F
به ادامۀ گذشته، قسمت شصتم، مؤرخ:30 جون 2018
فقیرمحمد ودان
مروری بـر یادداشتهای عبدالـوکیل سـابق عضو هیئت اجـرائیه
شورای سراسری حزب وطن و وزیر خارجۀ ج. ا تحت عنوان:
F
از پـادشـاهی مطلقـه الـی سقوط
جمهوری دموکراتیک افغانستان
F
قسمت شصتم
3 ـ مسئله گردهمایی افغانی
و برخـورد عبدالوکیل بـا آن
F
عبدالوکیل با اشاره به ملاقات مؤرخ 25 فبروری 1992 خویش با سرمنشی ملل متحد و بنین سیوان در ژینو؛ مدعی گردیده است که:«درین ملاقات حرفی در مورد عدم اشتراک نجیب الله در گردهمایی و استعفایش در میان نشد. ولی بنین سیوان قصداً بعد از آن، بجای کار بالای سازماندهی گردهمایی، تمام توجه و فعالیت هایش را بر فشار بالای رئیس جمهور متمرکز نموده بود تا وی حاضر به استعفأ گردد و در گردهمایی اشتراک نورزد.»(عبدالوکیل، همانجا، جلد دوم، صفحه 829، تکیه از: ف. ودان).
افزون بر آن عبدلوکیل ادعا نموده است که:«بعد از اعلامیۀ نجیب الله برای کنار رفتن از قدرت، بنین سیوان نتوانست و یا نخواست گردهمایی 150 نفری را غرض تشکیل حکومت انتقالی سازماندهی کند. بنابران، بجای آن طرح ایجاد یک حکومت انتقالی بیطرف و لیستی از اشخاص و افراد را از خارج باخود آورد و به نجیب الله سپرد که بعد از مذاکرات و تفاهمات با نجیب الله، بالای آن توافق صورت گرفت.»(عبدالوکیل، همانجا، جلد دوم، صفحه 856)
بخاطر تثبیت صداقت و عدم صداقت عبدالوکیل، در مورد ادعا های مطرح شدۀ فوق الذکر او تدقیق مینمائیم:
نخست: عبدلوکیل ادعا نموده که در ملاقات مورد نظر او «حرفی در مورد عدم اشتراک نجیب الله در گردهمایی و استعفایش در میان نشد»، بخاطری باید هم درین ملاقات چنین «حرفی» و مسئله «استعفایش در میان» نمی شد که؛ این دو مسئله قبلاً ـ حتی در زمانیکه پریزدوکویار بحیث سرمنشی ملل متحد بود ـ در پرنسیب حل گردیده و به همین ملحوظ هم بود که موصوف این هردو مسئله را در اجلاس اسامبلۀ ملل متحد مؤرخ نهم میزان 1370 مطرح نموده بود. درین زمینه طی بخش 58 همین سلسله توضیحات مفصل ارایه گردیده و تکرار آن را ضرور نمیدانم.
با در نظرداشت همین فیصله های قبلی و آمادگی های تدارک دیده شده جهت تدویر گردهمایی افغانی و ضرورت سرعت بخشیدن پروسۀ آن تحت تاثیر آغاز بغاوت شمال و بخصوص سقوط مزار شریف بود که دوکتور نجیب الله در تفاهم با رهبری حزبی، دولتی ـ از جمله در تفاهم با خود عبدالوکیل ـ و متحدین سیاسی حزب وطن (اسناد امضأ شدۀ این تفاهم ـ توأم امضای عبدالوکیل ـ وجود دارد و به نشر رسیده است) کناره گیری مشروط خود را از قدرت دولتی و عدم اشتراک خود را در گردهمایی متذکرۀ افغانی اعلام نمود.
دوم: عبدالوکیل از موضع وزیر خارجه جمهوری افغانستان و مسوول پیشبرد مذاکرات با بنین سیوان و ملل متحد، در حالیکه از تمام جزئیات آمادگی ملل متحد برای تدویر گردهمایی متذکره اطلاع دارد و چه بسا آنان را خود منعکس ساخته، با آنهم بنین سیوان و ملل متحد را به بی توجهی «قصدی» نسبت به «کار بالای سازماندهی گردهمایی» و حتی به «نتوانستن» و یا «نخواستن» سازماندهی «گردهمایی 150 نفری»، متهم نموده که گویا «بجای آن طرح ایجاد یک حکومت انتقالی بیطرف» را مطرح کرده اند. در حالیکه چنین طرح را نه ملل متحد و نه بنین سیوان؛ بلکه دولت جمهوری افغانستان و آنهم از جانب و به امضای خود عبدالوکیل بطور رسمی و کتبی مطرح، پیشنهاد و روی آن پافشاری نموده است.
در مورد ادعاهای دروغین فوق الذکر عبدالوکیل نخست باید تصریح نمود؛ در حالیکه او تفاوت میان دو ساختار «شورای بیطرف ماقبل حکومت انتقالی» و «حکومت انتقالی» را میداند، با آنهم بطور آگاهانه و غرض آلود مغالطه ایجاد و چنان وانمود سازد که گویا این دو ساختار یکی بوده اند. به همین ملحوظ هم است که بنین سیوان را متهم به این می سازد که «بجای» سازماندهی «گردهمایی 150 نفری» غرض «تشکیل حکومت انتقالی»، «طرح ایجاد یک حکومت انتقالی بیطرف و لیستی از اشخاص و افراد را از خارج باخود آورد». این ادعای عبدالوکیل بخاطری بی پایه و غرض آلود است که از طرح صلح متحد، «تدویر گردهمایی 150 نفری افغانی» و «تشکیل حکومت انتقالی» بوسیلۀ این گرهمایی، هیچگاه حذف نگردیده و «بجای» آن «ایجاد یک حکومت انتقالی بیطرف» جاگزین نگردیده بود. حقایق را درین زمینه توضیح میدهیم:
چنانچه خواندیم، قبل از توظیف بنین سیوان، کوردوویز از موضع نماینده خاص سرمنشی سازمان ملل، در ابتدایی ترین طرح های خویش، برای حل معضله افغانستان، روی«گفتگوی بین الافغانی که منجر به مکانیزم انتقالی برای تشکیل حکومت دارای پایه های وسیع شود»، تأکید بعمل آورده بود. بربنیاد همین تأکید بود که بعد از تقرر بنین سیوان بحیث نمایندۀ خاص سرمنشی در امور افغانستان، در مادۀ سوم طرح صلح پنج فقره یی سرمنشی ملل متحد، «ضرورت برای یک دورۀ انتقالی» که «تفصیل آن ذریعۀ مذاکرات بین الافغانی طرح ریزی خواهد شد» گنجانیده شد. بدین ملحوظ بطروس غالی در نخستین ماه های بعد از انتخاب خود در مقام سرمنشی ملل متحد، طی بیانیۀ مؤرخ 7 دلو 1370 خویش، تعهد خود را به تلاش جهت حل معضلۀ افغانستان ابراز و ضمن آن تدویر«جلسۀ از افغانها بخاطر توافق روی یک دورۀ انتقالی و میکانیزم انتقالی» را بمثابه «یک گام مشخص برای یک حل جامع سیاسی» مطرح و تأکید بعمل آورد که «من حاضرم این گردهمایی را در خارج از منطقه» میزبانی نمایم و به بنین سیوان نمایندۀ خویش وظیفه سپرد «تا روند بیشتر مشورت های فزاینده را بعهده بگیرد تا چگونگی تدویر این اجلاس فراهم شود.»
بر بنیاد هدایت فوق الذکر سرمنشی ملل متحد، بنین سیوان بعد از 7 دلو 1370 «به مشورت های فزاینده» با جوانب مختلف داخلی و طبعاً خارجی معضلۀ افغانستان آغاز مینماید. باوجود کارشکنی ها و رفت و برگشت زمانگیر به کشورهای مختلف (از منطقه گرفته تا اروپا و امریکا)، ملل متحد تعداد اشتراک کنندگان، سهمیۀ هریک از طرف های سه گانۀ افغانی (اول:حزب وطن و متحدین سیاسی آن، دوم: تنظیم های جهادی مقیم پاکستان و ایران و سوم: طرفداران شاه سابق، تکنوکراتها و سایر روشنفکران افغانی مقیم کشورهای غربی)، فهرست افراد اشتراک کنندۀ مربوط هریک از طرفها در گردهمایی، محل و سرانجام تاریخ تدویر گردهمایی متذکره را تثبیت نمود. چنانچه خود عبدلوکیل نه تنها فهرست پنجاه نفری «کاندیدان جانب دولت جمهوری افغانستان» را برای شرکت درین گرهمایی به نشر سپرده که به تاریخ 25 حوت 1370 از جانب رئیس جمهور طی یک ملاقات به بنین سیوان سپرده بودند (رک: عبدالوکیل، همانجا، صفحات، جلد دوم، صفحات 830 ـ 832)؛ بلکه اعتراف مینماید که:«در ملاقاتی که در 25 فبروری 1992 [(5 حوت 1370)] با سرمنشی ملل متحد پطروس غالی و بنین سیوان در ژینو داشتم، در مورد تدویر گردهمایی نیروهای درگیر افغانی [هدف عبدالوکیل همان گردهمایی 150 نفری است ـ ف. ودان] به تاریخ 13 اپریل 1992 [(22 حمل 1371)] در ژینو و یا ویانا با حضور سرمنشی سازمان ملل متحد به توافق رسیدیم.» (عبدالوکیل، همانجا، جلد دوم، صفحه 829). به همین ملحوظ در اواخر ماه مارچ 1992 (اوایل حمل 1371) فلیپ کاروین نیز جهت انجام «کمک در سازماندهی» تدویر همین جرگه، از جانب رهبری ملل متحد مقرر گردید.
توضیحات فوق ـ که اکثراً بر اعترافات خود عبدالوکیل مستند گردیده ـ مؤید آن اند که ملل متحد و نمایندۀ سرمنشی آن سازمان، برعکس ادعاهای غرض آلود عبدالوکیل، نه تنها که گردهمایی مذکور و تشکیل حکومت انتقالی بوسیلۀ آن را از برنامۀ صلح آن سازمان حذف نه نمودند، بلکه همه مسایل ضروری مربوط به تدویر آن را نیز تدارک دیده بودند. با حفظ برنامۀ متذکره و بخاطر رفع خطر سقوط دولت توسط ایتلاف شمال و «ستون پنجم» آن بود که پیشنهاد «ایجاد یک حکومت بیطرف سرپرست که کشور را الی تدویر گردهمایی مورد نظر رهبری نماید» یا «شورای بیطرف یا ادارۀ ماقبل انتقال» ـ آنهم از جانب دولت جمهوری افغانستان و نه از جانب ملل متحد و بنین سیوان ـ مطرح گردید که این ساختار بطور مؤقت (45 روز)، قدرت دولتی را تسلیم و بعداً آن را به حکومت انتقالی ای واگذار نماید که از جانب گردهمایی بین الافغانی مؤظف می گردد. به همین ملحوظ است که فلیپ کاروین درین زمینه؛ چنین نوشته است:«ملل متحد با رهبران مخالف در حال مذاکره است تا 15 الی 20 نفر را در اداره ایکه نجیب را تعویض کند، تعیین نماید. برای این اداره دو نام در نظر گرفته شده، شورای بیطرف یا ادارۀ ماقبل انتقال. این شورا الی تدویر لویه جرگه که یک حکومت انتقالی را مؤظف می سازد، قدرت را در دست خواهد داشت. حکومت انتقالی تا ختم انتخابات به قدرت باقی خواهد ماند. ...
به عبارت دیگر 15 الی 20 نفری که برای 45 روز تا آنکه لویه جرگه حکومت مؤقتی را مؤظف سازد، مسوولیت ادارۀ امور را خواهد داشت.»(فلیپ کاروین، سرنوشت غم انگیز در افغانستان، ترجمۀ حکیم سروری، صفحه های 18 و 19)
سوم: در فوق ادعا گردید که طرح «ایجاد یک حکومت بیطرف سرپرست که کشور را الی تدویر گردهمایی مورد نظر رهبری نماید» یا «شورای بیطرف یا ادارۀ ماقبل انتقال» که می باید 45 روز قدرت را در دست داشته باشد، نه از جانب ملل متحد و بنین سیوان، بلکه از جانب رهبری جمهوری افغانستان صورت گرفت. اما عبدالوکیل برعکس این واقعیت، عنوان «فصل اول» مربوط به «بخش یازدهم» کتاب مورد بحث خویش را در صفحۀ 856 جلد دوم آن به این دروغ وقف مینماید که: «طرح بنین سیوان برای حکومت انتقالی به شخصیت های بیطرف و موافقت نجیب الله به آن طرح ناکام» و در تحت همین عنوان ادعا مینماید که گویا: «بنین سیوان نتوانست و یا نخواست گردهمایی 150 نفری را غرض تشکیل حکومت انتقالی سازماندهی کند. بنابران، بجای آن طرح ایجاد یک حکومت انتقالی بیطرف ... را از خارج باخود آورد و به نجیب الله سپرد که بعد از مذاکرات و تفاهمات با نجیب الله، بالای آن توافق صورت گرفت».
عبدالوکیل در حالی به ادعای دروغین «طرح بنین سیوان برای حکومت انتقالی به شخصیت های بی طرف و موافقت دوکتور نجیب الله به آن طرح ناکام»، مبادرت مینماید و مسوولیت ناکامی آن را نیز به گردن بنین سیوان می آندازد که حقیقت آن را در جای دیگر همین کتاب مورد بحث خویش اعتراف و «امتیاز» طرح «ایجاد یک حکومت بیطرف سرپرست که کشور را الی تدویر گردهمایی مورد نظر رهبری نماید» را بخود اختصاص میدهد. به عقیده این قلم، چنین برخورد جز اغتشاش فکری شخصی که بخاطر تبرئه ناممکن خود تلاش مذبوهانه بعمل می آورد، توجیه دیگری نمیتواند داشته باشد.
مسایل را توضیح میدهیم:
چنانچه قبلاً با استناد از یادداشت های عبدالوکیل تذکار و تصریح گردید که دوکتور نجیب الله در ملاقات 25 حوت 1370 با بنین سیوان و در حضور عبدالوکیل، تشکیل «حکومت بیطرف» را غیر مؤثر خوانده و بنین سیوان نیز گفته بود که «به هیچوجه در جستجوی یک حکومت بیطرف نیستم»، هر دو طرف، هم دوکتور نجیب الله و هم بنین سیوان به نظریات خویش در مورد «حکومت انتقالی» که می باید از جانب گردهمایی 150 نفری بین الافغانی تشکیل گردد، متعهد باقی ماندند؛ ولی در عین حال، در طرح جدید مبنی بر تشکیل ساختار مؤقتِ بنام «شورای بیطرف یا ادارۀ ماقبل انتقال» که امتیاز پیشنهاد آن را عبدالوکیل به خود اختصاص داده است، این اصل رعایت نگردید.
عبدالوکیل خود درین زمینه؛ چنین نوشته است:[«بعد از اعلامیۀ 18 مارچ رئیس جمهور افغانستان، ضرورت جدی احساس میگردید تا بنین سیوان در کابل باشد و در همکاری با نجیب الله گردهمایی 150 نفری را هرچه زودتر سازماندهی نماید، تا از وخامت اوضاع که در شمال کشور بوجود آمده جلوگیری و گردهمایی 150 نفری مدنظر برهم زده نشود. اما برعکس، سیوان توجه اش را معطوف به دید و بازدیدها و وعده های بی ثمر و فریبندۀ تنظیم های جهادی و مقامات ملکی، نظامی و استخباراتی پاکستان نموده بود.
بدین لحاظ، اینجانب بعد از مشوره با نجیب الله و رهبری حزب وطن، تصمیم گرفتم که یادداشت رسمی را عنوانی سیوان به دفتر نمایندگی سازمان ملل متحد در کابل تسلیم داده و از وی تقاضا بعمل آوردم که هرچه زودتر به کابل بیاید تا در تفاهم باهم اقدامات سریعی را غرض تدویر گردهمایی مورد نظر [هدف وکیل همان گردهمایی 150 نفری بین الافغانی است ـ ف. .دان]؛ اتخاذ نمائیم. زیرا هر روز وضع در داخل کشور به وخامت می گراید.
متن کامل یادداشت 25. 3. 1992 (4 حمل 1371):
«جلالتمآب بنین سیوان معاون و نمایندۀ خاص سرمنشی سازمان ملل متحد،
مساعی جمیلۀ شما بخاطر نیل به یک حل و فصل سیاسی اوضاع در جمهوری افغانستان مورد قدردانی عمیق ما و مردم افغانستان قرار دارد.
آخرین دور مسافرت شما به کابل و مذاکرات تان با رهبری جمهوری افغانستان شاهد دست آوردهای امیدوار کننده در راه حل سیاسی و صلح آمیز اوضاع در کشور ما می باشد. در اوضاع و احوال جاری که انکشافات در داخل و خارج کشور سریعاً برای ختم جنگ و برادرکشی در افغانستان رشد مینماید، از جلالتمآب شما تقاضا بعمل می آوریم تا مساعی تان را در چهارچوب اعلامیۀ پنج فقره ای سرمنشی سازمان ملل بیش از پیش تشدید بخشیده تا باشد که با جلوگیری از هرگونه خطر ناشی از پلانها و اعمال افراطیون که بدون شک بجز از خونریزی بیشتر و تشدید جنگ داخلی در کشور واحد ما کدام پیام دیگری ندارد، زمینه های عینی برای نیل به یک حل سیاسی و گذار صلح آمیز به مرحلۀ انتقالی مساعدت گردد.
بنابرآن، رهبری دولت جمهوری افغانستان بصورت مشخص وریانت های ذیل را به جلالتمآب شما پیشنهاد مینماید:
1 ـ گردهمآیی مجوزۀ بین الافغانی آن سازمان هرچه زودتر تدویر یابد تا طی آن در جملۀ اتخاذ سایر تصامیم هرچه زودتر در رابطه با میکانیزم یک حکومت عبوری نیز فیصله بعمل آید.
2 ـ میتوانیم قبل بر تدویر گردهمایی بین الافغانی مجوزۀ آن سازمان، پیرامون ایجاد یک حکومت بیطرف سرپرست که کشور را الی تدویر گردهمایی مورد نظر رهبری نماید، فکر نموده و به توافق برسیم.
3 ـ ما میتوانیم بخاطر فراهم آوری زمینه های هرچه مساعدتر برای تدویر گردهمایی مورد نظر بین الافغانی، قدرت را به کمیتۀ رهبری که توافق نیروها و تنظیم های طرفدار صلح را با خود داشته باشد، با تمام صلاحیت های اجرائیوی به آن انتقال دهیم.
4 ـ ما میتوانیم به توافق برسیم که الی تدویر گرهمایی مورد نظر و رسیدن به مرحلۀ انتقالی، ملل متحد با استفاده از تمام امکانات و میکانیزم های خویش از جمله، اعزام نیروهای حافظ صلح خویش و بذل کمک های لازم اقتصادی مبادرت ورزد. همزمان با تشکیل یک حکومت بیطرف سرپرست و یا ایجاد یک کمیتۀ رهبری براساس وریانت های ذکر شده در سند هذا، که قدرت و صلاحیت کامل اجرائیوی میداشته باشد بوجود آید، تا تسهیل پروسه، بخصوص نظم و امنیت را در کشور تأمین نماید.
با اختنام [اغتنام: خوانده شود] از فرصت، مراتب تمنیات نیک خویش را به جلالتمآب شما تجدید نموده، صحت و موفقیت های مزید شما را آرزو مینمایم. ختم.
عبدالوکیل وزیر امور خارجۀ جمهوری افغانستان»](عبدالوکیل،همانجا، جلد دوم، صفحه های 858 و 859)
عبدالوکیل بعد از ختم این یادداشت و به تعقیب آن تبصره مینماید که:«متأسفانه بنین سیوان باز هم با این تقاضای جانب دولت جمهوری افغانستان جواب مثبت نداد و آمدنش به کابل را به بهانۀ بدست آوردن توافق رهبران تنظیم ها بالای لست پیشنهادی اشخاص بیطرف برای تشکیل حکومت بیطرف، مشروط می ساخت».
محتویات صریح متن یادداشت فوق، با صرف نظر از تبصره روی معقولیت و عدم معقولیت آن، هیچگونه ابهامی را درین زمینه باقی نمی گذارد که طرح «ایجاد یک حکومت بیطرف سرپرست که کشور را الی تدویر گردهمایی مورد نظر رهبری نماید» و «انتقال» قدرت و «تمام صلاحیت های اجرائیوی به آن» از جانب رهبری دولت جمهوری افغانستان را بمثابه یک امتیاز، «اینجانبِ» عبدالوکیل بعهده گرفته است. ولی وقتی طرح آن را بمثابه مسوولیت و «ناکام» مطرح مینماید، از چنین طرح انکار و آن را به بنین سیوان و ملل متحد مرتبط میداند. چنین است ماهیت یادداشتهای سیاسی عبدالوکیل که آن را «صادقانه (!)» و «صمیمانه(!)» به خوانندگان خویش و به اوراق تاریخ سپرده است.
افزون بر آن، ادعاهای عبدالوکیل در مقدمه و در اخیر یادداشت فوق الذکر نیز قابل بحث اند که به آنان در قسمت بعدی همین سلسله خواهیم پرداخت.
ادامه دارد
از مقدمه تا قسمت پنجا ه ونهم
لطفن برای خوانش هرقسمت بالای شماره ها کلیک کنید
|