارچ  بحیث همکار در گروپ ملل متحد مقرر و در نهایت برخلاف ادعاهای عبدالوکیل او نه «چند روز قبل از اعلامیۀ 18 مارچ 1992 نجیب الله، به این وظیفه گماشته شده بود و به کابل آمد»؛ بلکه به تاریخ 12 اپریل 1992 (درست 25 روز بعد از صدور اعلامیۀ مورد بحث دوکتور نجیب الله) به کابل رسیده است. فلیپ کاروین در رابطه به مصروفیت های خود که به تعقیب تقرر خویش تا رسیدن به افغانستان داشته، با تفصیل؛ چنین نوشته است:

ـ «اول اپریل 1992 [(12 حمل 1371 و درست 15 روز بعد از صدور اعلامیۀ دوکتور نجیب الله)]از طرف صبح با جیان دومینیکو پیکو معاون بوتروس بوتروس غالی سرمنشی ملل متحد [و در عین حال عهده دار بخش افغانستان در سازمان ملل] ملاقات دارم، مذکور در مورد افغانستان برایم معلومات میدهد.»(فلیپ کاروین، سرنوشت غم انگیز در افغانستان، ترجمۀ حکیم سروری، صفحه 62). به تائید خود کاروین ارایه معلومات از جانب «پیکو» به او در «روزهای بعدی» ادامه می یابد که او محتوای این معلومات را طی بیشتر از 8 صفحه نوشته است. (رک: همانجا، صفحات 62 ـ 70) 

ـ فلیپ کاروین روز 5 اپریل 1992 [(16 حمل 1372 و 18 روز بعد از اعلامیه دوکتور نجیب الله)]از نیویارک حرکت نموده و «در راه رفتن به اسلام آباد توقف مختصری در لندن» داشت و در جریان آن «در هاید پارک از گوشۀ بیانیه دهندگان دیدن» کرد. (رک: همانجا، صفحه 70)

ـ به تاریخ 8 اپریل 1992 [(19 حمل 1372 یا 21 روز بعد از اعلامیۀ دوکتور نجیب الله)]، به اسلام آباد میرسد و «در یک عمارتی بنام کانادا هاوس که مربوط به حکومت کانادا است، در اتاق ډگروالی که برای دو هفته رخصتی رفته جابجا» می شود «و درینجا صرف برای یک الی دو روز تا آماده شدن زمینه رفتن به کابل توقف» خواهد داشت. (رک کنید:همانجا، صفحه 74). در همین تاریخ (8 اپریل) بنین سیوان با نیکولاز پلات سفیر امریکا در پاکستان در حالی ملاقات نمود که فلیب کاروین نیز او را همراهی میکرد. طی همین ملاقات «پلات برای بنین معلومات داد که چه تماس هایی را با رهبران مجاهدین انجام داده. او گفت برهان الدین ربانی ... لست پیشنهادی خود را در مورد اعضای شورای بیطرف برایش سپرده. او آرزومند است لست مذکور شامل لست بنین گردد.»(رک: همانجا، صفحه 83). ساعت 23.00 همین روز بنین سیوان با «نمایندگان جامعۀ اروپایی» در حالی ملاقات کرد که کاروین او را همراهی مینمود. (رک: همانجا، صفحه 89).

ـ فلیپ کاروین به تاریخ 9 اپریل در اسلام آباد با جنیت بوک کارمند سیاسی سفارت امریکا و بعد از ظهر همین روز با هتلی اندرسن مشاور عالی سیاسی بنین سیوان ملاقات مینماید.(رک: همانجا، صفحه 98).

او سرانجام خاطرنشان می سازد که به تاریخ 12 اپریل 1992 [(23 حمل 1371)] در کابل در نخستین جلسۀ «اسکاپ» شرکت مینماید که در آن «هشت نفر اشتراک داشتند، پنج نفر افسر نظامی که از طرف ډگروال پاتریک ناولان ... رهبری می شد و سه نفر ملکی بشمول» خودش.(رک: همانجا، صفحه 107).

ـ فلیپ کاروین مینویسد که 13 اپریل 1992«بنین ساعت ده صبح ملاقاتی با انجمن رستگاری ملی ... دارد. عونی بوستالی و من او را همراهی میکنیم.»(رک:همانجا، صفحه 108) به تعقیب آن همین گروپ با علی اکبر پوپل [احتمالاً درست آن علی احمد خان پوپل باشد] ملاقات می نمایند(رک: همانجا، صفحه 109) .

ـ فلیپ کاروین مینویسد که روز 14 اپریل  1992:«ساعت 11 عونی پوتسالی و من با عبدالوکیل وزیر خارجه، داوود کاویان معین وزارت خارجه ملاقات کردیم.»(رک: همانجا، صفحه 112) و چنانچه از عبدالوکیل نیز خواندیم که او خود نوشته است:«قبل از اقدام نجیب الله برای ترک کشور در 14 اپریل سال 1992، مطابق 25 حمل 1371 ساعت 11 قبل از ظهر، در دفتر کارم با فلیپ کاروین مشاور سیاسی و حسین پوتسالی معاون بنین سیوان، ملاقات نمودم». کاروین مینویسد که در همین روز «ساعت 14، عونی و من با معاون اول وزیر دفاع و قومندان گارنیزیون کابل جنرال محمد نبی عظیمی ملاقات نمودیم.»(رک: همانجا، صفحه 114) و «ساعت 14.30 عونی و من با جنرال [کریم] بها والی کابل ... ملاقات کردیم»(رک: همانجا، صفحه 116)

ـ 15 اپریل 1992 ساعت 7.30 صبح تحت ریاست عونی جلسۀ دایر می شود که فلیپ کاروین در آن اشتراک دارد. درین جلسه عونی به آنها اطلاع میدهد که «شب گذشته میدان هوایی بگرام تقریباً بدون زد و خورد بدست مسعود افتید.» (رک: همانجا، صفحه 121) و ادامه میدهد که «عونی بما گفت که نجیب امشب به ساعت 12.30 [نیم ساعت بعد از نیم شب] تیلفون کرده و جلسۀ عاجل شورای بیطرف را تقاضا کرد. همچنان میخواهد که بنین عاجلاً او را با خود به طیاره نشانده بصورت مصوون به خارج پرواز دهد.»(رک: همانجا، صفحه 122). «ساعت 10.30 جلسه در اتاق کلونل ناولان. او گفت: تمام وسایل را تیل بیندازید، اطمینان حاصل کنید تمام وسایل فعال باشند و بیرق ملل متحد در همۀ آنها نصب شده باشد» و سایر دساتیر اضطراری نظامی را به کارمندان ملل متحد اعلام مینماید (رک: همانجا، صفحه 127) .

اظهارات فوق الذکر دوکتور نجیب الله به کارمند مسوول ملل متحد در کابل و به تعقیب آن احضارات نظامی کارمندان ملل متحد، خود مؤید تنگ شدن حلقۀ محاصرۀ «ستون پنجم» پیرامون دکتور نجیب الله است که با اظهار عدم اطاعت قومندانهای عمومی گارنیزیون کابل، گارد ملی، قوای هوایی و مدافعۀ هوایی، بخصوص با جلسۀ ناوقت شبِ اعضای هیئت اجرائیه حزب وطن با دوکتور نجیب الله و سلب صلاحیت های او توأم بوده است.

کاروین در مورد مصروفیت شان بعد از اعلام احضارات نظامی برای کارمندان ملل متحد و در تداوم همین روز؛ مینویسد که:«ساعت 11.30 عونی و من به ملاقات جنرال یارمحمد میرویم» (رک: همانجا، صفحه 127) و «ساعت 15.00 جلسه با انجمن رستگاری ملی» دایر و «جنرالی که ما را پذیرایی کرد نقاط مورد توجه خود را به ما بیان داشتند.» (رک: همانجا، صفحه 131)

توضیحات فوق که جریان تقرر فلیپ کاروین، حرکت از مقر سازمان ملل متحد بسوی افغانستان، ورود او به کابل و مصروفیت های او را تا ختم روز 15 اپریل 1992 (26 حمل 1371) تصریح مینماید؛ مؤید حقایق ذیل اند:

نخست: بر این ادعای عبدالوکیل خط بطلان میکشد که او قبل از صدور اعلامیۀ مؤرخ 18 مارچ دوکتور نجیب الله در گروپ همکاران بنین سیوان مقرر گردیده و به کابل آمده بود.

دوم : عدم تقرر و نبود حضور او در کابل قبل از صدور اعلامیۀ متذکره، این دروغ عبدالوکیل را برملا می سازد که او یکجا با بنین سیوان، گویا در تشویق دوکتور نجیب الله جهت صدور اعلامیۀ متذکره نقش داشته است.

سوم: بر این حقیقت صحه می گذارد که موصوف از ابتدای ورود خود به کابل تا ساعت 24.00 (12 شب) روز 15 اپریل 1992 (26 حمل 1371)، برای یک بار و یک لحظه هم با دوکتور نجیب الله ملاقات نه نموده است. پس ادعای عبدالوکیل مبنی بر اینکه:«نجیب الله وی را قبلاً چندین بار ملاقات نموده بود»، ادعای کاملاً دروغین است. اما بعد از نیمۀ شب تاریخ 15 اپریل و در نخستین ساعات اول تاریخ 16 اپریل و بعد از مسلم کردیدن کودتای خزندۀ نظامی بوسیلۀ «ستون پنجم» است که فلیپ کاروین با دوکتور نجیب الله، برای اولین بار در لحظاتی روبرو میگردد که او و عونی بوستالی مؤظف گردیده اند، «به اقامتگاه نجیب» بروند، او و همراهانش را در وسایط ملل متحد که بیرق های آن سازمان نیز بر فراز آنان نصب گردیده، سوار و تا میدان هوایی بین المللی کابل همراهی نمایند، تا بعد از آن بنین سیوان، دوکتور نجیب الله را مطابق توافق قبلی ملل متحد با تمام جوانب داخلی و از جمله اعضای هیئت اجرائیه حزب وطن و خارجی مسئله افغانستان، با پرواز طیارۀ ملل متحد به هندوستان انتقال دهد. خود فلیپ کاروین در مورد این وظیفۀ خود؛ چنین نگاشته است؟:

«16 اپریل 1992

ساعت 01.10 عونی تلیفونی مرا بیدار ساخت و گفت در ظرف 15 دقیقه واسطه ای نزدت می آید و تورا باخود می گیرد. ...

ساعت 1.30 شب یک موتر ملل متحد رسید. راننده مرا به قرارگاه اسکاب برد. از آنجا بلافاصله به اقامتگاه نجیب روان شدیم در ظرف چند دقیقه آنجا رسیدیم. ...

ما به داخل رفتیم، جنرال توخی و عونی بدون ضیاع وقت بالای بیانیۀ نجیب که در آن استعفای خود را رسماً اعلام میدارد، به کار آغاز کردند. آنها در طول چند روز است که بالای آن کار میکنند و اکنون میخواهند آن را نهایی سازند. بیانیه کوتاه خواهد بود.

در اثنای که آنها مشغول کار بالای بیانیۀ بودند. من با او [(دوکتور نجیب الله)] نشستم. او مرد مهربان و خوش صحبت است. احساس او روی انگلیسی شکسته اش موج میزند. با آنکه با اشتیاق است؛ اما بیشتر غمگین معلوم می شود، نسبت به اینکه ترس داشته باشد. میخواهد یک بار دیگر قصۀ خود را بمن بگوید. از اینکه افغانستان کشوریرا که دوست دارد، از آن دفاع کرده و در آن زاده شده، کشوری را که فرزندانش دیگر شاید در آن هرگز نشو و نما ننمایند و دیگر هیچگاه خودش بدیدن آن نایل نشود، ترک میکند متأثر است و او خشمگین است. من خشم و غضب او را درمی یابم. بمثابۀ زلزله ایست که در یک صندوق جواهر اتفاق بیافتند و ممکن است هر لحظه منفجر شود. او از جانب افراطیون، وحشی ها [بربرها]، دسیسه گران و بنیادگرایان مذهبی رانده می شود. افغانستان در بدل پرداخت پول فرمانروایان خارجی، از جانب فیودالها، جنگ سالاران قرون وسطایی تار و مار می شود. آینده را گذشته می بلعد. او بمثابه سنگ اساسی طاقی را که افغانستان نام دارد، نگهداشته است. شاید افغانستان بسیار سریع از  فیودالیزم بسوی جامعۀ غیر مذهبی سیکیولار مدرن حرکت میکرد و او اکنون در هراس از این است که کشورش دستخوش هرج و مرج گردد و از زمان به عقب برود.

بمن گفت که چندین بار به آقای سیوان اظهار داشته ام هرچیز خود را به شمول جانم فدا خواهم کرد تا صلح در کشورم تامین شود. او میداند که مردم افغانستان ختم جنگ را آرزومند اند. اما یک تعداد عناصر افراطی وجود دارند که با پلان ملل متحد مخالف اند. او مطمین است که احتمالاً عناصر مذکور منفرد خواهند شد و افغانستان بحیث یک کشور آزاد و مستقل عرض اندام خواهد کرد.

من برایش گفتم که ملل متحد قادر خواهد بود تا از خونریزی بیشتر جلوگیری بعمل آرد. او از خانم و اطفال خود صحبت کرد. آنها در دهلی جدید اند. او مشتاق دیدار شان است. ...

گفتم کار بجا و درستی کردید که از سیاست کنار رفتید. آرزومندم که دیگران به این حرکت ارزش قایل شوند.

او گفت هنگامیکه از آمدنم به کابل اطلاع یافت مسرور شد. این یک ژست خوب است. بحیث فال نیک تلقی کردم. او انتظار مرا می کشید. او ایستاد دست خود را بسوی من دراز کرد، من هم ایستادم دستش را تکان دادم و مرا به گرمی در آغوش گرفت. ...

عونی از مصروفیتی که بالای بیانیه با جنرال توخی داشت خلاص شد. او گفت که اکنون زمان آن رسیده است که جانب میدان هوایی در حرکت شویم. توخی استعفانامه را در موتر با نجیب مورد بحث قرار میدهد. نجیب بیانیه را قبلاً دیده در آن تغییرات عمده وارد نشده.

 ساعت 1.45 شب ما بکس ها را در موتر بار کردیم و تصمیم گرفتیم با سه عراده موتر جانب میدان هوایی حرکت کنیم.»(فلیپ کاروین، همانجا،صفحه های 133 ـ 136، تأکید از: ف. ودان)

آنچه را در فوق مرور نمودیم حقیقت مربوط به ملاقات نخستِ دوکتور نجیب الله با فلیپ کاروین و آنهم بصورت غیر رسمی و در یک حالت خاص است که چنانچه در یک قسمت گذشتۀ این سلسله از عبدالوکیل خواندیم که او با سؤاستفاده از آن پراگرافی که بر آن تأکید صورت گرفته، خواسته است این ادعای دروغین خویش را موجه جلوه دهد که گویا «نجیب الله وی را قبلاً چندین بار ملاقات نموده بود. وی هم راجع به ملاقات هایش با وی برایم چیزی نگفته بود» و این نقل قول گویا به یکی از این ملاقات ها مرتبط است. با توضیح حقایق فوق، جعل عبدالوکیل در زمینۀ سؤاستفادۀ از جمله بندی که روی آن در نقل قول از فلیپ کاروین تأکید گردیده، نیز برملا میگردد. عبدالوکیل که با توسل به جعلیات و دروغ های در فوق توضیح شدۀ خویش خواسته ذهنیت خوانندۀ یادداشت های سیاسی خود را فریب دهد، مؤید عدم صداقت او با این خوانندگان و اوراق تاریخ است و از این بابت باید از آنان معذرت بخواهد. آنچه را که مرور نمودیم بیان کامل فهرست دروغها و جعلیات عبدالوکیل نیست، حقایق پیرامون برملا نمودن سایر دروغ ها و جعلکاری های او را در قسمت های بعدی این سلسله دنبال مینمائیم.

ادامه دارد

از مقدمه تا قسمت پنجا ه وهشتم

لطفن برای خوانش هرقسمت بالای شماره ها کلیک کنید

مقدمه

قسمت پنجم

قسمت چهارم

قسمت سوم

قسمت دوم

قسمت اول

قسمت دهم

قسمت نهم

قسمت هشتم

قسمت هفتم

قسمت ششم

قسمت پانزدهم

قسمت چهاردهم

قسمت سیزدهم

قسمت وازدهم

قسمت یازدهم

قسمت بیستم

قسمت نزدهم

قسمت هژدهم

قسمت هفدهم

قسمت شانزدهم

قسمت بیست و پنجم

قسمت بیست وچهارم

قسمت بیست وسوم

قسمت بیست ودوم

قسمت بیست و یکم

قسمت سی ام

قسمت بیست ونهم

قسمت بیست وهشتم

قسمت بیست وهفتم

قسمت بیست وششم

قسمت سی وپنجم

قسمت سی و چهارم

قسمت سی وسوم

قسمت سی ودوم

قسمت سی ویکم

قسمت  چهلم

قسمت سی و نهم

قسمت و هشتم

قسمت سی و هفتم

قسمت سی وششم

قسمت چهل پنجم

قسمت چهل چهارم

قسمت چهل وسوم

قسمت چهل ودوم

قسمت چهل ویکم

قسمت پنجاهم

قسمت چهل ونهم

قسمت چهل وهشتم

قسمت چهل وهفتم

قسمت چهل وششم

قسمت پنجاه و پنجم

قسمت پنجاه و چهارم

قسمت پنجاه و سوم

قسمت پنجاه ودوم

قسمت پنجاه ویکم

 

قسمت پنجاه و هشتم

قسمت پنجاه و هفتم

قسمت پنجاه و ششم

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد